گوهر دریای عشق (تفسیر عرفانی سوره یوسف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''گوهر دریای عشق (تفسیر عرفانی سورۀ یوسف): بحر المحبة فی اسرار المودة فی تفسیر سوره یوسف''' تألیف احمد غزالی طوسی، این کتاب با مقدمه و شرح دکتر علی‌محمد صابری، و ترجمه افشین ساجدی توسط نشرعلم منتشر گردیده است، یک رسالۀ منحصربه‌فرد در تفسیر سورۀ یوسف (ع) نیز از شیخ احمد باقی مانده است. این تفسیر کاملاً عاشقانه می‌باشد و یک اثر عرفانی و ادبی نیز به شمار می‌رود.
'''گوهر دریای عشق (تفسیر عرفانی سورۀ یوسف): بحر المحبة فی اسرار المودة فی تفسیر سوره یوسف''' تألیف [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی طوسی]]، این کتاب با مقدمه و شرح دکتر [[صابری، علی‌محمد|علی‌محمد صابری]]، و ترجمه [[افشین ساجدی]] توسط نشرعلم منتشر گردیده است، یک رسالۀ منحصربه‌فرد در تفسیر سورۀ یوسف(ع) نیز از [[غزالی، احمد بن محمد|شیخ احمد]] باقی مانده است. این تفسیر کاملاً عاشقانه می‌باشد و یک اثر عرفانی و ادبی نیز به شمار می‌رود.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۳: خط ۳۳:


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
خداوند سورۀ مبارکۀ «یوسف (ع)» را احسن القصص یعنی بهترین داستان و بهترین سرگذشت نامیده است. از این داستان نتایج فراوانی می‌توان گرفت؛ اما خلاصه و لب مطلب این است که مردم دو گروه هستند؛ یک عده خودمحور و عده‌ای دیگر خدامحور. خودمحوران همواره به فکر منابع شخصی خود هستند، گرچه به دیگران ضرر برسانند. خدامحوران همیشه به یاد خدا و مطیع اوامر پروردگار هستند اگرچه به خودشان ضرر برسد.
خداوند سورۀ مبارکۀ «یوسف(ع)» را احسن القصص یعنی بهترین داستان و بهترین سرگذشت نامیده است. از این داستان نتایج فراوانی می‌توان گرفت؛ اما خلاصه و لب مطلب این است که مردم دو گروه هستند؛ یک عده خودمحور و عده‌ای دیگر خدامحور. خودمحوران همواره به فکر منابع شخصی خود هستند، گرچه به دیگران ضرر برسانند. خدامحوران همیشه به یاد خدا و مطیع اوامر پروردگار هستند اگرچه به خودشان ضرر برسد.


ابوالفتوح احمد بن محمد غزالی در سال 454 هـ.ق. در غزال روستایی از روستاهای طوس به دنیا آمد. وی برادر کوچک‌تر محمد غزالی متکلم و فقیه بزرگ و مشهور است. پدی وی در سال 465 وفات یافت و سپس شیخ احمد به یکی از دوستان صوفی‌مشرب پدر یعنی احمد اردکانی سپرده شد. حضرت شیخ احمد در نوجوانی در گرگان به خدمت شیخ ابوبکر نساج طوسی عارف بزرگ وقت رسید و تحت ارشاد و تربیت او قرار گرفت. در سال 487 و بعد از رحلت ابوبکر طوسی، شیخ احمد که سی‌واندی سال داشت و در معرفت و کمال به مقام قطبیت رسیده بود به اذن مخصوص الهی بر مسند ارشاد تکیه زد. در علوم ظاهری هم به جایی رسیده بود که در سنۀ 488 هجری به جای برادرش محمد غزالی که به علت تغییر حالات تدریس در نظامیۀ بغداد را رها کرده بود، به تدریس پرداخت. سپس به قزوین رفته و شاگردان و مریدان زیادی را در آنجا تربیت کرد. بزرگانی چون شیخ ابوالفضل بغدادی و عین‌القضات همدانی و شیخ ابونجیب الدین سهروردی و شیخ احمد بلخی و شمس‌الائمه سرخشی تحت تربیت او قرار گرفته و اجازۀ ارشاد و هدایت یافتند. او سی سال در مسند قطبیت بود و در سنۀ 517 خرقه تهی نمود و امر هدایت و ارشاد طالبین راه را به جانشین خود شیخ ابوالفضل بغدادی سپرد.
[[غزالی، احمد بن محمد|ابوالفتوح احمد بن محمد غزالی]] در سال 454 ه.ق. در غزال روستایی از روستاهای طوس به دنیا آمد. وی برادر کوچک‌تر [[غزالی، محمد بن محمد|محمد غزالی]] متکلم و فقیه بزرگ و مشهور است. پدی وی در سال 465 وفات یافت و سپس [[غزالی، احمد بن محمد|شیخ احمد]] به یکی از دوستان صوفی‌مشرب پدر یعنی احمد اردکانی سپرده شد. حضرت شیخ احمد در نوجوانی در گرگان به خدمت شیخ ابوبکر نساج طوسی عارف بزرگ وقت رسید و تحت ارشاد و تربیت او قرار گرفت. در سال 487 و بعد از رحلت ابوبکر طوسی، [[غزالی، احمد بن محمد|شیخ احمد]] که سی‌واندی سال داشت و در معرفت و کمال به مقام قطبیت رسیده بود به اذن مخصوص الهی بر مسند ارشاد تکیه زد. در علوم ظاهری هم به جایی رسیده بود که در سنۀ 488 هجری به جای برادرش محمد غزالی که به علت تغییر حالات تدریس در نظامیۀ بغداد را رها کرده بود، به تدریس پرداخت. سپس به قزوین رفته و شاگردان و مریدان زیادی را در آنجا تربیت کرد. بزرگانی چون شیخ [[ابوالفضل بغدادی]] و [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‌القضات همدانی]] و شیخ [[سهروردی، عبدالقاهر بن عبدالله|ابونجیب‌الدین سهروردی]] و شیخ [[احمد بلخی]] و [[سرخسی، محمد بن احمد|شمس‌الائمه سرخسی]] تحت تربیت او قرار گرفته و اجازۀ ارشاد و هدایت یافتند. او سی سال در مسند قطبیت بود و در سنۀ 517 خرقه تهی نمود و امر هدایت و ارشاد طالبین راه را به جانشین خود شیخ [[ابوالفضل بغدادی]] سپرد.


ظاهراً کتاب «لباب الاحیاء» و پس از آن «الذخیرة فی علم البصیرة» قدیمی‌ترین کتاب‌هایی هستند که شیخ احمد تصنیف کرده است. گویا شیخ پس از آن کتاب «سوانح العشاق» را تألیف نموده و اثر دیگر او نامه‌هایش به عین‌القضات همدانی است که از روی این مکتوبات، حالات و مقامات استاد و شاگرد معلوم می‌گردد. رسالۀ «بحر الحقیقة» و .... دیگر آثار شیخ است. اما یک رسالۀ منحصربه‌فرد در تفسیر سورۀ یوسف (ع) نیز از شیخ احمد باقی مانده است. این تفسیر کاملاً عاشقانه می‌باشد و یک اثر عرفانی و ادبی نیز به شمار می‌رود. موضوع این تفسیر عشق مطلق یا حقیقت عشق می‌باشد. حضرت شیخ احمد با آوردن آیۀ «نحن نقص علیک احسن القصص» در شرح این سوره نوید می‌دهد که بهترین داستان را تفسیر می‌کند و آن‌گاه می‌فهماند که احسن القصص داستان عشق است.
ظاهراً کتاب «لباب الاحیاء» و پس از آن «[[الذخیرة فی علم البصیرة]]» قدیمی‌ترین کتاب‌هایی هستند که شیخ احمد تصنیف کرده است. گویا شیخ پس از آن کتاب «[[سوانح|سوانح العشاق]]» را تألیف نموده و اثر دیگر او نامه‌هایش به [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‌القضات همدانی]] است که از روی این مکتوبات، حالات و مقامات استاد و شاگرد معلوم می‌گردد. رسالۀ «[[بحر الحقیقة]]» و .... دیگر آثار شیخ است. اما یک رسالۀ منحصربه‌فرد در تفسیر سورۀ یوسف (ع) نیز از [[غزالی، احمد بن محمد|شیخ احمد]] باقی مانده است. این تفسیر کاملاً عاشقانه می‌باشد و یک اثر عرفانی و ادبی نیز به شمار می‌رود. موضوع این تفسیر عشق مطلق یا حقیقت عشق می‌باشد. حضرت شیخ احمد با آوردن آیۀ «نحن نقص علیک احسن القصص» در شرح این سوره نوید می‌دهد که بهترین داستان را تفسیر می‌کند و آن‌گاه می‌فهماند که احسن القصص داستان عشق است.


قصۀ یوسف و زلیخا به حقیقت احسن القصص نامیده شده است. حضرت شیخ احمد غزالی با ظرافت و دقت تمام و کیاست و رندی کامل به شرح و تفسیر این قصه می‌پردازد. چنین قصه‌ای، قصۀ انسان‌شدن است، قصۀ تکامل روحی انسان است و به ما می‌آموزد ک همۀ انسان‌ها باید مانند یوسف (ع) یا زلیخا قصه شوند. قصه از آنجایی آغاز می‌گردد که انسان تحول و تکامل روحی یابد. انسان‌های بزرگ در قرآن به قصه تبدیل شده‌اند. قصه داستان یا حکایتی سرگرم‌کننده نیست، بلکه این قصه، قصۀ پرغصۀ عشق است و چنین قصه‌ای یک نکته بیش نیست که می‌توان به ظرافت تمام حالات و تحولات روحی آن را بسط و گسترش داد. قصۀ کمالات معنوی و تحولات روحی انسان‌های بزرگ، قصۀ انسانیت و فرهنگ آدمیت است.
قصۀ یوسف و زلیخا به حقیقت احسن القصص نامیده شده است. حضرت [[غزالی، احمد بن محمد|شیخ احمد غزالی]] با ظرافت و دقت تمام و کیاست و رندی کامل به شرح و تفسیر این قصه می‌پردازد. چنین قصه‌ای، قصۀ انسان‌شدن است، قصۀ تکامل روحی انسان است و به ما می‌آموزد ک همۀ انسان‌ها باید مانند یوسف(ع) یا زلیخا قصه شوند. قصه از آنجایی آغاز می‌گردد که انسان تحول و تکامل روحی یابد. انسان‌های بزرگ در قرآن به قصه تبدیل شده‌اند. قصه داستان یا حکایتی سرگرم‌کننده نیست، بلکه این قصه، قصۀ پرغصۀ عشق است و چنین قصه‌ای یک نکته بیش نیست که می‌توان به ظرافت تمام حالات و تحولات روحی آن را بسط و گسترش داد. قصۀ کمالات معنوی و تحولات روحی انسان‌های بزرگ، قصۀ انسانیت و فرهنگ آدمیت است.


در این کتاب افزون بر مقدمۀ حاج محمد گنجی بر تفسیر سورۀ یوسف (ع) و مقدمۀ دکتر صابری بر این تفسیر، ترجمۀ این رساله نیز آمده است. اصل کتاب فاقد فصل‌بندی و به صورت یک روایت واحد است که مترجم به دلیل جذابیت کتاب، فصل‌بندی بدان افزوده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5367 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
در این کتاب افزون بر مقدمۀ حاج [[محمد گنجی]] بر تفسیر سورۀ یوسف(ع) و مقدمۀ دکتر [[صابری، علی‌محمد|صابری]] بر این تفسیر، ترجمۀ این رساله نیز آمده است. اصل کتاب فاقد فصل‌بندی و به صورت یک روایت واحد است که مترجم به دلیل جذابیت کتاب، فصل‌بندی بدان افزوده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5367 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
 
==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references />