المنح السنية علي الوصية المتبولية: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    خط ۵۱: خط ۵۱:
    [[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]]
    [[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]]
    [[رده:آثار کلی تصوف و عرفان قرن 7 – 10]]
    [[رده:آثار کلی تصوف و عرفان قرن 7 – 10]]
     
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 آذر 1403]]
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ آذر 1403 توسط سید محمد رضا موسوی]]
    [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ آذر 1403 توسط سید محمد رضا موسوی]]
    [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ آذر 1403 توسط محسن عزیزی]]
    [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ آذر 1403 توسط محسن عزیزی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۲۷

    المنح السنية علي الوصية المتبولية
    المنح السنية علي الوصية المتبولية
    پدیدآورانشعرانی، عبدالوهاب بن احمد (نويسنده)
    ناشرمکتبة الثقافة الدينية
    مکان نشرمصر - قاهره
    سال نشر1430ق - 2009م
    چاپ2
    شابک977-341-107-9
    موضوعاخلاق عرفانی - شاذلیه - عقاید
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‎‏/‎‏ش‎‏7‎‏ ‎‏م‎‏83 283/27 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المنح السنية علی الوصية المتبُوليّة، تألیف شیخ عبدالوهاب شعرانی (898-973ق)، کتابی است عرفانی در آداب سیر و سلوک و آن‌گونه که در ابتدای کتاب آمده، تعلیقه بر وصیت شیخ عارف ابواسحاق ابراهیم متبولی است.

    اولین توصیه کتاب، استقامت در توبه است. شعرانی ابتدا معنای لغوی توبه را بررسی کرده است. سپس تأکید می‌کند که: «من لا توبة له فلا حال له و لا مقام» که حکایت از اهمیت توبه در آغاز سیر و سلوک دارد. سپس در قالب تنبیه می‌نویسد: «شایسته است که بنده از اعضای ظاهری و باطنی خود هر صبح و شام تفتیش کند که آیا حدود الهی را مراعات کرده یا تعدی کرده‌اند و آیا آنچه به آن امر شده‌اند - از چشم‌پوشی از محارم الهی و حفظ زبان و گوش و قلب و غیر آن همراه با اخلاص - عمل کرده یا نکرده‌اند[۱].

    از ابوالحسن شاذلی نقل می‌کند که مرید هرگز ترقی نخواهد کرد، مگر آنکه محب حق تعالی شود و محب حق تعالی نخواهد شد، مگر آنکه از دنیا و اهل دنیا بیزار شود و نسبت به نعمت دو سرا زهد ورزد[۲].

    در بخشی از کتاب چنین می‌خوانیم: شیخ محی‌الدین بن عربی در فتوحات مکیه چنین نوشته است: خداوند چون نفس را خلق کرد، به او گفت: من کیستم؟ نفس گفت: من کیستم؟ پس خداوند او را در دریای گرسنگی هزار سال سکونت داد. سپس فرمود: من کیستم؟ گفت: تو پروردگار من هستی. شیخ ابوسلیمان دارانی می‌گوید: کلید دنیا سیری و کلید آخرت گرسنگی کشیدن است و چون خداوند دنیا را آفرید، علم و حکمت را در گرسنگی و جهل و معصیت را در سیری قرار داد[۳].

    شعرانی، عزلت و دوری‌گزینی از مردم را توصیه می‌کند و مؤید این توصیه را حدیثی می‌داند که حاکی از آن است که روزی فرامی‌رسد که هیچ دین‌داری نمی‌تواند دینش را حفظ کند، مگر آنکه از روستایی به روستایی و از ارتفاعی به ارتفاعی و همانند روباه از سوراخی به سوراخی فرار کند[۴].

    شعرانی بسیار از توصیه‌های عرفانی خود را با لفظ «اعلم» گوشزد می‌کند: و بدان مداومت بر ذکر الهی، امراض باطنی از کبر و عجب و ریا و حسد و سوء ‌ظن و... را نابود می‌کند[۵].

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص7-8
    2. ر.ک: همان، ص9
    3. ر.ک: همان، ص22
    4. ر.ک: همان، ص23
    5. ر.ک: همان، ص39

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها