ابوالعلاء معری، احمد بن عبدالله: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' می ك' به ' می‌ك'
جز (جایگزینی متن - ' ' به '')
جز (جایگزینی متن - ' می ك' به ' می‌ك')
 
خط ۱۵۱: خط ۱۵۱:


در مورد قافیه‌ها نیز، معری از احساس، طبع و غریزه پیروی می‌كند. وی بنای قافیه بر حروف نیرومند را ترجیح می‌دهد و از این لحاظ با پیشینیانش مخالفت می‌كند و در برخی از داوری‌های خود كه از طبع و ذوق الهام می‌گیرد، دارای رأی مستقل و ویژۀ خود است.  
در مورد قافیه‌ها نیز، معری از احساس، طبع و غریزه پیروی می‌كند. وی بنای قافیه بر حروف نیرومند را ترجیح می‌دهد و از این لحاظ با پیشینیانش مخالفت می‌كند و در برخی از داوری‌های خود كه از طبع و ذوق الهام می‌گیرد، دارای رأی مستقل و ویژۀ خود است.  
سرانجام معری بر سلامت واژه‌ها تأكید می كند و آن را بر سلامت وزن برتری می‌دهد و واژۀ ناسالم را آفت شعر می‌شمارد.
سرانجام معری بر سلامت واژه‌ها تأكید می‌كند و آن را بر سلامت وزن برتری می‌دهد و واژۀ ناسالم را آفت شعر می‌شمارد.


شایان گفتن است كه دلبستگی معری بر عروض و قواعد آن، چندان است كه گاه خصال خویش، بدی‌ها و گناهانش را با شكل‌های گوناگون شعر و وزن‌های آن منطبق می‌كند.  
شایان گفتن است كه دلبستگی معری بر عروض و قواعد آن، چندان است كه گاه خصال خویش، بدی‌ها و گناهانش را با شكل‌های گوناگون شعر و وزن‌های آن منطبق می‌كند.  
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:
می‌توان گفت كه هدف اصلی ابوالعلاء در این اثر، از یك سو عرضه ‌كردن هنرها و توانایی‌های خود در زمینۀ لغت، شكل‌های گوناگون شعر و ظرایف ادبی، و از سوی دیگر، ارضای خواهش‌ها، آرزوها و شهوت‌های سركوب شدۀ خود اوست. مردی كه همواره از زندگی و لذت‌ها، شادی‌ها و شهوت‌ها روی‌گردان است و از شعر و نثرش عطر زهد و پارسایی و پرهیزگاری می‌تراود، در رسالة ‌الغفران چنان صحنه‌‌هایی را در بهشت، از باغ‌ها، جویبارها، می‌گساری‌ها، حور و غلمان تصویر می‌كند كه از خیال كمتر شاعر و نویسنده‌‌ای می‌گذرد كه عمری همۀ زیبایی‌ها، شهوت‌ها و لذت‌های گوناگون زندگی را آزموده و با آن‌ها زیسته است.
می‌توان گفت كه هدف اصلی ابوالعلاء در این اثر، از یك سو عرضه ‌كردن هنرها و توانایی‌های خود در زمینۀ لغت، شكل‌های گوناگون شعر و ظرایف ادبی، و از سوی دیگر، ارضای خواهش‌ها، آرزوها و شهوت‌های سركوب شدۀ خود اوست. مردی كه همواره از زندگی و لذت‌ها، شادی‌ها و شهوت‌ها روی‌گردان است و از شعر و نثرش عطر زهد و پارسایی و پرهیزگاری می‌تراود، در رسالة ‌الغفران چنان صحنه‌‌هایی را در بهشت، از باغ‌ها، جویبارها، می‌گساری‌ها، حور و غلمان تصویر می‌كند كه از خیال كمتر شاعر و نویسنده‌‌ای می‌گذرد كه عمری همۀ زیبایی‌ها، شهوت‌ها و لذت‌های گوناگون زندگی را آزموده و با آن‌ها زیسته است.
رسالة ‌الغفران از این جنبه نیز شایستۀ بررسی روان‌شناسانه است، زیرا آیینۀ درون ناآرام، حرمان زده و پرآرزوی شاعری نابیناست كه از همۀ خوشی‌ها و لذت‌های زندگی آگاه بوده، اما از آن‌ها چشم پوشیده و خود را به محرومیت و خوراك بدطعم و جامۀ خشن عادت داده است، همانگونه كه خود می‌گوید تا ۳۰ سالگی همچنان در امید و انتظار خیری از زندگی بوده است، اما زمان پر از شر است، و چون از ۳۰ سالگی می‌گذرد، خود را مانند كسی می‌یابد كه دیگ خود را بر آتش كرم‌شب‌تاب نهاده است و آنگاه پی می‌برد كه خیر زندگانی از او دور است.  
رسالة ‌الغفران از این جنبه نیز شایستۀ بررسی روان‌شناسانه است، زیرا آیینۀ درون ناآرام، حرمان زده و پرآرزوی شاعری نابیناست كه از همۀ خوشی‌ها و لذت‌های زندگی آگاه بوده، اما از آن‌ها چشم پوشیده و خود را به محرومیت و خوراك بدطعم و جامۀ خشن عادت داده است، همانگونه كه خود می‌گوید تا ۳۰ سالگی همچنان در امید و انتظار خیری از زندگی بوده است، اما زمان پر از شر است، و چون از ۳۰ سالگی می‌گذرد، خود را مانند كسی می‌یابد كه دیگ خود را بر آتش كرم‌شب‌تاب نهاده است و آنگاه پی می‌برد كه خیر زندگانی از او دور است.  
ابوالعلاء پس از گذشت سالیان، همچنان اعتراف می كند كه «زندگی را دوست می‌دارم، اما ابزار آن را ندارم و از رسیدن به آن نومید شده‌ام و نومیدی آسودگی‌آور است» و سرانجام از درون دل پر آرزویش فریاد می‌زند كه «من مانند مردی تشنه‌ام كه نه بهره‌ای از آب دارد، نه راه به آبشخوری و جاودانه تشنه است».  
ابوالعلاء پس از گذشت سالیان، همچنان اعتراف می‌كند كه «زندگی را دوست می‌دارم، اما ابزار آن را ندارم و از رسیدن به آن نومید شده‌ام و نومیدی آسودگی‌آور است» و سرانجام از درون دل پر آرزویش فریاد می‌زند كه «من مانند مردی تشنه‌ام كه نه بهره‌ای از آب دارد، نه راه به آبشخوری و جاودانه تشنه است».  
معری دردمندانه خود را چونان مرغی شكسته بال می‌شمارد كه هرگاه برخاسته است، او را برخیزانده‌اند. زنده‌ای است مانند مرده و مرده‌ای است مانند زنده. هنگامی عزلت گزیده كه جد و هزل هردو را آزموده و پی برده است كه توانایی انجام دادن هیچ یك را ندارد، با این زمینۀ فكری، ابوالعلاء در رسالة ‌الغفران، چهرۀ دیگری به خود می‌گیرد.
معری دردمندانه خود را چونان مرغی شكسته بال می‌شمارد كه هرگاه برخاسته است، او را برخیزانده‌اند. زنده‌ای است مانند مرده و مرده‌ای است مانند زنده. هنگامی عزلت گزیده كه جد و هزل هردو را آزموده و پی برده است كه توانایی انجام دادن هیچ یك را ندارد، با این زمینۀ فكری، ابوالعلاء در رسالة ‌الغفران، چهرۀ دیگری به خود می‌گیرد.