۱۴۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
''' اَحْمَدِ رومی'''، عارف، شاعر و نویسندۀ سدههای ۷-۸ق/ ۱۳-۱۴م. | ''' اَحْمَدِ رومی'''، عارف، شاعر و نویسندۀ سدههای ۷-۸ق/ ۱۳-۱۴م. | ||
=ولادت= | |||
تاریخ ولادت او روشن نیست، اما به گفتۀ هامر، احمد رومی در کتاب [[دقایق الطریق|الدقایق فی الطریق]] که ظاهراً در ۷۲۵ق تألیف شده، خود را مردی ۵۰ ساله خوانده است، ازاینرو باید در حدود سال ۶۷۵ق/ ۱۲۷۶م متولد شده باشد. | تاریخ ولادت او روشن نیست، اما به گفتۀ هامر، احمد رومی در کتاب [[دقایق الطریق|الدقایق فی الطریق]] که ظاهراً در ۷۲۵ق تألیف شده، خود را مردی ۵۰ ساله خوانده است، ازاینرو باید در حدود سال ۶۷۵ق/ ۱۲۷۶م متولد شده باشد. | ||
=شهرت= | |||
از شهرت احمد به «رومی»، هامر احتمال داده است که خاستگاه وی آسیای صغیر بوده باشد. | از شهرت احمد به «رومی»، هامر احتمال داده است که خاستگاه وی آسیای صغیر بوده باشد. | ||
=آسیای صغیر، هند= | |||
آگاهی دربارۀ زندگانی وی بیشتر براساس شرحِ حالی است که هامر باتوجه به نسخ خطی آثار او ارائه میدهد. | آگاهی دربارۀ زندگانی وی بیشتر براساس شرحِ حالی است که هامر باتوجه به نسخ خطی آثار او ارائه میدهد. | ||
ظاهراً احمد ابتدا مسافرتهایی در آسیای صغیر داشت و در حدود دهۀ دوم سدۀ ۸ق در عوض، از شهرهای مرکزی هند، اقامت گزید و در آنجا به تألیف آثار عرفانی و اخلاقی خود پرداخت. احمد در هند شهرت فراوانی کسب کرد تا آنجا که به گفتۀ خود او در امالکتاب، از سوی پادشاه هند، به دربار دعوت شد، ولی او از پذیرفتن آن امتناع کرد و قصیدهای در عذرخواهی برای شاه فرستاد. شاه بنگال نیز او را به دربار خود دعوت کرد، ولی این بار در پی رد دعوت شاه، درگیر مشکلات بسیاری شد که شرح آن را در قصیدۀ شکوائیهای که در ۱۰۱ بیت برای دوستان خویش فرستاد، بازگفته است. افزون بر اینها، شهرت او سبب رشک علما نیز شده بود و از آزار و کینهتوزی نسبت به او کوتاهی نمیکردند. | ظاهراً احمد ابتدا مسافرتهایی در آسیای صغیر داشت و در حدود دهۀ دوم سدۀ ۸ق در عوض، از شهرهای مرکزی هند، اقامت گزید و در آنجا به تألیف آثار عرفانی و اخلاقی خود پرداخت. احمد در هند شهرت فراوانی کسب کرد تا آنجا که به گفتۀ خود او در امالکتاب، از سوی پادشاه هند، به دربار دعوت شد، ولی او از پذیرفتن آن امتناع کرد و قصیدهای در عذرخواهی برای شاه فرستاد. شاه بنگال نیز او را به دربار خود دعوت کرد، ولی این بار در پی رد دعوت شاه، درگیر مشکلات بسیاری شد که شرح آن را در قصیدۀ شکوائیهای که در ۱۰۱ بیت برای دوستان خویش فرستاد، بازگفته است. افزون بر اینها، شهرت او سبب رشک علما نیز شده بود و از آزار و کینهتوزی نسبت به او کوتاهی نمیکردند. | ||
=مرید مولانا= | |||
گرچه احمد خود را مرید «[[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]]» خوانده است، اما به سبب وجود فاصلۀ زمانی میان او و [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلالالدین]]، نمیتوان وی را شاگرد بیواسطۀ مولانا دانست. علاوه بر این، آنچه وی در آثار خود دربارۀ آداب خانقاهی و راه و روش زندگانی صوفیانه آورده است، با آداب و قواعد طریقۀ مولویه سازگاری چندانی ندارد. در آثار او ذکری از مریدان و یاران مولانا و حتی از [[سلطانولد، محمد بن محمد|سلطان ولد]]، فرزند مولانا که همعصر او بوده، دیده نمیشود. نویسندگان طریقۀ مولویه نیز در نوشتههای خود از او یاد نکردهاند. با این قراین، میتوان گفت که ارادت او به [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلالالدین]] از طریق مطالعۀ آثار او بوده، و به اعتراف خودش از هدایت روحانی مولانا برخوردار بوده است. | گرچه احمد خود را مرید «[[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]]» خوانده است، اما به سبب وجود فاصلۀ زمانی میان او و [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلالالدین]]، نمیتوان وی را شاگرد بیواسطۀ مولانا دانست. علاوه بر این، آنچه وی در آثار خود دربارۀ آداب خانقاهی و راه و روش زندگانی صوفیانه آورده است، با آداب و قواعد طریقۀ مولویه سازگاری چندانی ندارد. در آثار او ذکری از مریدان و یاران مولانا و حتی از [[سلطانولد، محمد بن محمد|سلطان ولد]]، فرزند مولانا که همعصر او بوده، دیده نمیشود. نویسندگان طریقۀ مولویه نیز در نوشتههای خود از او یاد نکردهاند. با این قراین، میتوان گفت که ارادت او به [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلالالدین]] از طریق مطالعۀ آثار او بوده، و به اعتراف خودش از هدایت روحانی مولانا برخوردار بوده است. | ||
=مذهب= | |||
در هر حال احمد رومی، عارفی متشرع و ظاهراً حنفی مذهب بوده است. | در هر حال احمد رومی، عارفی متشرع و ظاهراً حنفی مذهب بوده است. | ||
=نخستین شارح مثنوی= | |||
وی به درخواست مریدان و شاگردان خود، بسیاری از موضوعات اخلاقی و عرفانی را با استناد به آیات قرآنی و احادیث نبوی و با ایراد شواهدی از مثنوی و دیوان کبیر مولوی، توضیح و شرح داده است. در واقع باید او را نخستین شارح [[مثنوی معنوی|مثنوی]] دانست که براساس تعلیمات [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و با بهرهگیری از معانی و مضامین مندرج در دیوان کبیر به تشریح و توضیح آراء او پرداخته است. | وی به درخواست مریدان و شاگردان خود، بسیاری از موضوعات اخلاقی و عرفانی را با استناد به آیات قرآنی و احادیث نبوی و با ایراد شواهدی از مثنوی و دیوان کبیر مولوی، توضیح و شرح داده است. در واقع باید او را نخستین شارح [[مثنوی معنوی|مثنوی]] دانست که براساس تعلیمات [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و با بهرهگیری از معانی و مضامین مندرج در دیوان کبیر به تشریح و توضیح آراء او پرداخته است. | ||
=تقسیم طالبان و محبان= | |||
احمد رومی طالبان و محبان را به ۳ گروه تقسیم کرده است: | احمد رومی طالبان و محبان را به ۳ گروه تقسیم کرده است: | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
گروه سوم، محبت خداوند را فقط بر سر زبان دارند. | گروه سوم، محبت خداوند را فقط بر سر زبان دارند. | ||
=تقسیم فقر= | |||
او برای فقر نیز تقسیماتی چند قائل شده، از سویی آن را به عطایی و کسبی و از سوی دیگر به طریقتی و شریعتی، و در جایی دیگر به اختیاری و اضطراری تقسیم کرده است. | او برای فقر نیز تقسیماتی چند قائل شده، از سویی آن را به عطایی و کسبی و از سوی دیگر به طریقتی و شریعتی، و در جایی دیگر به اختیاری و اضطراری تقسیم کرده است. | ||
وی فقر عطایی را فقری میداند که در آن به شیخ راهبر نیازی نیست، اما در فقر کسبی، طالب، نیازمند شیخ است. فقر اختیاری آن است که در عین غنا و بینیازی از خلق، آرزوی دیدار حق در دل سالک پدید آید و فقر اضطراری، احتیاج به خلق است. دربارۀ فقر شریعتی، میگوید: «او را از دنیوی چیزی باشد، اما دون کفاف لابدی» و فقر طریقتی را از آن کسی میداند که او را التفات به دنیا و آخرت نیست و عاشق جمالالله است. | وی فقر عطایی را فقری میداند که در آن به شیخ راهبر نیازی نیست، اما در فقر کسبی، طالب، نیازمند شیخ است. فقر اختیاری آن است که در عین غنا و بینیازی از خلق، آرزوی دیدار حق در دل سالک پدید آید و فقر اضطراری، احتیاج به خلق است. دربارۀ فقر شریعتی، میگوید: «او را از دنیوی چیزی باشد، اما دون کفاف لابدی» و فقر طریقتی را از آن کسی میداند که او را التفات به دنیا و آخرت نیست و عاشق جمالالله است. | ||
=علم و عالم= | |||
علم در نظر او، علم دین است و علوم دیگر چون طبیعیات، ریاضیات و نجوم، فضلند، نه علم، و عالم دین کسی است که شاگردان را از شک به یقین، از تکبر به تواضع، از دشمنی با خلق به دوستی با آنها، از ریا به اخلاص و از دنیاپرستی به ترک دنیا دعوت کند. | علم در نظر او، علم دین است و علوم دیگر چون طبیعیات، ریاضیات و نجوم، فضلند، نه علم، و عالم دین کسی است که شاگردان را از شک به یقین، از تکبر به تواضع، از دشمنی با خلق به دوستی با آنها، از ریا به اخلاص و از دنیاپرستی به ترک دنیا دعوت کند. | ||
=آثار= | |||
== الف ـ چاپی == | |||
1-دقایق الحقایق، | 1-دقایق الحقایق، | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
این کتاب به اهتمام محمدرضا جلالی نایینی و محمد شیروانی، در ۱۳۵۴ش، در تهران به چاپ رسیده است. | این کتاب به اهتمام محمدرضا جلالی نایینی و محمد شیروانی، در ۱۳۵۴ش، در تهران به چاپ رسیده است. | ||
== ب ـ خطی == | |||
1.ام الکتاب، | 1.ام الکتاب، | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
غزل عاشقانهای نیز به او نسبت دادهاند که در فاصلۀ دفتر اول و دوم نسخۀ خطی مثنوی معنوی موجود در کتابخانۀ ادینبورگ، آمده است<ref>شمس، محمدجواد، ج7، ص45-44</ref>. | غزل عاشقانهای نیز به او نسبت دادهاند که در فاصلۀ دفتر اول و دوم نسخۀ خطی مثنوی معنوی موجود در کتابخانۀ ادینبورگ، آمده است<ref>شمس، محمدجواد، ج7، ص45-44</ref>. | ||
| | ||
=پانویس= | |||
<references/> | <references/> | ||
=منابع مقاله= | |||
شمس، محمدجواد، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377. | شمس، محمدجواد، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377. | ||
=وابستهها= | |||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
ویرایش