۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
این روزها، روایت اصطلاح ادبی آشنایی بین منتقدان ادبی است و کتابها، ترجمهها و مقالات بسیاری در این حوزه در داخل و خارج از کشور منتشر شده است. اما این کتاب با هدف چگونگی کاربرد عناصر بنیادین روایت در تحلیل داستانهای فارسی راه خود را پیش گرفته و دلیل ضرورت و چرایی آن، افقهای تازهای است که هماکنون در بحث روایتشناسی در ارتباط با حوزههای مختلف علوم مطرح شده است و روایت را به مفهومی فرافرهنگی، فراکشوری و فراملیتی تبدیل کرده است. در حال حاضر با توجه به تحولات چشمگیر روایتشناسی کلاسیک و پساکلاسیک و ماهیت میانرشتهای آن دیگر نمیتوان جهان داستان را از منظر کانونهای محدود یک رشته یا یک نظریه نگریست، بلکه با چنین منظر وسیعی دربارۀ نقش روایت در میان علوم بشری در دورۀ روایتشناسی پساکلاسیک، بعضی روایتشناسان به این نتیجه رسیدهاند که روایت را باید از درون روایت و بنیانهای سازندۀ آن بررسی کرد؛ یعنی اینکه یک روایت از چه عناصر و اجزائی تشکیل شده تا بتوان با تحلیل جزء به جزء آن عناصر، روایت را در رسانهها و ژانرهای مختلف با هدف چگونگی درک شناخت ذهنی انسان از مسائل پیرامون خود بررسی کرد. | این روزها، روایت اصطلاح ادبی آشنایی بین منتقدان ادبی است و کتابها، ترجمهها و مقالات بسیاری در این حوزه در داخل و خارج از کشور منتشر شده است. اما این کتاب با هدف چگونگی کاربرد عناصر بنیادین روایت در تحلیل داستانهای فارسی راه خود را پیش گرفته و دلیل ضرورت و چرایی آن، افقهای تازهای است که هماکنون در بحث روایتشناسی در ارتباط با حوزههای مختلف علوم مطرح شده است و روایت را به مفهومی فرافرهنگی، فراکشوری و فراملیتی تبدیل کرده است. در حال حاضر با توجه به تحولات چشمگیر روایتشناسی کلاسیک و پساکلاسیک و ماهیت میانرشتهای آن دیگر نمیتوان جهان داستان را از منظر کانونهای محدود یک رشته یا یک نظریه نگریست، بلکه با چنین منظر وسیعی دربارۀ نقش روایت در میان علوم بشری در دورۀ روایتشناسی پساکلاسیک، بعضی روایتشناسان به این نتیجه رسیدهاند که روایت را باید از درون روایت و بنیانهای سازندۀ آن بررسی کرد؛ یعنی اینکه یک روایت از چه عناصر و اجزائی تشکیل شده تا بتوان با تحلیل جزء به جزء آن عناصر، روایت را در رسانهها و ژانرهای مختلف با هدف چگونگی درک شناخت ذهنی انسان از مسائل پیرامون خود بررسی کرد. | ||
این کتاب با شناخت ویژگیهای نقش روایت در دورۀ روایتشناسی پساکلاسیک، روایت را از درون روایت و بنیانهای سازندۀ آن در داستانهای انتخابی معاصر فارسی بررسی میکند. نویسندگان در این کتاب با نظریۀ عناصر بنیادین روایت (2009) اثر دیوید هرمن به شناسایی این عناصر در داستانهای انتخابی مانند سلوک، همنوایی شبانه ارکستر چوبها، رود راوی، چراغها را من خاموش میکنم، جایی دیگر، آداب بیقراری، آبی ماورای بحار، باغ ملی، دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد، دو پله گودتر و .... میپردازد. | این کتاب با شناخت ویژگیهای نقش روایت در دورۀ روایتشناسی پساکلاسیک، روایت را از درون روایت و بنیانهای سازندۀ آن در داستانهای انتخابی معاصر فارسی بررسی میکند. نویسندگان در این کتاب با نظریۀ عناصر بنیادین روایت (2009) اثر دیوید هرمن به شناسایی این عناصر در داستانهای انتخابی مانند سلوک، همنوایی شبانه ارکستر چوبها، رود راوی، چراغها را من خاموش میکنم، جایی دیگر، آداب بیقراری، آبی ماورای بحار، باغ ملی، دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد، دو پله گودتر و.... میپردازد. | ||
این کتاب در چهار فصل تحلیل عناصر بنیادین روایت را در داستانهای انتخابی به پیش برده است. در فصل اول، چارچوب نظری روایت و عنصر اول، واقعشدگی با تحلیل نمونههای داستانی با تأکید بر بافتی که بازنمودهای روایی در آن اتفاق میافتد، بر مبنای دیدگاههای مطرح در حوزههای گوناگون زبانشناسی اجتماعی، روانشناسی اجتماعی و روایتشناسی تحلیل شده است. | این کتاب در چهار فصل تحلیل عناصر بنیادین روایت را در داستانهای انتخابی به پیش برده است. در فصل اول، چارچوب نظری روایت و عنصر اول، واقعشدگی با تحلیل نمونههای داستانی با تأکید بر بافتی که بازنمودهای روایی در آن اتفاق میافتد، بر مبنای دیدگاههای مطرح در حوزههای گوناگون زبانشناسی اجتماعی، روانشناسی اجتماعی و روایتشناسی تحلیل شده است. | ||