۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
اسماعیل، فقه را بر مذهب جدّش ابوحنیفه از پدرش حماد و حسن بن زیاد فراگرفت. ولى جدش را درك نكرد و نیز از مالك بن مِغْوَل و محمد بن عبدالرحمان بن ابىذئب و ابوشهاب حنّاط حدیث شنید. | اسماعیل، فقه را بر مذهب جدّش ابوحنیفه از پدرش حماد و حسن بن زیاد فراگرفت. ولى جدش را درك نكرد و نیز از مالك بن مِغْوَل و محمد بن عبدالرحمان بن ابىذئب و ابوشهاب حنّاط حدیث شنید. | ||
==مناصب== | ==مناصب== | ||
ابن حماد در 194ق قاضى رصافه بوده و پس از قاسم بن معن قاضى كوفه شد و پس از محمد بن عبدالله انصاری از جانب محمد امین به قضاوت جانب شرقى بغداد رسید و مدتى بعد كنار رفت. در 208ق محمد بن سماعه - قاضى جانب غربى بغداد از قضاوت استعفا كرد و مأمون پس از پذیرفتن استعفای او اسماعیل بن حماد را به جای او تعیین كرد | ابن حماد در 194ق قاضى رصافه بوده و پس از قاسم بن معن قاضى كوفه شد و پس از محمد بن عبدالله انصاری از جانب محمد امین به قضاوت جانب شرقى بغداد رسید و مدتى بعد كنار رفت. در 208ق محمد بن سماعه - قاضى جانب غربى بغداد از قضاوت استعفا كرد و مأمون پس از پذیرفتن استعفای او اسماعیل بن حماد را به جای او تعیین كرد. | ||
ابن عدی جرجانى، ابن حماد و پدر و جدش را در شمار ضعفا آورده است. ابن جوزی و ذهبى نیز همین قول را نقل كردهاند. | همچنین هنگامى كه مأمون، یحیى بن اكثم را از قضای بصره معزول كرد، ابن حماد به جای او تعیین شد و در 210ق به بصره آمد. | ||
ابن حمّاد پس از سالى از قضای بصره بركنار و عیسى بن ابان به جای او منصوب شد، اما صیمری مىنویسد كه او در آن مقام بود تا به بیماری فالج مبتلا گردید. ابن ابىالوفا از قضاوت او در رقّه نیز یاد كرده است. وكیع و صیمری از ابن حماد و قضاوت او نكتههای متعدد و جالبى نقل كردهاند و اولى، او را سلفى مذهب خوانده است. از محمد بن عبدالله انصاری نقل شده است كه از روزگار عمر بن خطاب تا دوران او قاضیى داناتر از ابن حماد نیامده و او در امر قضا از [[بصری، حسن|حسن بصری]] نیز برتر بوده است. | |||
ابن عدی جرجانى، ابن حماد و پدر و جدش را در شمار ضعفا آورده است. [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] و ذهبى نیز همین قول را نقل كردهاند. | |||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
از ابن حمّاد، غسان بن مفضل غلابى، عمر بن ابراهیم ثقفى (یا نسفى)، سهل بن عثمان عسكری، عبدالمؤمن على رازی، زعفرانى و عمر بن عبدالله اودی روایت كردهاند و ابوسعید بردعى از او فقه آموخت. | از ابن حمّاد، غسان بن مفضل غلابى، عمر بن ابراهیم ثقفى (یا نسفى)، سهل بن عثمان عسكری، عبدالمؤمن على رازی، زعفرانى و عمر بن عبدالله اودی روایت كردهاند و ابوسعید بردعى از او فقه آموخت. | ||
از سعید بن سلم باهلى نقل شده است كه ابن حماد در دارالمأمون گفت كه: قرآن مخلوق است و این دین من و پدر و جدّ من است. از سبط ابن جوزی نقل شده است كه ابن حماد این سخن را از روی تقیه در برابر مأمون گفته است. وی به زهد و عبادت و عدل در احكام مشهور بود. | از سعید بن سلم باهلى نقل شده است كه ابن حماد در دارالمأمون گفت كه: قرآن مخلوق است و این دین من و پدر و جدّ من است. از [[ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی|سبط ابن جوزی]] نقل شده است كه ابن حماد این سخن را از روی تقیه در برابر مأمون گفته است. وی به زهد و عبادت و عدل در احكام مشهور بود. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
از آثار او، الجامع في الفقه، الردّ على القدریة و كتاب الأرجاء را نام بردهاند.<ref> فكرت، محمدآصف، ج3، ص361-362</ref> | از آثار او، الجامع في الفقه، الردّ على القدریة و كتاب الأرجاء را نام بردهاند.<ref> فكرت، محمدآصف، ج3، ص361-362</ref> | ||