فرهنگ داستاننویسان ایران از آغاز تا 1390: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURفرهنگ داستاننویسان ایران از آغاز تا 1390J1.jpg | عنوان =فرهنگ داستاننویسان ایران از آغاز تا 1390 | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = میرعابدینی، حسن (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''فرهنگ داستاننویسان ایران از آغاز تا 1390''' تألیف حسن | '''فرهنگ داستاننویسان ایران از آغاز تا 1390''' تألیف [[میرعابدینی، حسن|حسن میرعابدینی]]؛ با توجه به اینکه فرهنگنامهها و کتابشناسیهای اختصاصی در هر موضوع، از کلیدهای تحقیق در آن موضوع به شمار میآیند، تهیۀ فرهنگهایی از داستاننویسان، نمایشنامهنویسان، شاعران، مترجمان و جستارنویسان و منتقدان، به عنوان گامهای اولیۀ تحقیقی جامع دربارۀ ادبیات معاصر ایران ضروری است. در این کتاب که به داستاننویسان ایرانی اختصاص یافته، پس از اطلاعاتی دربارۀ زندگی نویسندگان، فهرست و مشخصات آثار داستانی آنها ارائه شده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
عوامل ذهنی و عینی گوناگونی راه را برای پیدایش داستاننویسی ایران هموار کرد: خودآگاهی ملی، هویتیافتن ملت و اهمیتیافتن فرد و فردیت، جدایی هنرمند از حامیان درباری، تکیهکردن بر مخاطبانی ار میان شهرنشینان، در نتیجه بهکارگیری زبانی سادهتر و قول جمالزاده «عوام بفهمند و خواص بپسندند»، فراهمآمدن امکانات فنی چاپ کتاب و مطبوعات که گسترش آثار نوشتهشده را امکانپذیر میکند. | عوامل ذهنی و عینی گوناگونی راه را برای پیدایش داستاننویسی ایران هموار کرد: خودآگاهی ملی، هویتیافتن ملت و اهمیتیافتن فرد و فردیت، جدایی هنرمند از حامیان درباری، تکیهکردن بر مخاطبانی ار میان شهرنشینان، در نتیجه بهکارگیری زبانی سادهتر و قول جمالزاده «عوام بفهمند و خواص بپسندند»، فراهمآمدن امکانات فنی چاپ کتاب و مطبوعات که گسترش آثار نوشتهشده را امکانپذیر میکند. | ||
تا سالهای 1300 شمسی، داستاننویسی به عنوان هنری قائمبهذات، هنوز شأن و اعتباری درخور نداشت. حتی جمالزاده که مانند «خروس سحری» برآمدن داستان کوتاهِ واقعگرایانه را نوید داد، در مقدمۀ «یکی بود یک نبود» نوشت: این داستانها را «محض تفریح خاطر از مشاغل و تتبعات جدیتر و بهدستدادن نمونهای از فارسی معمولی و متداولۀ امروز نوشتهام». او در بیروت و پاریس درس خواند و داستانهایی نوشت که هرچند نشاندهندۀ موقعیت و شرایط جامعۀ ایرانی بود و ریشه در سنت ادبی بومی داشت، از شیوههای تازۀ داستاننویسی جهان نیز تأثیر پذیرفته بود. | تا سالهای 1300 شمسی، داستاننویسی به عنوان هنری قائمبهذات، هنوز شأن و اعتباری درخور نداشت. حتی [[جمالزاده، سید محمدعلی|جمالزاده]] که مانند «خروس سحری» برآمدن داستان کوتاهِ واقعگرایانه را نوید داد، در مقدمۀ «یکی بود یک نبود» نوشت: این داستانها را «محض تفریح خاطر از مشاغل و تتبعات جدیتر و بهدستدادن نمونهای از فارسی معمولی و متداولۀ امروز نوشتهام». او در بیروت و پاریس درس خواند و داستانهایی نوشت که هرچند نشاندهندۀ موقعیت و شرایط جامعۀ ایرانی بود و ریشه در سنت ادبی بومی داشت، از شیوههای تازۀ داستاننویسی جهان نیز تأثیر پذیرفته بود. | ||
پس از شهریور 1320 و فرارسیدن دورۀ کوتاه «دموکراسی ناقص»، بخش عمدهای از نیروی روشنفکری صرف تحزب و روزنامهنگاری میشود. تلاش برای پاسخگویی به نیازهای جنبش، فرصتی برای رماننویسی باقی نمیگذارد، بهویژه که مجلات روشنفکرانه ـ مثل سخن، مردم و پیام نو ـ خواهان داستان کوتاه بودند. نویسندگان که در پی جمالزاده، هدایت و علوی از راه میرسند، داستان کوتاه را به یک شکل ادبی معتبر در ایران تبدیل میکنند: صادق | پس از شهریور 1320 و فرارسیدن دورۀ کوتاه «دموکراسی ناقص»، بخش عمدهای از نیروی روشنفکری صرف تحزب و روزنامهنگاری میشود. تلاش برای پاسخگویی به نیازهای جنبش، فرصتی برای رماننویسی باقی نمیگذارد، بهویژه که مجلات روشنفکرانه ـ مثل سخن، مردم و پیام نو ـ خواهان داستان کوتاه بودند. نویسندگان که در پی جمالزاده، هدایت و علوی از راه میرسند، داستان کوتاه را به یک شکل ادبی معتبر در ایران تبدیل میکنند: [[صادق چوبک]]، [[آل احمد، جلال|جلال آل احمد]] و [[ابراهیم گلستان]] با نگریستن از دریچۀ دید هدایت به زندگی و ادبیات کار خود را شروع میکنند؛ اما بهزودی هر یک صدای خود را مییابند. | ||
بهتدریج سنتی ادبی شکل میگیرد که نویسندگان برجستهای مانند غلامحسین ساعدی، بهرام صادقی، سیمین دانشور، هوشنگ گلشیری، احمد محمود و محمود دولتآبادی بر بستر آن رشد میکنند و جهان داستانی خاص خود را به موازات یا در تقابل با جهان واقعی بنا میکنند. تلاش داستاننویسان ایرانی برای تلفیق هنرمندانۀ شگردهای جدید داستاننویسی جهان با باورهای و هویت ایرانی، دهۀ چهل و پنجاه را به یکی از بارورترین دورههای ادبی ایران تبدیل میکند. اگر در دهههای پیشین هدایت تنها بود، در این سالها نویسندگان متعددی نوشتن را به عنوان سرنوشت خود برمیگزینند. | بهتدریج سنتی ادبی شکل میگیرد که نویسندگان برجستهای مانند غلامحسین ساعدی، بهرام صادقی، سیمین دانشور، هوشنگ گلشیری، احمد محمود و محمود دولتآبادی بر بستر آن رشد میکنند و جهان داستانی خاص خود را به موازات یا در تقابل با جهان واقعی بنا میکنند. تلاش داستاننویسان ایرانی برای تلفیق هنرمندانۀ شگردهای جدید داستاننویسی جهان با باورهای و هویت ایرانی، دهۀ چهل و پنجاه را به یکی از بارورترین دورههای ادبی ایران تبدیل میکند. اگر در دهههای پیشین هدایت تنها بود، در این سالها نویسندگان متعددی نوشتن را به عنوان سرنوشت خود برمیگزینند. |
نسخهٔ ۱۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۳
فرهنگ داستاننویسان ایران از آغاز تا 1390 | |
---|---|
پدیدآوران | میرعابدینی، حسن (نویسنده) |
ناشر | چشمه |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
چاپ | هفتم |
شابک | 3ـ362ـ362ـ964ـ978 |
کد کنگره | |
فرهنگ داستاننویسان ایران از آغاز تا 1390 تألیف حسن میرعابدینی؛ با توجه به اینکه فرهنگنامهها و کتابشناسیهای اختصاصی در هر موضوع، از کلیدهای تحقیق در آن موضوع به شمار میآیند، تهیۀ فرهنگهایی از داستاننویسان، نمایشنامهنویسان، شاعران، مترجمان و جستارنویسان و منتقدان، به عنوان گامهای اولیۀ تحقیقی جامع دربارۀ ادبیات معاصر ایران ضروری است. در این کتاب که به داستاننویسان ایرانی اختصاص یافته، پس از اطلاعاتی دربارۀ زندگی نویسندگان، فهرست و مشخصات آثار داستانی آنها ارائه شده است.
گزارش کتاب
با وجود غنای سنت قصهگویی منظوم و منثور در ادبیات کلاسیک ایران، داستاننویسی نوین، مهاجری است که بیش از صد سال از اقامتش در این سرزمین نمیگذرد. البته این مدت در تاریخ ادبیات، دوران کوتاهی نیست؛ بهویژه که دورۀ موردنظر، به دلیل تغییر و تحولات چشمگیر در حوزۀ جامعه، فرهنگ و ادبیات، از مهمترین دورههای تاریخ معاصر به حساب میآید.
در همین سالهاست که تأثیر برخورد مظاهر تجدد غرب با جامعهای سنتی، به شکل بحرانی همهجانبه در سیاست و فرهنگ و ادبیات ایران بروز مییابد. بحرانی که به صعود طبقۀ متوسط و پیدایش روشنفکرانی میانجامد که اندیشههایی اصلاحطلبانه دارند و برای بیان مقصود خود از شکلهای تازۀ ادبی مثل گزارشهای روزنامهای، رمان، داستان کوتاه و نمایشنامه استفاده میکنند. بهواقع جامعهای در مسیر بیداری ملی، میکوشد با بهرهگیری از این شکلها، وضع خود را روشن کند و احتمالاً پاسخی برای سؤالهای متعددش بیابد.
عوامل ذهنی و عینی گوناگونی راه را برای پیدایش داستاننویسی ایران هموار کرد: خودآگاهی ملی، هویتیافتن ملت و اهمیتیافتن فرد و فردیت، جدایی هنرمند از حامیان درباری، تکیهکردن بر مخاطبانی ار میان شهرنشینان، در نتیجه بهکارگیری زبانی سادهتر و قول جمالزاده «عوام بفهمند و خواص بپسندند»، فراهمآمدن امکانات فنی چاپ کتاب و مطبوعات که گسترش آثار نوشتهشده را امکانپذیر میکند.
تا سالهای 1300 شمسی، داستاننویسی به عنوان هنری قائمبهذات، هنوز شأن و اعتباری درخور نداشت. حتی جمالزاده که مانند «خروس سحری» برآمدن داستان کوتاهِ واقعگرایانه را نوید داد، در مقدمۀ «یکی بود یک نبود» نوشت: این داستانها را «محض تفریح خاطر از مشاغل و تتبعات جدیتر و بهدستدادن نمونهای از فارسی معمولی و متداولۀ امروز نوشتهام». او در بیروت و پاریس درس خواند و داستانهایی نوشت که هرچند نشاندهندۀ موقعیت و شرایط جامعۀ ایرانی بود و ریشه در سنت ادبی بومی داشت، از شیوههای تازۀ داستاننویسی جهان نیز تأثیر پذیرفته بود.
پس از شهریور 1320 و فرارسیدن دورۀ کوتاه «دموکراسی ناقص»، بخش عمدهای از نیروی روشنفکری صرف تحزب و روزنامهنگاری میشود. تلاش برای پاسخگویی به نیازهای جنبش، فرصتی برای رماننویسی باقی نمیگذارد، بهویژه که مجلات روشنفکرانه ـ مثل سخن، مردم و پیام نو ـ خواهان داستان کوتاه بودند. نویسندگان که در پی جمالزاده، هدایت و علوی از راه میرسند، داستان کوتاه را به یک شکل ادبی معتبر در ایران تبدیل میکنند: صادق چوبک، جلال آل احمد و ابراهیم گلستان با نگریستن از دریچۀ دید هدایت به زندگی و ادبیات کار خود را شروع میکنند؛ اما بهزودی هر یک صدای خود را مییابند.
بهتدریج سنتی ادبی شکل میگیرد که نویسندگان برجستهای مانند غلامحسین ساعدی، بهرام صادقی، سیمین دانشور، هوشنگ گلشیری، احمد محمود و محمود دولتآبادی بر بستر آن رشد میکنند و جهان داستانی خاص خود را به موازات یا در تقابل با جهان واقعی بنا میکنند. تلاش داستاننویسان ایرانی برای تلفیق هنرمندانۀ شگردهای جدید داستاننویسی جهان با باورهای و هویت ایرانی، دهۀ چهل و پنجاه را به یکی از بارورترین دورههای ادبی ایران تبدیل میکند. اگر در دهههای پیشین هدایت تنها بود، در این سالها نویسندگان متعددی نوشتن را به عنوان سرنوشت خود برمیگزینند.
با توجه به اینکه فرهنگنامهها و کتابشناسیهای اختصاصی در هر موضوع، از کلیدهای تحقیق در آن موضوع به شمار میآیند، تهیۀ فرهنگهایی از داستاننویسان، نمایشنامهنویسان، شاعران، مترجمان و جستارنویسان و منتقدان، به عنوان گامهای اولیۀ تحقیقی جامع دربارۀ ادبیات معاصر ایران ضروری است. در این کتاب که به داستاننویسان ایرانی اختصاص یافته، پس از اطلاعاتی دربارۀ زندگی نویسندگان، فهرست و مشخصات آثار داستانی آنها ارائه شده است. به نمایشنامهها یا مجموعهمقالات یا ترجمههای داستاننویسان اشارهای شده تا دامنۀ فعالیت ادبیشان نشان داده شود؛ اما تقید به ضبط مشخصات کامل آن نبوده است. ناگفته نماند که نویسندگان داستان کودکان به این فرهنگ راه نیافتهاند مگر کسانی که بر ادبیات بزرگسالان تأثیر نهادهاند. همچنین به نویسندگان ایرانی مهاجر نیز پرداخته نشده است، مگر اینکه تا سال 1390 کتاب داستانی در ایران منتشر کرده باشند. زندگینامه و فهرست آثار نویسندگان افغانستانی که آثار خود را به زبان فارسی در ایران منتشر کردهاند در این فرهنگ ثبت شده است.
بنابراین این کتاب دربرگیرندۀ مشخصات آثار و زندگینامۀ نویسندگان ایرانی از نخستین کوششها برای آفرینش ادبیات جدید (دهۀ 1270 شمسی) تا دهۀ 1390 شمسی است؛ از اینرو زندگینامه و فهرست آثار نویسندگانی که نخستین اثر خود را پس از 1390 منتشر کردهاند، در این کتاب نیامده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات