فرهنگ توضیحی جهان نشانه و معنا: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:مقالات(مرداد) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(مرداد) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 مرداد 1403]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۲۱
فرهنگ توضیحی جهان نشانه و معنا | |
---|---|
پدیدآوران | شعیری، حمیدرضا (نویسنده)
محمودی بختیاری، بهروز (نویسنده) سبزواری، مهدی (نویسنده) |
ناشر | لوگوس |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1402 |
شابک | 8ـ71ـ7825ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
فرهنگ توضیحی جهان نشانه و معنا تألیف حمیدرضا شعیری، بهروز محمودی بختیاری، مهدی سبزواری؛ فرهنگی است که با تأکید بر مکتب نشانهمعناشناسی پاریس، از دستاوردهای مکاتب دیگر نیز بهره برده؛ درواقع در این فرهنگ به همگرایی و تعامل فزاینده میان شاخههای نشانهشناسی اروپایی و آمریکایی اشاراتی شده است.
گزارش کتاب
نشانهشناسی به عنوان علم مطالعۀ نشانهها در دو ـ سه دهۀ اخیر به طور چشمگیری مورد توجه و بررسی قرار گرفته است و در بسیاری از رشتهها و پژوهشهای دانشگاه بهویژه در حوزههای علوم انسانی و هنر گنجانده شده است. این نگرش و حوزۀ پژوهشی بهسرعت در حوزههای رسانه، معماری، فیلم و تبلیغات تثبیت شده و در سالهای اخیر دامنهاش به دیگر حوزهها از جمله حقوق، روانشناسی، زبانشناسی، موسیقی و علوم طبیعی نیز گسترش یافته است؛ اما با وجود اینکه تحقیقات این رشته بهویژه در فرانسه رشد چشمگیری داشته است، حوزۀ نشانهشناسی برای بسیاری همچنان مبهم و نامأنوس است. هدف از تألیف این فرهنگ تعریف، توصیف، شرح و بسط مفاهیم بنیادین و مرتبط با حوزۀ نشانهمعناشناسی برای محققان، دانشجویان و علاقمندان به مباحث نشانه، زبان، معنا و هنر است تا نگرش نشانهمعناشناختی و اصطلاحات مربوط به آن برای جامعۀ دانشگاهی و پژوهشگران هرچه بیشتر تبیین و تشریح شود.
سنت مطالعۀ نشانه و معنا در اروپا مبتنی بر دو دیدگاه سوسوری و یلمزلفی است؛ در این فرهنگ هرجا دیدگاه سوسوری مطرح باشد، با واژۀ «نشانهشناسی» مواجه هستیم؛ چون سخن از سمیولوژی در میان است و هرکجا دیدگاه یلمزلف و مکتب پاریس مطرح باشد، سخن از سمیوزیس یعنی دیالوگ بین صورت و محتوا در میان است که برای «نشانهمعناشناسی» به کار برده میشود. مکتب پاریس نیز نیز مبتنی بر دیدگاه یلمزلف و نشانهمعناشناسی گفتمانی شکل گرفته است.
بر اساس مکتب پاریس، نشانهمعناشناسی وجود ساختهایی همگانی و جهانی را مفروش میداند که زیربنای معنا و برانگیزانندۀ آن است. این ساختها مستعد بازنمود به شکل الگوهایی هستند که به طور معکوس میتوانند در مورد هر نوع معناپردازی به کار روند تا تأثیرات معنایی آن را رمزگشایی و تعبیر کنند. با این حال ارتباط با ساختها به این معنا نیست که نشانهمعناشناسی با ساختارگرایی به عنوان نظریهای که تنها با درک و توصیف ساختها مرتبط است، مترادف است. از سوی دیگر نشانهمعناشناسی تنها یک نظام سادۀ نشانهای نیست و نباید آن را با نشانهپردازی اشتباه گرفت. درواقع نشانهمعناشناسی هدف بسیار جامعتری دارد؛ این علم به دنبال کشف و شناخت تولید معنا در همۀ اشکال ممکن است؛ از اینرو نشانهمعناشناسی افزون بر فعالیتهای اجتماعی، تمامی رشتهها و نظامهای دلالتمند را دربر میگیرد.
این فرهنگ با تأکید بر مکتب نشانهمعناشناسی پاریس، از دستاوردهای مکاتب دیگر نیز بهره برده است؛ درواقع در این فرهنگ به همگرایی و تعامل فزاینده میان شاخههای نشانهشناسی اروپایی و آمریکایی اشاراتی شده است. برخی از اصطلاحات و نظریههای انتقادی نیز در این فرهنگ گنجانده شدهاند و اگرچه به طور کامل در حوزۀ نشانهشناسی نیستند، اما به محققان پیشینه و بینشی جامعتر دربارۀ این رشته میبخشند. از آنجا که مرز میانه نشانهشناسی و سایر علوم انسانی نامشخص است و نشانهشناسی میتواند با حوزههای مختلفی مرتبط باشد، بر اساس پیشینیۀ تحقیقاتی و مطالعات صورتگرفته تا کنون، توصیف اصطلاحات این حوزه برای محققان نشانهشناسی، جامعهشناسی، مطالعات ادبی، رشتههای هنرهای نمایشی، زبانشناسی، روانشناسی و همۀ مطالعات میانرشتهای در حوزۀ علوم انسانی رهگشا خواهد بود.
در بخش آغازین این فرهنگ مختصری از اهداف، مسائل نظری، تاریخچه و شیوۀ کارکرد نظریۀ نشانهمعناشناختی ارائه شده است؛ سپس قسمت اصلی کتاب یعنی بخش مرجع که شامل تعاریف اصطلاحات بهکاررفته در حوزۀ نشانهمعناشناسی است، به ترتیب الفبای فارسی ارائه شده است. در پایان فرهنگ فهرستی از اصطلاحات به ترتیب الفبای فارسی به همراه معادل انگلیسی/ فرانسه به پیوست آمده است. به منظور انجام این کار، افزون بر منابع نشانهمعناشناسی مکتب پاریس، از منابع اصلی یعنی «اصطلاحات کلیدی در نشانهشناسی» برانون و رینگام و «فرهنگ نشانهمعناشناسی» گرمس و کورتز استفاده شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات