۱۴۴٬۷۲۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (عج)' به '(عج)') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'اهل بیت ' به 'اهلبیت ') |
||
| خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
[[زرگر اصفهانی، نجیبالدین رضا|شیخ نجیبالدین رضا تبریزی]] از عارفان بزرگ عصر صفوی و سیامین قطب سلسلۀ ذهبیه در سال 1047 هجری متولد شد. وی زادگاه خویش را اصفهان دانسته و یادی از تبریز ننموده است. نام پدرش ابوحامد محمد بن محمد تبریزی است. نام او محمدرضا است و «نجیبالدین» لقب طریقتی وی میباشد. هدایت در تذکرۀ «ریاض العارفین» نجیبالدین را از اماجد مجذوبین و اکابر محبوبین معرفی میکند که پس از جذبه رو به عرفان و سلوک آورده است. چنین به نظر میرسد که او میان همکیشان و اطرافیان خود از محبوبیت فراوان برخوردار بوده و از نظر مقام و منزلت معنوی جایگاه خاص خود را داشته است؛ بهگونهای که دربارۀ وی شعر نیز سروده شدهاند. وی در سال 1061 در سن 14 سالگی به خدمت مربی خود شیخ [[محمدعلی مؤذن خراسانی]] در اصفهان رسید؛ بعد از آن به مشهد مسافرت نمود و آنجا ده سال اقامت داشت و پس از گذراندن ریاضتهای طولانی در سن 24 سالگی به مقام شیخی نائل شد. چهار سال در این مقام بود و سپس در سن 28 سالگی به مقام قطبیت رسید. سال 1076 در خدمت پیر خود، شیخ محمدعلی مؤذن به اصفهان بازگشت. هنگام بازگشت به اصفهان، اولین کتاب خود «نورالهدایة» را به رشتۀ تحریر درآورد؛ سپس به سفر عتبات رفت و دوین سفرش به عتبات ده سال بعد یعنی در سال 1087 بوده است که بعد از آن تا آخر عمر در اصفهان اقامت داشت. در سال 1094 کتاب «سبع المثانی» را تألیف نمود و بعد از آن در سال 1100 در مدت چهل روز مثنوی «خلاصة الحقایق» را به رشتۀ نظم کشید و سرانجام در سال 1102 و در سن 55 سالگی دیده از جهان فرو بست. | [[زرگر اصفهانی، نجیبالدین رضا|شیخ نجیبالدین رضا تبریزی]] از عارفان بزرگ عصر صفوی و سیامین قطب سلسلۀ ذهبیه در سال 1047 هجری متولد شد. وی زادگاه خویش را اصفهان دانسته و یادی از تبریز ننموده است. نام پدرش ابوحامد محمد بن محمد تبریزی است. نام او محمدرضا است و «نجیبالدین» لقب طریقتی وی میباشد. هدایت در تذکرۀ «ریاض العارفین» نجیبالدین را از اماجد مجذوبین و اکابر محبوبین معرفی میکند که پس از جذبه رو به عرفان و سلوک آورده است. چنین به نظر میرسد که او میان همکیشان و اطرافیان خود از محبوبیت فراوان برخوردار بوده و از نظر مقام و منزلت معنوی جایگاه خاص خود را داشته است؛ بهگونهای که دربارۀ وی شعر نیز سروده شدهاند. وی در سال 1061 در سن 14 سالگی به خدمت مربی خود شیخ [[محمدعلی مؤذن خراسانی]] در اصفهان رسید؛ بعد از آن به مشهد مسافرت نمود و آنجا ده سال اقامت داشت و پس از گذراندن ریاضتهای طولانی در سن 24 سالگی به مقام شیخی نائل شد. چهار سال در این مقام بود و سپس در سن 28 سالگی به مقام قطبیت رسید. سال 1076 در خدمت پیر خود، شیخ محمدعلی مؤذن به اصفهان بازگشت. هنگام بازگشت به اصفهان، اولین کتاب خود «نورالهدایة» را به رشتۀ تحریر درآورد؛ سپس به سفر عتبات رفت و دوین سفرش به عتبات ده سال بعد یعنی در سال 1087 بوده است که بعد از آن تا آخر عمر در اصفهان اقامت داشت. در سال 1094 کتاب «سبع المثانی» را تألیف نمود و بعد از آن در سال 1100 در مدت چهل روز مثنوی «خلاصة الحقایق» را به رشتۀ نظم کشید و سرانجام در سال 1102 و در سن 55 سالگی دیده از جهان فرو بست. | ||
[[زرگر اصفهانی، نجیبالدین رضا|نجیبالدین رضا]] همانند دیگر اقطاب ذهبیه، شیعۀ اثنیعشری بوده است. در اشعار و گفتارش این نشانه کاملاً نمایان است. وی دیوان خود را بعد از حمد باریتعالی در وصف و نعت خاندان | [[زرگر اصفهانی، نجیبالدین رضا|نجیبالدین رضا]] همانند دیگر اقطاب ذهبیه، شیعۀ اثنیعشری بوده است. در اشعار و گفتارش این نشانه کاملاً نمایان است. وی دیوان خود را بعد از حمد باریتعالی در وصف و نعت خاندان اهلبیت و چهارده معصوم آغاز کرده است. او در بیشتر غزلهایش به وصف قدسی مولا [[امام علی علیهالسلام|امیرالمؤمنین(ع)]] و حضرت ولی عصر(عج) و سلطان الاولیاء، [[امام رضا علیهالسلام|علی بن موسی الرضا(ع)]] پرداخته و یک مثنوی طولانی در مرثیۀ [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] و شهدای کربلا سروده است. او سیامین قطب سلسلۀ ذهبیه است. این سلسله یکی از چهار سلسلۀ عرفانی شیعی است. | ||
نام اصلی این کتاب بنا بر گفتۀ مؤلف، «نورالهدایة و مصدرالولایة» است؛ چنانکه در مقدمۀ کتاب میگوید: «نام این مختصر کلمات را به دریافت الهام غیبی و انعام لاریبی حضرت جامع الکلمات میرزا محمدمحسن دستغیب شیرازی نورالهدایة و مصدرالولایة گردانید ....». | نام اصلی این کتاب بنا بر گفتۀ مؤلف، «نورالهدایة و مصدرالولایة» است؛ چنانکه در مقدمۀ کتاب میگوید: «نام این مختصر کلمات را به دریافت الهام غیبی و انعام لاریبی حضرت جامع الکلمات میرزا محمدمحسن دستغیب شیرازی نورالهدایة و مصدرالولایة گردانید ....». | ||