۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURپیشینه دربهدریJ1.jpg | عنوان =پیشینه دربهدری | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = میرعابدینی، حسن (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =چشمه | مکان نشر =تهران | سال نشر =1396 | کد اتوماسی...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ش' به ' میش') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
جریانی که به آشفتگیهای روحی آدمی توجه دارد از بوفکور صادق هدایت آغاز میشود و تا آثار بهرام صادقی و برخی از نوشتههای ابراهیم گلستان و هوشنگ گلشیری ادامه مییابد. نویسندگان این گرایش به بنمایههای پنهان فرهنگ و روانشناسی جمعی بیش از جنبه های مشهود جامعه و سیاست توجه دارند و به اقتضای آن، تجربیات تازه در فرم داستانگویی و زبان نوشتار مشغلۀ ذهنی آنان است. آغازگر جدی جریان دوم بزرگ علوی است و تدوام کار او را میتوان در رمانهایی رئالیستی از هدایت و احمد محمود و محمود دولتآبادی سراغ گرفت. | جریانی که به آشفتگیهای روحی آدمی توجه دارد از بوفکور صادق هدایت آغاز میشود و تا آثار بهرام صادقی و برخی از نوشتههای ابراهیم گلستان و هوشنگ گلشیری ادامه مییابد. نویسندگان این گرایش به بنمایههای پنهان فرهنگ و روانشناسی جمعی بیش از جنبه های مشهود جامعه و سیاست توجه دارند و به اقتضای آن، تجربیات تازه در فرم داستانگویی و زبان نوشتار مشغلۀ ذهنی آنان است. آغازگر جدی جریان دوم بزرگ علوی است و تدوام کار او را میتوان در رمانهایی رئالیستی از هدایت و احمد محمود و محمود دولتآبادی سراغ گرفت. | ||
در این جریان ادبی، نکتۀ مهم آن است که نویسنده تا چه اندازه توانسته است به نوشتۀ خود صورت هنری ببخشد، و آن را به مرتبۀ ادبی درخور ارتقا دهد. گاهی در کار ادبی نویسندهای سیاستگرا، مانند احسان طبری، جنبۀ ایدولوژیک و تبلیغی بر جنبۀ هنری میچربد و نویسنده را در مرتبۀ مبلغ سیاسی میخکوب میکند. در عوض گاهی نیز بُعد صناعی و هنری اثری جامعه گرا بر وجه مرامی آن غلبه مییابد. بزرگ علوی از آن دسته نویسندگان سیاستپیشه بود که توانست در داستانهای باکفایت خود، وجه هنری را بر جنبۀ ایدئولوژیک غالب سازد. او دربارۀ مسائلی نوشت که تجربه کرده بود و چهرههایی را به صحنۀ داستانهایش راه داد که نیک | در این جریان ادبی، نکتۀ مهم آن است که نویسنده تا چه اندازه توانسته است به نوشتۀ خود صورت هنری ببخشد، و آن را به مرتبۀ ادبی درخور ارتقا دهد. گاهی در کار ادبی نویسندهای سیاستگرا، مانند احسان طبری، جنبۀ ایدولوژیک و تبلیغی بر جنبۀ هنری میچربد و نویسنده را در مرتبۀ مبلغ سیاسی میخکوب میکند. در عوض گاهی نیز بُعد صناعی و هنری اثری جامعه گرا بر وجه مرامی آن غلبه مییابد. بزرگ علوی از آن دسته نویسندگان سیاستپیشه بود که توانست در داستانهای باکفایت خود، وجه هنری را بر جنبۀ ایدئولوژیک غالب سازد. او دربارۀ مسائلی نوشت که تجربه کرده بود و چهرههایی را به صحنۀ داستانهایش راه داد که نیک میشناخت و با آن زندگی کرده بود.در عین حال، موفق شد برخی از داستانهایش را واقعیتر از تجربیات زندگی خود از کار درآورد. | ||
در عرصۀ نقد ادبی ایران، علوی به عنوان مشهورترین نویسندۀ چپگرای ایران، موضوع بحث و جدل بوده است؛ برایش دل سوزاندهاند یا بر او خرده گرفتهاند که هنر خود را به نفع تبلغات حزبی فروکاسته است. واقعیت این است که او دچار دوگانگی عمیقی است: از سویی در مقالههایی که در دهۀ 1320ـ1330 نوشته، پیرو رئالیسم سوسیالیستی است. از سوی دیگر در داستانهای خود رمانتیک و سودایی ظاهر میگردد و معتقد به هژمونی کارگران جلوهگر نمیشود. در رمان «چشمهایش» بیش از سیاست، قصۀ عشق را میخوانیم زیرا به قول م. آزاد «علوی باطناً مردی سودایی است و در حقیقت توی خط آن حرفها [نیست]. چشمهایش و تکههایی از نامهها لحن و محتوای اشرافی اما انساندوستانه دارد ... علوی نویسنده بود و صادق و همین صداقت بود که شور و غوغا و یأس [داستانهای] او را از پشت امیدواری [سیاسی مقالههایش] نشان میداد». | در عرصۀ نقد ادبی ایران، علوی به عنوان مشهورترین نویسندۀ چپگرای ایران، موضوع بحث و جدل بوده است؛ برایش دل سوزاندهاند یا بر او خرده گرفتهاند که هنر خود را به نفع تبلغات حزبی فروکاسته است. واقعیت این است که او دچار دوگانگی عمیقی است: از سویی در مقالههایی که در دهۀ 1320ـ1330 نوشته، پیرو رئالیسم سوسیالیستی است. از سوی دیگر در داستانهای خود رمانتیک و سودایی ظاهر میگردد و معتقد به هژمونی کارگران جلوهگر نمیشود. در رمان «چشمهایش» بیش از سیاست، قصۀ عشق را میخوانیم زیرا به قول م. آزاد «علوی باطناً مردی سودایی است و در حقیقت توی خط آن حرفها [نیست]. چشمهایش و تکههایی از نامهها لحن و محتوای اشرافی اما انساندوستانه دارد ... علوی نویسنده بود و صادق و همین صداقت بود که شور و غوغا و یأس [داستانهای] او را از پشت امیدواری [سیاسی مقالههایش] نشان میداد». | ||