دیوان کامل بی‌نظیر بابا طاهر عریان همدانی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR115780J1.jpg | عنوان = دیوان کامل بی نظیر بابا طاهر عریان همدانی | عنوان‌های دیگر = دیوان | پدیدآورندگان | پدیدآوران = بابا طاهر (نويسنده) |زبان | زبان = فارسی | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر = ارمغان | مکان نشر = ای...» ایجاد کرد)
     
    جز (Hbaghizadeh صفحهٔ دیوان کامل بی نظیر بابا طاهر عریان همدانی را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به دیوان کامل بی‌نظیر بابا طاهر عریان همدانی منتقل کرد)

    نسخهٔ ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۹

    دیوان کامل بی نظیر بابا طاهر عریان همدانی
    دیوان کامل بی‌نظیر بابا طاهر عریان همدانی
    پدیدآورانبابا طاهر (نويسنده)
    عنوان‌های دیگردیوان
    ناشرارمغان
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشر1311ش
    چاپ2
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دیوان کامل بی‌نظیر باباطاهر عریان همدانی، مجموعه اشعار باباطاهر، مشهور و ملقب به «عریان» (متوفای بعد از 224ق)، عارف و شاعر ایرانی، است که با مقدمه رشید یاسمی منتشر شده است.

    اگر دوبیتی‌های باباطاهر عریان را که در این مجموعه نفیس، گرد آمده است، از پیرایه‌های لفظی عریان ساخته و جوهر معانی آنها را انتزاع کنیم، ناله‌ای بیش باقی نمی‌ماند؛ اما ناله مهیج و سوزناک و پرمعنی که در گوش اهل راز، بهتر از هر عبارت و ناطق‌تر از هر بیان صریح است؛ فریادی ممتد و دردناک که در هر دوبیتی به‌صورتی جلوه می‌کند و گوشه‌ای از درون پرسوز و باطن مرموز آن دلسوخته را نشان می‌دهد[۱].

    باباطاهر احوال گوناگون و واردات نامتناهی قلب خود را در چند صورتی معدود اظهار کرده است که از حیث تنوع و غنای لفظی با گفتار سایر ترجمانان دل قابل برابری نیست، لکن از حیث لطف و بی‌پیرایگی بر بسیاری از اقوال گویندگان دیگر ترجیح دارد. زبان لری که در همان سادگی عهود قدیمه مانده، بابا را مجبور کرده است از حدود طبیعت خارج نشود و معانی وارده را در لباس ساده دهقانی که مناسب با دامنه کوه الوند است، بپیچد[۲].

    وی تحیر خود را که در کلمات قصار عربی به این قسم بیان می‌کند: «انتهاء العقل إلی التحير و انتهاء التحير إلی السكر». در دو بیتی (77) چنین وصف می‌نماید: مو آن سرگشته خارم در بیابون که هر بادی وزد پیشش دوانم این تشبیه، شخص را به دشتی انتقال می‌دهد که هنگام پاییز، خاربن‌های خشک را باد تند از بیخ برآورده و به نشیب و فراز می‌کشاند[۳].

    میدان سخن او محدود است به کوه و دشت و صحرا و درختی که در خون ریشه دارد و آفتابی ک هنگام طلوع نخست بر قلل بلند می‌تابد و ناله از بی‌خانمانی و بی‌وفایی محبوب که چون درختی است سر از باغ بیرون کرده و فریاد از دیده که غماز دل و مهلک اوست و امثال این بیانات که از فرط سادگی، خواننده را با جمال حقیقی طبیعت آشنا می‌کند و به همین سبب گفتار باباطاهر از هزار سال پیش در دل‌ها جای دارد و جمعی کثیر از طوایف هم‌زبان او را وادار به تقلید کرده و امروزه دوبیتی‌های بسیار در هر عشیره کرد و لری به سبک او موجود است[۴].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه صفحه الف
    2. ر.ک: همان،صفحه د - ه
    3. ر.ک: همان، صحفه ه
    4. ر.ک: همان، صفحه ه - و

    منابع مقاله

    مقدمه کتاب.


    وابسته‌ها