ابونصر سراج، عبدالله بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابو ' به 'ابو'
جز (جایگزینی متن - '( ' به '(')
جز (جایگزینی متن - 'ابو ' به 'ابو')
خط ۳۷: خط ۳۷:




ابو نصر، عبدالله بن على سراج طوسى، ملقب به طاووس الفقراء[1]، از فقهاى صوفيان در قرن چهارم هجرى است. هرچند کتاب«اللمع» او بسيار پرآوازه است، ولى در باره چگونگى و چند و چون حوادث زندگى نويسنده‌اش اطلاعات چندانى در دست نيست. او، سنى‌مذهبى متعصب و از عالمان فقه و اصول بود و خاندانش به زهد و پارسايى شناخته مى‌شد.[2]
ابونصر، عبدالله بن على سراج طوسى، ملقب به طاووس الفقراء[1]، از فقهاى صوفيان در قرن چهارم هجرى است. هرچند کتاب«اللمع» او بسيار پرآوازه است، ولى در باره چگونگى و چند و چون حوادث زندگى نويسنده‌اش اطلاعات چندانى در دست نيست. او، سنى‌مذهبى متعصب و از عالمان فقه و اصول بود و خاندانش به زهد و پارسايى شناخته مى‌شد.[2]


برخى با نظر به معناى لغوى سراج(زين‌ساز) پنداشته‌اند كه ابونصر سراج همان پير پالان‌دوز مدفون در جنوب شرقى مشهد، نزديك صحن آستان قدس رضوى است[3] ولى ظاهراً اين ادعا درست نيست.[4]
برخى با نظر به معناى لغوى سراج(زين‌ساز) پنداشته‌اند كه ابونصر سراج همان پير پالان‌دوز مدفون در جنوب شرقى مشهد، نزديك صحن آستان قدس رضوى است[3] ولى ظاهراً اين ادعا درست نيست.[4]
خط ۴۵: خط ۴۵:
بسيارى از مشايخ طريقت، شاگرد بلاواسطه يا مع‌الواسطه سراج هستند.[8] يكى از شاگردان و دست‌پروردگان ابونصر سراج، به نام ابوالفضل سرخسى، راهنماى صوفى بزرگ خراسان، ابوسعيد ابوالخير شد.[9]
بسيارى از مشايخ طريقت، شاگرد بلاواسطه يا مع‌الواسطه سراج هستند.[8] يكى از شاگردان و دست‌پروردگان ابونصر سراج، به نام ابوالفضل سرخسى، راهنماى صوفى بزرگ خراسان، ابوسعيد ابوالخير شد.[9]


ابو نصر سراج از صوفيان شريعت‌مدار بود؛ به‌طورى كه صوفى واقعى را تابع شرع و حلال و حرام الهى مى‌دانست و لذا او در«اللمع» چنين تصريح كرده: «كسى كه ادعاى تصوف كند و برخى از آداب صوفيان را به‌جا آورد، ولى اساس تصوف را بر سه پايه محكم نساخته باشد، فريب خورده است؛ هرچند، بتواند در هوا راه رود يا سخنى حكيمانه گويد يا در نزد مردم مقبوليتى بيابد.
ابونصر سراج از صوفيان شريعت‌مدار بود؛ به‌طورى كه صوفى واقعى را تابع شرع و حلال و حرام الهى مى‌دانست و لذا او در«اللمع» چنين تصريح كرده: «كسى كه ادعاى تصوف كند و برخى از آداب صوفيان را به‌جا آورد، ولى اساس تصوف را بر سه پايه محكم نساخته باشد، فريب خورده است؛ هرچند، بتواند در هوا راه رود يا سخنى حكيمانه گويد يا در نزد مردم مقبوليتى بيابد.


آن سه اصل، اين است: اول، اجتناب از همه محرمات بزرگ يا كوچك؛ دوم، انجام همه واجبات سخت يا آسان و سوم، واگذاشتن دنيا براى اهل آن؛ كم يا زيادش، مگر آنچه براى مؤمن ضرورى است و آن ضرورى، چهار مورد است كه پيامبر(ص) فرمود: چهار چيز در دنياست، ولى از دنيا نيست: طعام، براى رفع گرسنگى؛ لباس، براى پوشش؛ منزلى براى سكونت و همسرى براى آرامش».[10]
آن سه اصل، اين است: اول، اجتناب از همه محرمات بزرگ يا كوچك؛ دوم، انجام همه واجبات سخت يا آسان و سوم، واگذاشتن دنيا براى اهل آن؛ كم يا زيادش، مگر آنچه براى مؤمن ضرورى است و آن ضرورى، چهار مورد است كه پيامبر(ص) فرمود: چهار چيز در دنياست، ولى از دنيا نيست: طعام، براى رفع گرسنگى؛ لباس، براى پوشش؛ منزلى براى سكونت و همسرى براى آرامش».[10]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش