هانری کربن و فلسفه سهروردی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:مقالات(مهر) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات(مهر) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 مهر 1403]]
    [[رده:فاقد اتوماسیون]]
    [[رده:فاقد اتوماسیون]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۱

    هانری کربن و فلسفه سهروردی
    هانری کربن و فلسفه سهروردی
    پدیدآورانسیدعرب، حسن (نویسنده)
    ناشرنور اشراق
    مکان نشرتهران
    سال نشر1400
    شابک1ـ0ـ98408ـ622ـ978
    کد کنگره

    هانری کربن و فلسفه سهروردی تألیف حسن سیدعرب، مسئلۀ اصلی این کتاب آن است که آیا بررسی انتقادی اندیشه‌های کربن دربارۀ فلسفۀ اشراق و بازنگری اصول تفکر و مبانی فلسفی وی که در این‌باره بسیار مؤثر بوده، راهگشای طریقی نو در شناخت این فلسفه است؟

    ساختار

    کتاب در چهار فصل تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    هانری کربن (1903 ـ 1978 م) متفکر فرانسوی مصحح و مفسر آثار و اندیشه‌های شهاب‌الدین سهروردی (549 ـ 587 ق)، فیلسوف و مؤسس دومین حوزۀ فلسفی در تاریخ فلسفۀ اسلامی، سرحلقۀ نواشراقیان معاصر است. او به عنوان مهم‌ترین مفسر فلسفۀ اشراق در غرب، برای مواجهه با این فلسفه، اندیشه‌های ادموند هوسرل و مارتین هایدگر را برگزید. وی نگاه ویژه به اسلام، شیعه و ایران دار و معنویت برآمده از آن را حاصل وحدت دین، عرفان و فلسفه می‌داند.

    کربن سهروردی را نمایندۀ این معنویت در سده‌های میانی عهد اسلامی در ایران می‌داند و معتقد است فلسفۀ اشراق، جنبه‌های مشترک ایران و اسلام را در فلسفۀ نور مطرح می‌کند. وی مطالعات خود را با تصحیح بخش الهیات نوشته‌های سه‌گانۀ سهروردی یعنی منطق، طبیعیات و الهیات آغاز کرد و سپس بر اساس نوشته‌های رمزی و تمثیلی فارسی او به تفسیر و تأویل آن پرداخت. تاکنون آرای وی در این‌باره بررسی انتقادی نشده و این کتاب چنین هدفی را دنبال می‌کند.

    هانری کربن تفکر سهروردی را مسبوق به هرمس، افلاطون، زردشت و نوافلاطونیان می‌داند و ابداع‌های فلسفی وی را در نظر نمی‌گیرد. تفسیر او از فلسفۀ اشراق ناظر به الهیات و عرفان ایرانی است که بعدها از آن به «باطن» یاد می‌کند. او برای اشتمال تاریخی مطالعات خود، نظریه فراتاریخ را طرح کرد؛ اما این نظریه با فلسفۀ اسلامی و حکمت ایران باستان و فلسفۀ اشراق سازگار نیست و هر سه تفکر را به باطن‌گرایی سوق می‌دهد. بعدها کربن به حسب انس با آثار و اندیشه‌های سهروردی تا اندازه‌ای گسست معرفتی از غرب یافت. بخش قابل توجهی از مطالعات کربن به بررسی منابع تفکر سهروردی اختصاص دارد. به نظر وی منابع مهم این حوزه هرمس، افلاطون، زردشت و نوافلاطونیان است. البته این بخش از مطالعات او با افراط همسوست؛ به‌گونه‌ای که مانع درک وی از بررسی ابداعات فلسفۀ اشراق می‌شود.

    مسئلۀ اصلی این کتاب آن است که آیا بررسی انتقادی اندیشه‌های کربن دربارۀ فلسفۀ اشراق و بازنگری اصول تفکر و مبانی فلسفی وی که در این‌باره بسیار مؤثر بوده، راهگشای طریقی نو در شناخت این فلسفه است؟ چند سؤال دیگر به عنوان فرع بر مسئلۀ اصلی قابل طرح است: کربن در تفسیر فلسفۀ اشراق متأثر از کدام نظام هستی‌شناسی و معرفت‌شناختی در غرب است؟ رهیافت کربن به فلسفۀ اشراق چه تأثیری در وضعیت فلسفۀ اسلامی معاصر می‌کند؟ عرفان ایرانی چگونه در تفسیر کربن از فلسفۀ اشراق شکل می‌گیرد؟ آیا در نظر کربن به فلسفۀ اشراق، نقد روش‌شناختی مطرح است؟ در معرفی فلسفۀ اشراق چه انتقاد مهمی به کربن طرح‌شدنی است؟

    موضوع این کتاب در چند اصل، نسبت کربن را با فلسفۀ اشراق مشخص و نقد می‌کند: تبیین مبانی تفکر او در تفسیر فلسفۀ اشراق؛ نقد و تحلیل پیامدهای تفسیر وی؛ آسیب‌شناسی تأثیر روش تحقیق و شیوۀ اندیشۀ او در رهیافت به فلسفۀ اشراق؛ نقادی نتایج رویکرد وی به فلسفۀ اشراق؛ بررسی دخالت عناصر غیرفلسفی در نظر به اندیشۀ عقلی سهروردی؛ تبیین طریق تفکر او در مطالعات ناظر به فلسفۀ اشراق؛ نقد نتایج مطالعات وی در فلسفۀ اشراق برگرفته از آن برای تعیین هویت فلسفۀ اسلامی در عهد پس از سهروردی؛ منبع‌شناسی مطالعات او برای تفسیر اصطلاحات، مفاهیم و اصول فلسفۀ اشراق؛ نقد و بررسی نگرش عرفانی و باطنی کربن؛ نقد و بررسی شاخصه‌های تفکر وی در بررسی فلسفۀ اشراق.

    سهروردی‌پژوهی در ایران و جهان ناظر به آثار و اصول فلسفۀ سهروردی است. این جریان فکری و فلسفی، بخش قابل توجهی از تاریخ فلسفه در ایران، اسلام و غرب را به خود اختصاص داده است. افزون بر این با التفات کشورهای عربی و خاور دور به این جریان، می‌توان آن را در حوزۀ تفکر فلسفی عهد معاصر به عنوان جریان فکری و عقلی مهم تلقی کرد. فصل نخست این کتاب اختصاص به بررسی سهروردی‌پژوهی معاصر دارد.

    فصل دوم کتاب دربارۀ کربن و اصول تفکر اوست. ساختار کلی آثار وی اشتمال بر فلسفه، عرفان و مطالعات مقایسه‌ای ادیان دارد. این آثار نخستین وجه نظر شرق‌شناسی بر اساس رهیافت فلسفی به شرق و به‌ویژه فلسفه و عرفان اسلامی است. کربن در مواجهه با فلسفۀ سهروردی آموزه‌های فراوان از غرب دارد. مطالعات او در حوزۀ یونان متأثر از افلاطون و در دورۀ جدید و معاصر متأثر از پدیدارشناسی و طریق تأویل در فلسفۀ هیدگر است. در این فصل دربارۀ ساختار آثار، تمایل فلسفی، گسست از غرب، اصول تفکر، نظریۀ فراتاریخ و .... کربن مطالعاتی صورت گرفته است.

    پس از بررسی کلیات تفکر کربن و نسبت آن با فلسفۀ سهروردی، فصل سوم به بررسی انتقادی اندیشۀ او اختصاص دارد. مطالعات وی در این زمینه مشتمل بر بررسی اصطلاحات و مفاهیم و بعضی از مسائل فلسفۀ سهروردی است. در این فصل دیدگاه وی دربارۀ زندگی و آثار سهروردی نقد و بررسی شده است. فصل پایانی کتاب اختصاص به نتیجه‌گیری مباحث دارد.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها