۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
جز (جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «') |
||
| خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
عطار، در اين منظومه مىكوشد كه در آن سوى هر يك از آرزوهاى دستنيافتنى انسان كه از پس سالها تخيل پديد آمدهاند، به وى بياموزد كه اگر حقيقت هر آرزو را مىخواهد، آن را در درون خودش بايد بجويد. | عطار، در اين منظومه مىكوشد كه در آن سوى هر يك از آرزوهاى دستنيافتنى انسان كه از پس سالها تخيل پديد آمدهاند، به وى بياموزد كه اگر حقيقت هر آرزو را مىخواهد، آن را در درون خودش بايد بجويد. | ||
فريد الدين، عطار نيشابورى، دو مثنوى | فريد الدين، عطار نيشابورى، دو مثنوى عارفانه «الهىنامه» و«منطق الطير» را براى راهنمايى سالكانِ طريقت معرفت سرود و در سده ششم هجرى آنها را با شگردى رمزناك(سمبوليك)، طرحريزى كرد و به حكايات و تمثيلات آراست تا بتواند راهروان مكتب عرفان را به آسانى يارى و هدايت كند تا در رياضت و كوشش معنوى خويش براى كشتن نفس اماره توفيق و به شناخت حقيقت و درك معنويت و كيفيت هستى دست يابند. | ||
گفتار خود عطار، بر اين گواهى مىدهد كه او الهىنامه را در پيرى نوشته است، زيرا در آخر كتاب مىگويد: | گفتار خود عطار، بر اين گواهى مىدهد كه او الهىنامه را در پيرى نوشته است، زيرا در آخر كتاب مىگويد: | ||
| خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
اين منظومه، افزون بر فصاحت و زيبايى درخشانش، اطلاعات گستردهاى در باره مشايخ بزرگ تصوف و ديگر افراد شهير متقدم بر عطار(نسل سلف)، همچون شيخ ابوالحسن خرقانى، ابوسعيد ابوالخير، شبلى، ابراهيم ادهم، اياز، بايزيد بسطامى و اويس قرنى و ياران رسول خدا و چهار خليفه او عرضه مىكند. | اين منظومه، افزون بر فصاحت و زيبايى درخشانش، اطلاعات گستردهاى در باره مشايخ بزرگ تصوف و ديگر افراد شهير متقدم بر عطار(نسل سلف)، همچون شيخ ابوالحسن خرقانى، ابوسعيد ابوالخير، شبلى، ابراهيم ادهم، اياز، بايزيد بسطامى و اويس قرنى و ياران رسول خدا و چهار خليفه او عرضه مىكند. | ||
سراينده «الهىنامه» همچنين حكايتى را به فخر الدين اسعد گرگانى(سراينده «ويس و رامين») نسبت مىدهد كه حتى با فرض دروغين بودنش، از سندهاى كهنى به شمار مىرود كه در نسبت دادن«ويس و رامين» به فخر الدين به كار مىآيد. شرح عطار در باره خرافات و موهومات رايج در آن روزگار، مانند جادويى(پنداشتن اينكه با خواندن عزيمت يا اجراى كارى، به شكل مرغ يا پيل مىتوان درآمد و كوه را به جادويى از جا بركند يا دريا را شوراند و همچون كبوتر در هوا پرواز كرد)، از ديگر سودمندىهاى اين منظومه از ديد مردمشناختى به شمار مىرود. | |||
آوردن حكايتها و تمثيلهاى ادبيات شفاهى مردم در شعر، با سنايى و مثنوىهاى عرفانى او آغاز شد. وى آنها را از راه شعر به زبان اهل فضل و درباريان برد، اما عطار آنها را در چارچوبى گستردهتر به كار بست تا پس از بار كردن معانى عرفانى و اخلاقى بر آنها، دوباره به مردم بازشان گرداند؛ ازاينرو، زبان عطار ساده و از پيرايههاى شعرى شاعران پيش از خود تهى است. | آوردن حكايتها و تمثيلهاى ادبيات شفاهى مردم در شعر، با سنايى و مثنوىهاى عرفانى او آغاز شد. وى آنها را از راه شعر به زبان اهل فضل و درباريان برد، اما عطار آنها را در چارچوبى گستردهتر به كار بست تا پس از بار كردن معانى عرفانى و اخلاقى بر آنها، دوباره به مردم بازشان گرداند؛ ازاينرو، زبان عطار ساده و از پيرايههاى شعرى شاعران پيش از خود تهى است. | ||
| خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
لب لباب«الهىنامه»، داستان پادشاهى است كه شش پسر دانا و بلند همت داشت. آنان هر يك در دانشى يگانه روزگار خود بودند و روزى نزد پدر از آرزوهايشان سخن گفتند و پدر در باره هر يك از اين خواستهها، مثَلى آورد و چيزى فرمود؛ براى نمونه، نخستين پسر از دختر شاه پريان و دلدادگىاش به او گفت و پدر در نكوهش شهوتپرستى، گفتارى عرضه كرد و به حكايت زن پارسايى پرداخت كه در برابر خواهش نامشروع مردان ايستاد و به گناه تن نداد. اين گفت و شنودها دنبال مىشود تا هر يك از فرزندان همه دغدغههايش را بگويد و لب از گفتن فرو بندد، آنگاه ديگر فرزند به سخن مىآيد، مشكلاتش را مطرح مىكند و به دفاع از دعوى خويش برمىخيزد و اندرزهايى از پدرش مىشنود و سرانجام در برابر منطق پدر كُرنش مىكند. | لب لباب«الهىنامه»، داستان پادشاهى است كه شش پسر دانا و بلند همت داشت. آنان هر يك در دانشى يگانه روزگار خود بودند و روزى نزد پدر از آرزوهايشان سخن گفتند و پدر در باره هر يك از اين خواستهها، مثَلى آورد و چيزى فرمود؛ براى نمونه، نخستين پسر از دختر شاه پريان و دلدادگىاش به او گفت و پدر در نكوهش شهوتپرستى، گفتارى عرضه كرد و به حكايت زن پارسايى پرداخت كه در برابر خواهش نامشروع مردان ايستاد و به گناه تن نداد. اين گفت و شنودها دنبال مىشود تا هر يك از فرزندان همه دغدغههايش را بگويد و لب از گفتن فرو بندد، آنگاه ديگر فرزند به سخن مىآيد، مشكلاتش را مطرح مىكند و به دفاع از دعوى خويش برمىخيزد و اندرزهايى از پدرش مىشنود و سرانجام در برابر منطق پدر كُرنش مىكند. | ||
برخى از نوشتههاى عرفانى، رسالهها و كتابهايى به نثر يا به نظم در باره شناختن پروردگار و چگونگى آفرينش و نفس و روح و عوالم و شرط سلوك و حالات و مقامات انسانند كه در فصلهايى منظم طرح مىشوند. «كشف المحجوب» هجويرى و«مصباح الهداية» و«گلشن راز»، از اين دسته به شمار مىروند، اما شمارى از آنها، ترجمه احوال اوليا و مشايخند | برخى از نوشتههاى عرفانى، رسالهها و كتابهايى به نثر يا به نظم در باره شناختن پروردگار و چگونگى آفرينش و نفس و روح و عوالم و شرط سلوك و حالات و مقامات انسانند كه در فصلهايى منظم طرح مىشوند. «كشف المحجوب» هجويرى و«مصباح الهداية» و«گلشن راز»، از اين دسته به شمار مىروند، اما شمارى از آنها، ترجمه احوال اوليا و مشايخند كه «تذكرة الاولياء» عطار، شاهكارى در اين زمينه است كه نويسنده، در آن، به شيوهاى بسيار مؤثر و پرشور، حالات مردان آن جهانى را به كمك گزارشهايى در باره گفتار و رفتار آنان مجسم مىكند. ديگر كتابها در اين زمينه، منظومههايى كمابيش بلندند كه شاعر، در آن، همه موضوعها و نكتههاى عرفانى را به كمك داستانها، مثلها، پندها و اندرزها، نقل گفتار و كردار بزرگان، بهويژه آيات قرآن و احاديث بازگو مىكند و در آغاز و پايان و گاه در درون آن، به راز و نياز و مناجات به درگاه خداوند زبان مىگشايد؛ اگرچه، بزرگترين نمونه اين نوشتهها، «مثنوى» مولانا جلال الدين بلخى است، «الهىنامه» عطار نيز در اين جرگه جاى مىگيرد. | ||
چكيده داستان كتاب: | چكيده داستان كتاب: | ||
| خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
الف) پيشينه | الف) پيشينه | ||
عطار، در | عطار، در خاتمه «الهىنامه» مىگويد: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
| خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
اگرچه اين بيت، به وجود منظومههايى مانند«اسرارنامه» پيش از سروده شدن«الهىنامه» اشارت دارد، به دليل دو بار ياد كردن او از«الهىنامه»(خسرونامه) خود در | اگرچه اين بيت، به وجود منظومههايى مانند«اسرارنامه» پيش از سروده شدن«الهىنامه» اشارت دارد، به دليل دو بار ياد كردن او از«الهىنامه»(خسرونامه) خود در مقدمه «اسرارنامه»، مىتوان گفت نخستين منظومه عطار، «الهىنامه» اوست. گواهان تاريخى نيز اين دعوى را تأييد مىكنند. البته نام اصلى اين منظومه كه از سده هشتم به بعد به «الهىنامه» معروف و نسخههايى از آن منتشر شد، «خسرونامه» بوده است و ديگران نامش را بدل كردهاند، اما انتساب منظومه «گل و هرمز» كه به سرگذشت عشق هرمز يا خسرو با گلرخ مىپردازد، درست نيست و كسانى به دليل ياد شدن خسرو در آن و«خسرونامه» معروف، آن را نيز از عطار دانستهاند. | ||
ب) نسخهشناسى | ب) نسخهشناسى | ||
«الهىنامه»، در 1940م، در استانبول به تصحيح هلموت ريتر Helmuth Rettir، خاورشناس آلمانى چاپ شد. وى، در 1955م، بر | «الهىنامه»، در 1940م، در استانبول به تصحيح هلموت ريتر Helmuth Rettir، خاورشناس آلمانى چاپ شد. وى، در 1955م، بر پايه «منطق الطير»، «الهىنامه»، «اسرارنامه» و«مصيبتنامه» كتاب مستقلى در باره عقايد عطار، به نام«درياى ارواح» منتشر كرد. كسانى كه به زبان و ادبيات فارسى علاقهمند بودند، به ترجمه «منطق الطير» و«اسرارنامه» به انگليسى پرداختند. همچنين آقاى فؤاد روحانى به پيشنهاد [[کربن، هانری|هانرى كربن]]، خاورشناس فرانسوى بر پايه همان متنى كه به اهتمام هلموت ريتر منتشر شد، به ترجمه «الهىنامه» به فرانسوى همت گمارد، اما به گفته خودش، سپس آشكار شد كه متن ريتر، بهرغم خوبى و پاكيزگىاش، بىعيب نيست، بلكه بر اثر كمبودهاى پنج نسخهاى كه بدانها دسترسى داشته، افتادگىها و غلطهايى به تصحيح او راه يافته است؛ ازاينرو، وى، به جستوجوى ديگر نسخهها برآمد و روشن ساخت كه «الهىنامه» پيش از اين، دو بار چاپ شده است: | ||
1. 1872 مسيحى در لكنهو؛ | 1. 1872 مسيحى در لكنهو؛ | ||
ویرایش