فيه مافيه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ ژوئن ۲۰۱۶
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR11150J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:
فصل33- اين فصل عربى است و در نسخه‌ى اصل نيست. مرحوم فروزانفر آن را از روى نسخه ح با نسخه‌ى كتابخانه‌ى ملى و كتابخانه‌ى سليم آغا مقابله نموده، آنگاه نقل كرده است، در اين فصل مولانا به معجزه حضرت موسى و پيامبر اكرم(ص) اشاره كرده كه تحقق آن‌ها به يد نورانى آن بزرگواران اتّفاق افتاده است و يد ظلمانى صلاحيّت بروز آنها را ندارد.
فصل33- اين فصل عربى است و در نسخه‌ى اصل نيست. مرحوم فروزانفر آن را از روى نسخه ح با نسخه‌ى كتابخانه‌ى ملى و كتابخانه‌ى سليم آغا مقابله نموده، آنگاه نقل كرده است، در اين فصل مولانا به معجزه حضرت موسى و پيامبر اكرم(ص) اشاره كرده كه تحقق آن‌ها به يد نورانى آن بزرگواران اتّفاق افتاده است و يد ظلمانى صلاحيّت بروز آنها را ندارد.


فصل34- الله لطيف و قهرش لطيف و قفلش لطيف است؛ اما نه چون قفل گشايش كه لطيف آن در صفت نگنجد، حافظان چون به احوال عارفان پى نمى‌برند، چنين شرح كه مى‌فرمايد: '''ولا تُطع كلَّ حلّافٍ'''(سوره قلم آيه 10) غمّاز خاص خود اوست كه فلان را مشنو الاّ قرآن كه عجب كتابى است كه صريح در گوش خصم مى‌خواند، چنان كه فهم مى‌كند و هيچ خبر ندارد.
فصل34- الله لطيف و قهرش لطيف و قفلش لطيف است؛ اما نه چون قفل گشايش كه لطيف آن در صفت نگنجد، حافظان چون به احوال عارفان پى نمى‌برند، چنين شرح كه مى‌فرمايد: '''ولا تُطع كلَّ حلّافٍ'''<ref>سوره قلم آيه 10</ref> غمّاز خاص خود اوست كه فلان را مشنو الاّ قرآن كه عجب كتابى است كه صريح در گوش خصم مى‌خواند، چنان كه فهم مى‌كند و هيچ خبر ندارد.


فصل35- صورت فرع عشق است كه بدون عشق اين صورت را قدرى نباشد و فرع آنست كه بدون اصل نمى‌تواند، باشد، پس الله را صورت نمى‌گويند. چون صورت فرع باشد و او را فرع نمى‌توان گفت، عشق نيز بدون صورت متصوّر و منعقد نيست، بلكه عشق انگيزنده صورت است و صد هزار صورت از عشق انگيخته مى‌شود، هم ممثّل و هم محقق.
فصل35- صورت فرع عشق است كه بدون عشق اين صورت را قدرى نباشد و فرع آنست كه بدون اصل نمى‌تواند، باشد، پس الله را صورت نمى‌گويند. چون صورت فرع باشد و او را فرع نمى‌توان گفت، عشق نيز بدون صورت متصوّر و منعقد نيست، بلكه عشق انگيزنده صورت است و صد هزار صورت از عشق انگيخته مى‌شود، هم ممثّل و هم محقق.
خط ۱۷۹: خط ۱۷۹:


فصل52- مولوى در اين فصل به بيان بيت معروف خودش مى‌پردازد كه
فصل52- مولوى در اين فصل به بيان بيت معروف خودش مى‌پردازد كه
 
{{شعر}}
{| class="wikitable poem"
{|''اى برادر تو همه انديشه‌اى''|2=''ما بقى تو استخوان و ريشه‌اى''}}
|-
{{پایان شعر}}
! اى برادر تو همه انديشه‌اى!!ما بقى تو استخوان و ريشه‌اى
|}


وى تصريح مى‌كند كه مراد از انديشه اشاره به آن انديشه مخصوص است و آن را به جهت توسّع به انديشه تعبير كرد؛ اما در حقيقت آن انديشه نيست.
وى تصريح مى‌كند كه مراد از انديشه اشاره به آن انديشه مخصوص است و آن را به جهت توسّع به انديشه تعبير كرد؛ اما در حقيقت آن انديشه نيست.
خط ۲۳۴: خط ۲۳۲:
[[رده:تصوف و عرفان]]
[[رده:تصوف و عرفان]]
[[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]]
[[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]]
۰

ویرایش