تاریخ آل سلجوق در آناطولی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله') |
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
1. ركن الدين ابوطال طغرل بك (455 - 429ق)؛ | 1. ركن الدين ابوطال طغرل بك (455 - 429ق)؛ | ||
2. عضد الدين | 2. عضد الدين ابوشجاع آلپ ارسلان (465 - 455ق)؛ | ||
3. جلال الدوله معز الدين | 3. جلال الدوله معز الدين ابوالفتح ملكشاه (485 - 465ق)؛ | ||
4. جانشينان ملكشاه (590 - 485ق). | 4. جانشينان ملكشاه (590 - 485ق). | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
وى در ديگر بخشهاى كتاب با آوردن عنوانهاى زير، در باره تاريخ و چگونگى نشستن شاهان سلجوقى بر تخت فرمانروايى گزارش مىدهد: | وى در ديگر بخشهاى كتاب با آوردن عنوانهاى زير، در باره تاريخ و چگونگى نشستن شاهان سلجوقى بر تخت فرمانروايى گزارش مىدهد: | ||
1. سلطنت سلطان عضد الدوله | 1. سلطنت سلطان عضد الدوله ابوشجاع الب ارسلان بن داود؛ | ||
2. سلطنت سلطان جلال الدوله [و الدين] | 2. سلطنت سلطان جلال الدوله [و الدين] ابوالفتح ملكشاه بن[الب ارسلان] محمد بن[داود]؛ | ||
3. خلافت ابى القاسم عبدالله المقتدى بن ذخيرة الدين؛ | 3. خلافت ابى القاسم عبدالله المقتدى بن ذخيرة الدين؛ | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
4. عضد الدولة معين الدنيا و الدين ملك العرب و العجم برهان امير المؤمنين سلطان محمد بن ملكشاه؛ | 4. عضد الدولة معين الدنيا و الدين ملك العرب و العجم برهان امير المؤمنين سلطان محمد بن ملكشاه؛ | ||
5. خلافت | 5. خلافت ابوالعباس احمد بن المستظهر بن المقتدى؛ | ||
6. سلطنت سلطان | 6. سلطنت سلطان ابوالمظفر بركيارق بن ملكشاه؛ | ||
7. سلطنت سلطان محمد بن محمد قسيم امير المؤمنين؛ | 7. سلطنت سلطان محمد بن محمد قسيم امير المؤمنين؛ | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
8. خلافت ابى الفضل المسترشد بن المستظهر؛ | 8. خلافت ابى الفضل المسترشد بن المستظهر؛ | ||
9. سلطنت سلطان معز الدنيا | 9. سلطنت سلطان معز الدنيا ابوالحارث سنجر بن ملكشاه؛ | ||
10. سلطنت غياث الدين | 10. سلطنت غياث الدين ابوالفتح داود بن محمود بن محمد؛ | ||
11. سلطنت سلطان ركن الدين | 11. سلطنت سلطان ركن الدين ابوطالب طغرل بن محمد قسيم امير المؤمنين؛ | ||
12. سلطنت سلطان غياث الدين | 12. سلطنت سلطان غياث الدين ابوالفتح مسعود بن محمد يمين [امير المؤمنين]؛ | ||
13. خلافت ابن جعفر محمد الراشد بن المسترشد؛ | 13. خلافت ابن جعفر محمد الراشد بن المسترشد؛ | ||
14. خلافت | 14. خلافت ابوعبدالله المقتفى بن المستظهر؛ | ||
15. حديث سلطنت سلطان محمد و پسرش خوارزمشاه. | 15. حديث سلطنت سلطان محمد و پسرش خوارزمشاه. |
نسخهٔ ۱۳ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۲۶
نام کتاب | تاریخ آل سلجوق در آناطولی |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | مؤلف ناشناخته (قرن 8 ق) (نويسنده)
جلالی، نادره (تصحيح و تعليق) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DSR 851/51 /ت2 |
موضوع | ایران - تاریخ - سلجوقیان روم، 470 - 707ق. |
ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1377 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE10048AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
تاريخ آل سلجوق در آناطولى، نوشته نويسندهاى ناشناخته (زنده در 765ه.ق)، تحقيق و تعليق نادره جلالى
اين كتاب به فارسى نوشته شده و در باره تبار و خاستگاه دودمان سلجوقيان و آغاز پادشاهى آنان و فرمانروايىشان بر آسياى صغير گزارش مىدهد. زمان تأليف آن روشن نيست، اما شايد چند سال پيش از 765 هجرى قمرى نوشته شده باشد. نويسنده خود در باره انگيزه تأليف اين كتاب مىگويد: «اين كتاب مشتمل است بر تاريخ پادشاهان و سلجوقيان ماضى روم ... به رسم مطالعه شاه و شاهزاده جهان ... سلطان علاء الدين بن سلجوق ...».
نسخه خطى يگانه اين كتاب، در كتابخانه ملى پاريس وجود دارد، اما نامى از نويسنده در آن نيست. به گفته استاد مينوى، شايد مؤلف يا كاتب اين اثر از اهل قونيه بوده باشد؛ زيرا خط او از گونههاى خطهاى كاتبانى است كه براى خاندان جلال الدين رومى در آنجا به كتابت مىپرداختند.
ساختار
اين كتاب 95 صفحه و 33 عنوان (فصل) دارد و مؤلف آن، تاريخ سلاجقه را از آغاز پيدايى دولت ايشان و اصل و نسبشان آغاز كرده، سپس به شرح حال پادشاهان سلجوقى ايران و روم پرداخته و رويدادهاى زندگى ايشان را تا زمان سلطان علاء الدين كىقباد چهارم، پسر سليمان شاه (765ه) دنبال كرده و بنا بر اين، نويسنده دست كم تا آن دوران زنده بوده است. انشاى كتاب به رغم تاريخ ابن بيبى، شيوهاى ساده و روان دارد، اما نقصهاى دستورى فراوانى در آن هست. اين كتاب را پس از سلجوقنامه ابن بيبى، از گستردهترين كتابها در اين زمينه مىتوان برشمرد.
گزارش محتوا
تركان در اواخر سالهاى هزار ميلادى به بعد، به سرزمين آناتولى آمدند. آناتولى در آن هنگام، از سرزمينهاى بيزانسيان (مسيحيت) به شمار مىرفت. سلجوقيان به فرماندهى آلپ ارسلان و سربازان وى، با بيزانسيان به فرماندهى رمانسون ديوژن Romanson Diogenes، در جايى به نام «ملازگرد» با يكديگر جنگيدند (1071م) و به پيروزى بزرگى دست يافتند.
بيزانس پس از اين جنگ، سرزمينهاى پيرامون سوريه و آسياى صغير را از دست داد و شمار تركان در آنجا فزونى گرفت و زبان آناتولى آرام آرام به تركى بدل شد. اروپاييان نيز به جنگهاى صليبى دست زدند تا سرزمينها و مكانهاى مقدس خود را باز ستانند، اما در اين كار توفيق نيافتند.
حكومت سلجوقيان و تركان اتحاديه غز (429 - 590 ق) و شاخههاى آن در ايران و آسياى غربى (تا قرن هشتم هجرى قمرى)، از مهمترين رويدادهاى تاريخى جامعه ايرانى است. دوره دويست ساله فرمانروايى اين خاندان را بر ايران، دست كم به چهار دوره مىتوان تقسيم كرد:
1. ركن الدين ابوطال طغرل بك (455 - 429ق)؛
2. عضد الدين ابوشجاع آلپ ارسلان (465 - 455ق)؛
3. جلال الدوله معز الدين ابوالفتح ملكشاه (485 - 465ق)؛
4. جانشينان ملكشاه (590 - 485ق).
نمايندگان گروههاى مركزيتگراى حكومت سلجوقيان، به رغم طغرل و وزيرش، عبد الملك كندرى از سلطنت آلپ ارسلان پشتيبانى كردند و او را پس از طغرل بر تخت شاهى نشاندند. اين رخداد افزون بر اينكه موجب گردش نخبگان ديوانى و نظامى و دينى و اجتماعى در جامعه سلجوقى شد، آغاز دورهاى سى ساله براى اوج گيرى قدرت و شكوه سلجوقيان بود. برخى از اعضاى داراى نفوذ سلجوقى، بر پايه حقوق و سنتهاى صحرا گردى، جابهجايى قدرت را با ولايت عهدى نپذيرفتند و آلپ ارسلان ناگزير بارها به نبرد با آنان پرداخت و سركوبشان كرد. گروههاى قبيلهاى ترك نيز در قلمرو سلجوقيان، پيوسه مشكلاتى پديد مىآوردند و آلپ ارسلان بر پايه ديدگاه وزيرش، خواجه نظام الملك، سياست راهبرد آنان را به آناتولى و شامات در پيش گرفت و اين برنامه در هر دو حوزه به بحرانهايى منطقهاى دامن زد و كوششهاى تركان غز در مرزهاى امپراتورى بيزانس در آناتولى، جنگهاى فراوانى در ارمنستان، گرجستان و ملازگرد به دنبال آورد.
مسلمانان، كشورهاى مسيحى نزديك را به كشورهاى اسلامى (روم شرقى)، «بلاد روم» مىخواندند و از اين رو، عربان نيز سرزمين پهناور آسياى صغير را كه در اواخر قرن پنجم هجرى قمرى با چيرگى سلجوقيان بر آنجا به دست مسلمانان افتاد، «روم» ناميدند. اين منطقه، پل ارتباطى آسيا و اروپا و ميدان برخورد انديشههاى شرقى و غربى به شمار مىرفت. آلپ ارسلان بر پادشاه روم (رومانوس ديوجانس) پيروز شد و پس از او پسرش، ملكشاه بر جاى او نشست و سليمان بن قتلمش را به آسياى صغير فرستاد و پيشروىها و فتوحات او در سرزمينهاى امپراطورى بيزانس موجب شد كه حكومت مركزى، او را به فرمانروايى بر اين منطقه بگمارد (470 ق) و حكومت قدرتمند «سلاجقه» را در روم بنياد نهد.
درونمايه اين كتاب، گزارشهاى تاريخى در باره روى كار آمدن سلسله سلجوقى و كارهاى نمايندگان آن مانند سلجوقيان روم و شرح اوج و فرود اين سلسله است. نويسنده در فصل (عنوان) يكم، به اصل و نسب سلجوقيان مىپردازد و نام نياى بزرگ آنان را «لقمان» گمان مىزند و او را مردى نيكوكار، ديندار، مهمانپرور، عالمدوست و پرهيزكار مىخواند و از ويژگىهاى اخلاقى و دينى او سخن مىگويد و در فصل دوم، در باره تاريخ پيدايى دولت سلجوقى و خصال سلجوقيان قلم مىزند.
اين فصل (عنوان)، تاريخ ظهور سلجوقيان و چونى و چگونى آنان را در بر دارد. نويسنده خاستگاه دودمان گسترده سلجوق بن لقمان را بخارا مىداند. آنان 24 برادر زاده از چهار برادر بودند كه سلطان محمود (سبكتگين) هنگام گذشتن از منزلگاه آنان (419ه.ق)، مهترانشان را با خود برد. اين خاندان در دوره سلطنت مسعود، پسر محمود به همين دليل با وى درگير شدند.
وى در ديگر بخشهاى كتاب با آوردن عنوانهاى زير، در باره تاريخ و چگونگى نشستن شاهان سلجوقى بر تخت فرمانروايى گزارش مىدهد:
1. سلطنت سلطان عضد الدوله ابوشجاع الب ارسلان بن داود؛
2. سلطنت سلطان جلال الدوله [و الدين] ابوالفتح ملكشاه بن[الب ارسلان] محمد بن[داود]؛
3. خلافت ابى القاسم عبدالله المقتدى بن ذخيرة الدين؛
4. عضد الدولة معين الدنيا و الدين ملك العرب و العجم برهان امير المؤمنين سلطان محمد بن ملكشاه؛
5. خلافت ابوالعباس احمد بن المستظهر بن المقتدى؛
6. سلطنت سلطان ابوالمظفر بركيارق بن ملكشاه؛
7. سلطنت سلطان محمد بن محمد قسيم امير المؤمنين؛
8. خلافت ابى الفضل المسترشد بن المستظهر؛
9. سلطنت سلطان معز الدنيا ابوالحارث سنجر بن ملكشاه؛
10. سلطنت غياث الدين ابوالفتح داود بن محمود بن محمد؛
11. سلطنت سلطان ركن الدين ابوطالب طغرل بن محمد قسيم امير المؤمنين؛
12. سلطنت سلطان غياث الدين ابوالفتح مسعود بن محمد يمين [امير المؤمنين]؛
13. خلافت ابن جعفر محمد الراشد بن المسترشد؛
14. خلافت ابوعبدالله المقتفى بن المستظهر؛
15. حديث سلطنت سلطان محمد و پسرش خوارزمشاه.
پانزده عنوان ديگر اين كتاب، گزارشهايى در باره پادشاهان روم (آناتولى) در بر دارند. نويسنده با اين گفته كه «بعد از اين آمديم به حديث سلاطين روم كه از فرزندان اسرائيل بن سلجوق بودند»، گزارش كوتاهى در باره هلاك شدن سيف الدوله صدقة بن مزيد بر دست آلپ ارسلان عرضه مىكند و از واگذارى شام و «ديار بكر» به پسر عموى وى، سليمانشاه بن قتلمش خبر مىدهد و پس از توصيف نبردها و كشمكشهاى او با اميران شام، با اين عنوانها در باره تاريخ و چگونگى پادشاهى سلجوقيان آن سامان گزارش مىدهد:
1. پادشاهى قلج ارسلان بن مسعود در سنه خمسين [و] خمس مائه؛
2. جلوس سلطان غياث الدين كىخسرو بن قلج ارسلان؛
3. جلوس سلطان عز الدين كىكاوس بن غياث الدين؛
4. سلطنت سلطان علاء الدين و بنياد كردن شهر قونيه را؛
5. جلوس غياث الدين كىخسرو بن علاء الدين كىقباد؛
6. جلوس سلطان عز الدين كىكاوس؛
7. وزارت ولايت روم به جلال الدين قراطايى رسيد؛
8. آمدن باجو، دوم بار به روم و مصاف كردن با سلطان؛
9. سلطنت سلطان بر تخت قونيه بىمانع و مدعى شد؛
10. حديث صاح فخر الدين خواجه على؛
11. جلوس سلطان غياث الدين بن ركن الدين قلج ارسلان؛
12. آمدن فرزندان سلطان عز الدين كىكاوس بن كىخسرو بن كىقباد؛
13. سلطنت مغول با ارغون بن ابغا بن هلاكو آغاز شد؛
14. حديث كشته شدن بهاء الدين والى در دست ملك برادر سلطان؛
15. وفات برادر احمدشاه.
وضعيت كتاب
اين كتاب را آقاى فريدون نافذ اوزلوق، از دانشمندان شهير ترك، از فارسى به تركى ترجمه كرده و با عكس، آن را در آنكارا به چاپ رسانده (1925م) و عنوان فارسى آن را چنين آورده است: «الآثار المولويه فى الادوار السلجوقيه [شماره] 5 - تاريخ آل سلجوق در آناطولى». زنده ياد، محمد جواد مشكور اين نسخه را استخراج كرده و بدون هيچ توضيح يا حاشيهاى، آن را در اخبار سلاجقه روم (ص 95 - 35) گنجانده است.
مصحح محترم، در بخش «ضمايم» اين كتاب به برخى از ناهمگونىهاى تاريخى اين اثر در سنجش با ديگر آثار مىپردازد. وى همچنين فهرستى از «اصطلاحات ديوانى» اين كتاب عرضه مىكند و معناى آنها را روشن مىسازد. معناى برخى از واژههاى كهن نيز در بخش «واژهنامه» و نام كسان و جاىها در «فهرست اعلام و اماكن» و تعليقات مصحح، در پانوشت هر صفحه آمده است. او در اين تعليقات، نسخه خود را با ديگر نسخههاى موجود مىسنجد و در باره ويژگىهاى افراد و مكانها و واژگان به كار رفته در متن توضيح مىدهد.
منابع مقاله
پيشگفتار و مقدمه مصحح كتاب.
صدر حاج سيد جوادى، احمد (1381)، دائره المعارف تشيع، تهران، نشر شهيد سعيد محبى.