صادق چوبک از روزن ناخودآگاه: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURصادق چوبک از روزن ناخودآگاهJ1.jpg | عنوان =صادق چوبک از روزن ناخودآگاه | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = زارعی، روحالله (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =نگاه معاصر | مکان نشر =ته...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''صادق چوبک از روزن ناخودآگاه''' تألیف روحالله | '''صادق چوبک از روزن ناخودآگاه''' تألیف [[زارعی، روحالله|روحالله زارعی]]، این کتاب آثار [[صادق چوبک]] را از لحاظ نمادهای کهنالگویی به کار گرفتهشده در برخی داستانهایش بررسی میکند تا جنبهای از ابعاد آثار وی را تبیین کند. برخلاف استعاره که رابطهای یکبهیک میان دو جزء مقایسه برقرار میکند، نمادها به دلیل پیچیدگی، عمق و ابهام موجب ارائۀ تفاسیر و تعابیر مختلف و گاهی متضاد از آنها در یک اثر میشوند. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
این کتاب آثار صادق چوبک را از لحاظ نمادهای کهنالگویی به کار گرفتهشده در برخی داستانهایش بررسی میکند تا جنبهای از ابعاد آثار وی را تبیین کند. برخلاف استعاره که رابطهای یکبهیک میان دو جزء مقایسه برقرار میکند، نمادها به دلیل پیچیدگی، عمق و ابهام موجب ارائۀ تفاسیر و تعابیر مختلف و گاهی متضاد از آنها در یک اثر میشوند. یکی از راههای نزدیکشدن به معنی نمادها برگزیدن معانی پذیرفتهشده بر اساس بافت و موقعیتهایی است که در آن ظاهر میشوند. اساس کار بر بررسی دو رمان و چند داستان چوبک از دیدگاه نقد کهنالگویی بنا نهاده شده است. نقد کهنالگویی یافتن ریشههای مشترک و با این وجود ناخودآگاه انسانی بدون درنظرگرفتن عنصر زمان و مکان در آثار ادبی است. در این کتاب تلاش شده است آثار صادق چوبک بر اساس آرای منتقدین نقد کهنالگویی در متون اصلی و دستاول بررسی شود؛ کهنالگوهای قابل بررسی شامل خود، سایه، مادر، نوزایی و نمادهای متعلقۀ آنان است. افزون بر این، رابطۀ میان کهنالگوهای مختلف نیز بررسی شده است. | این کتاب آثار صادق چوبک را از لحاظ نمادهای کهنالگویی به کار گرفتهشده در برخی داستانهایش بررسی میکند تا جنبهای از ابعاد آثار وی را تبیین کند. برخلاف استعاره که رابطهای یکبهیک میان دو جزء مقایسه برقرار میکند، نمادها به دلیل پیچیدگی، عمق و ابهام موجب ارائۀ تفاسیر و تعابیر مختلف و گاهی متضاد از آنها در یک اثر میشوند. یکی از راههای نزدیکشدن به معنی نمادها برگزیدن معانی پذیرفتهشده بر اساس بافت و موقعیتهایی است که در آن ظاهر میشوند. اساس کار بر بررسی دو رمان و چند داستان چوبک از دیدگاه نقد کهنالگویی بنا نهاده شده است. نقد کهنالگویی یافتن ریشههای مشترک و با این وجود ناخودآگاه انسانی بدون درنظرگرفتن عنصر زمان و مکان در آثار ادبی است. در این کتاب تلاش شده است آثار صادق چوبک بر اساس آرای منتقدین نقد کهنالگویی در متون اصلی و دستاول بررسی شود؛ کهنالگوهای قابل بررسی شامل خود، سایه، مادر، نوزایی و نمادهای متعلقۀ آنان است. افزون بر این، رابطۀ میان کهنالگوهای مختلف نیز بررسی شده است. | ||
بعد از مقدمه، چون واژههای کلیدی هر بحثی از ناخودآگاه جمعی از کهنالگوی «خود» میآید، میتوان فصل دوم را با این کهنالگو آغاز کرد. فصل سوم به بررسی کهنالگوی بسیار درهمتنیده با کهنالگوی خود «سایه» اختصاص مییابد. در فصل چهارم کهنالگوی مادر و نمادها و تصاویر بیشماری که مستقل از یکدیگر به نظر میآیند، از جمله کهنالگوی روح زنانه به دلیل قرابت آن با کهنالگوی مادر در پیوند با این کهنالگو بحث و بررسی شده است. در این بخش برای نخستین بار از دو شیوۀ همزمانی و درزمانی به طور همزمان در بررسی تطبیقی دو داستان از چوبک و ادگار آلنپو به کار گرفته خواهد شد. به عبارت دیگر در محور افقی یا درزمانی یا تاریخی، تأثیرات داستان «چاه و آونگ» بر «مردی در قفس» و همزمان در محور عمودی یا همزمانی یا کهنالگویی بررسی شده است. در نقد کهنالگویی سنتی بهندرت شیوۀ تطبیق نیز در پژوهشها لحاظ شده است که این فصل میتواند در نوع تازه و درخور توجه باشد. | بعد از مقدمه، چون واژههای کلیدی هر بحثی از ناخودآگاه جمعی از کهنالگوی «خود» میآید، میتوان فصل دوم را با این کهنالگو آغاز کرد. | ||
فصل سوم به بررسی کهنالگوی بسیار درهمتنیده با کهنالگوی خود «سایه» اختصاص مییابد. در فصل چهارم کهنالگوی مادر و نمادها و تصاویر بیشماری که مستقل از یکدیگر به نظر میآیند، از جمله کهنالگوی روح زنانه به دلیل قرابت آن با کهنالگوی مادر در پیوند با این کهنالگو بحث و بررسی شده است. در این بخش برای نخستین بار از دو شیوۀ همزمانی و درزمانی به طور همزمان در بررسی تطبیقی دو داستان از چوبک و ادگار آلنپو به کار گرفته خواهد شد. به عبارت دیگر در محور افقی یا درزمانی یا تاریخی، تأثیرات داستان «چاه و آونگ» بر «مردی در قفس» و همزمان در محور عمودی یا همزمانی یا کهنالگویی بررسی شده است. در نقد کهنالگویی سنتی بهندرت شیوۀ تطبیق نیز در پژوهشها لحاظ شده است که این فصل میتواند در نوع تازه و درخور توجه باشد. | |||
فصل پنجم کتاب به انگارههای کهنالگویی و در کنار آن کهنالگوی نوزایی که رابطۀ تنگاتنگی با کهنالگوی مادر، «خود» و قهرمان دارد، پرداخته است. عنصر زمان و استحاله بخشی جداییناپذیر از این فرایند هستند. این بخش را میتوان تکمیلکنندۀ بخشهای قبلی این فصل دانست؛ چون عنصر زمان در کهنالگوی «خود» و مادر نیز نقشی محوری دارد. در این فصل داستان «تنگسیر» در محور عمودی ـ کهنالگویی مطالعه شده است. درنهایت در فصل ششم کتاب به بررسی اجمالی برخی داستانهای چوبک از دیدگاه کهنالگویی میپردازد. <ref> [https://literaturelib.com/books/6357 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | فصل پنجم کتاب به انگارههای کهنالگویی و در کنار آن کهنالگوی نوزایی که رابطۀ تنگاتنگی با کهنالگوی مادر، «خود» و قهرمان دارد، پرداخته است. عنصر زمان و استحاله بخشی جداییناپذیر از این فرایند هستند. این بخش را میتوان تکمیلکنندۀ بخشهای قبلی این فصل دانست؛ چون عنصر زمان در کهنالگوی «خود» و مادر نیز نقشی محوری دارد. در این فصل داستان «تنگسیر» در محور عمودی ـ کهنالگویی مطالعه شده است. درنهایت در فصل ششم کتاب به بررسی اجمالی برخی داستانهای چوبک از دیدگاه کهنالگویی میپردازد. <ref> [https://literaturelib.com/books/6357 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> |
نسخهٔ ۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۰۱
صادق چوبک از روزن ناخودآگاه | |
---|---|
پدیدآوران | زارعی، روحالله (نویسنده) |
ناشر | نگاه معاصر |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1401 |
شابک | 3ـ123ـ290ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
صادق چوبک از روزن ناخودآگاه تألیف روحالله زارعی، این کتاب آثار صادق چوبک را از لحاظ نمادهای کهنالگویی به کار گرفتهشده در برخی داستانهایش بررسی میکند تا جنبهای از ابعاد آثار وی را تبیین کند. برخلاف استعاره که رابطهای یکبهیک میان دو جزء مقایسه برقرار میکند، نمادها به دلیل پیچیدگی، عمق و ابهام موجب ارائۀ تفاسیر و تعابیر مختلف و گاهی متضاد از آنها در یک اثر میشوند.
ساختار
کتاب از شش فصل تشکیل شده است.
فصل اول: مقدمه
فصل دوم: «خود»
فصل سوم: سایه
فصل چهارم: مادر
فصل پنجم: انگارههای کهنالگویی
فصل ششم: نقد کهنالگویی در داستانهای دیگر چوبک
گزارش کتاب
واژۀ داستان که امروزه برای روایات کوتاه و بلند به کار میرود، در زبان فارسی سابقۀ طولانی دارد؛ اما پیشگامان این عرصه که کموبیش با تأثیراتی از داستاننویسی غربی کار خود را آغاز کرده بودند، بیدرنگ اقدام به بومیکردن این نوع ادبی کردند. این افراد مانند صادق هدایت، بزرگ علوی، محمدعلی جمالزاده و صادق چوبک همگی با فرهنگ و ادبیات غربی آشنا بودند و این مهم در تشکیل کار آنها نقشی بنیادین دارد.
این کتاب آثار صادق چوبک را از لحاظ نمادهای کهنالگویی به کار گرفتهشده در برخی داستانهایش بررسی میکند تا جنبهای از ابعاد آثار وی را تبیین کند. برخلاف استعاره که رابطهای یکبهیک میان دو جزء مقایسه برقرار میکند، نمادها به دلیل پیچیدگی، عمق و ابهام موجب ارائۀ تفاسیر و تعابیر مختلف و گاهی متضاد از آنها در یک اثر میشوند. یکی از راههای نزدیکشدن به معنی نمادها برگزیدن معانی پذیرفتهشده بر اساس بافت و موقعیتهایی است که در آن ظاهر میشوند. اساس کار بر بررسی دو رمان و چند داستان چوبک از دیدگاه نقد کهنالگویی بنا نهاده شده است. نقد کهنالگویی یافتن ریشههای مشترک و با این وجود ناخودآگاه انسانی بدون درنظرگرفتن عنصر زمان و مکان در آثار ادبی است. در این کتاب تلاش شده است آثار صادق چوبک بر اساس آرای منتقدین نقد کهنالگویی در متون اصلی و دستاول بررسی شود؛ کهنالگوهای قابل بررسی شامل خود، سایه، مادر، نوزایی و نمادهای متعلقۀ آنان است. افزون بر این، رابطۀ میان کهنالگوهای مختلف نیز بررسی شده است.
بعد از مقدمه، چون واژههای کلیدی هر بحثی از ناخودآگاه جمعی از کهنالگوی «خود» میآید، میتوان فصل دوم را با این کهنالگو آغاز کرد.
فصل سوم به بررسی کهنالگوی بسیار درهمتنیده با کهنالگوی خود «سایه» اختصاص مییابد. در فصل چهارم کهنالگوی مادر و نمادها و تصاویر بیشماری که مستقل از یکدیگر به نظر میآیند، از جمله کهنالگوی روح زنانه به دلیل قرابت آن با کهنالگوی مادر در پیوند با این کهنالگو بحث و بررسی شده است. در این بخش برای نخستین بار از دو شیوۀ همزمانی و درزمانی به طور همزمان در بررسی تطبیقی دو داستان از چوبک و ادگار آلنپو به کار گرفته خواهد شد. به عبارت دیگر در محور افقی یا درزمانی یا تاریخی، تأثیرات داستان «چاه و آونگ» بر «مردی در قفس» و همزمان در محور عمودی یا همزمانی یا کهنالگویی بررسی شده است. در نقد کهنالگویی سنتی بهندرت شیوۀ تطبیق نیز در پژوهشها لحاظ شده است که این فصل میتواند در نوع تازه و درخور توجه باشد.
فصل پنجم کتاب به انگارههای کهنالگویی و در کنار آن کهنالگوی نوزایی که رابطۀ تنگاتنگی با کهنالگوی مادر، «خود» و قهرمان دارد، پرداخته است. عنصر زمان و استحاله بخشی جداییناپذیر از این فرایند هستند. این بخش را میتوان تکمیلکنندۀ بخشهای قبلی این فصل دانست؛ چون عنصر زمان در کهنالگوی «خود» و مادر نیز نقشی محوری دارد. در این فصل داستان «تنگسیر» در محور عمودی ـ کهنالگویی مطالعه شده است. درنهایت در فصل ششم کتاب به بررسی اجمالی برخی داستانهای چوبک از دیدگاه کهنالگویی میپردازد. [۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات