ابن جعفر، محمد بن جعفر: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 تیر 1403]] | ||
[[رده:فاقد کد پدیدآور]] | [[رده:فاقد کد پدیدآور]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۸
ابن جَعْفَر ابوجابر محمد بن جعفر اَزكَوی (د 281ق/894م)، فقیه اباضى عمان و مؤلف كتاب معروف الجامع.
منابع شرح حال اباضى از جزئیات زندگى او اطلاعى به دست ندادهاند. از نسبت ازكوی او چنین برمىآید كه اهل ازكى (در جنوب غرب مسقط) بوده است.
مشایخ
اگر عبارت ابن جعفر در الجامع را دال بر استفاده مستقیم او از ابوعلى موسى بن على ازكوی (د 230ق) بدانیم، تولد او باید در اوایل سده 3ق روی داده باشد.
ابن جعفر مدتى نیز برای استفاده از ابوعبدالله محمد بن محبوب بن رحیل (د 260ق) در عوتب از توابع صُحار، سكنى داشته است. او سخت تحت تأثیر این دو شیخ بوده و آرای ایشان را با عناوین ابوعلى و ابوعبدالله در جایجای كتاب خود با لحنى تأییدآمیز نقل كرده است. وی تعالیم موسى بن على را عمدتاً از طریق شاگردانش چون عمر بن محمد و ابومروان فرا گرفته است. ابن جعفر از مشایخ دیگری چون عمر بن مفضل و احتمالاً ابوصفره عبدالملك بن صفره نیز فقه و حدیث فرا گرفته و از شخصى به نام عباد یا عُباده برخى روایات تاریخى را از طریق واقدی و دیگران اخذ كرده است. از دیگر شیوخ معاصر ابن جعفر كه وی اقوال یا روایات ایشان را در الجامع مورد نظر قرار داده، مىتوان هاشم بن غیلان، على بن عرزة، حسن بن احمد و ابوبكر احمد بن محبوب را نام برد.
اوضاع سیاسی
درباره اوضاع سیاسى در عصر ابن جعفر باید گفت: در 272ق/ 885م موسى بن موسى بن على عالم ازكى با تمسك به برخى نقاط ضعف امام وقت، صلت بن مالك به مخالفت با وی برخاست و در 273ق صلت را به كنارهگیری وادار ساخت و با راشد بن نظر بیعت كرد. از این تاریخ تا 280ق/893م عمان یك دوره كشمكش سخت سیاسى را به خود دید كه در همین سال با تصرف عمان توسط قوای عباسى و كشتار اباضیان پایان یافت. اختلافات سیاسى بین هواداران صلت و موسى بن موسى بهزودی به اختلافات فكری منجر شد و دو مكتب رستاق - هواداران صلت - و نزوان - مخالفان ایشان - را به وجود آورد. اگر چه برخى منابع به صراحت ابن جعفر را از مكتب رستاق شمردهاند، با اینهمه سندی دال بر شكلگیری دو مكتب مذكور پیش از وفات ابن جعفر در دست نیست. در بخش «ولایت و برائت» از الجامع در عین اینكه از شخصیت بخصوصى نام برده نشده و ممكن است تألیف آن اصلاً مربوط به پیش از 272ق باشد، لیكن نظرات طرح شده در آن مىتواند تأیید كننده یا دستكم معذوردارنده امام صلت باشد.
شاید بتوان اشتراك ابن جعفر با صلت در نزدیکی به ابن محبوب را كه تا پایان عمرش قاضى و حامى صلت بود عاملى برای گرایش او دانست. به هر حال عدم مخالفت جدی با اقدام موسى بن موسى در بركناری صلت توسط عالمان موافق امام نشان مىدهد كه نه ابن جعفر و نه دیگر همفكرانش نتوانسته بودند جای ابن محبوب را به عنوان یك عالم سیاسى مقتدر بگیرند. در منابع اباضى تصریح شده كه ابن جعفر از معدود عالمان اباضى بود كه از تیغ عباسیان رهیده و تاریخ وفات وی در 281ق نیز شاهدی بر این امر است.
در اینجا یك سئوال بدون پاسخ مىماند و آن اینكه ابن جعفر در جریان كمكخواهى بشیر بن منذر همقطار ابن محبوب از محمد بن ثور عامل عباسى بحرین و اشغال عمان توسط او چه موضعى داشته و سال پایانى عمر خود را چگونه گذرانده است.؟
شخصیت علمی
از نظر شخصیت علمى آنچه از ابن جعفر به دست رسیده، با تصرفاتى كه در آن صورت گرفته، نمىتواند منعكسكننده آرای شاذّ احتمالى او باشد. به هر صورت استدلال عاری از اغلاق به ظاهر قرآن، سنت نبوی و دلایل استحسانى را مىتوان از مشخصات فقه او شمرد. یكى از اصول كلى كه ابن جعفر ذیل یك مسأله جزئى بیان كرده این است كه وی ترك سنت را تنها در صورت تعمد بر مخالفت سنت، مبطل عبادت دانسته است.
ابن جعفر از فقه و حدیث اهلسنت نیز آگاه بوده و فتاوی و روایات ایشان را در مواضع مختلف الجامع نقل كرده است، با اینهمه او اهل سنت را مدعیان دروغین تبعیت از سنت دانسته است. دقیقاً مشخص نیست كه اجماع مقبول نزد ابن جعفر اتفاق تمام فقهای مذاهب اسلامى بوده است یا تنها، فقهای اباضى، اما در مورد بخصوصى كه از تمسك او به اجماع در دست است، اهل سنت بر وفق و امامیه بر خلاف اباضیه اجماع كردهاند. بنابراین ابن جعفر در اینجا لااقل همراهى شیعه را در اجماع لازم ندانسته است. درباره عقاید كلامى ابن جعفر تنها مورد جالب به دست آمده این است كه او در باب اختلاف قدیمى جواز یا عدم جواز وصف خداوند به صفتى غیرمنصوص عملاً جواز را پذیرفته و خداوند را به صفت «عارف» وصف كرده است. البته با نگاهى به مواضع فرق مختلف در این زمینه، باید گفت عدم جواز با تعالیم اباضیه سازگارتر است و به همین جهت ابوسعید كدمى از ابن جعفر در این مورد، خرده گرفته است.
آثار
تنها اثر مهم او كتاب الجامع است كه برای تمییز آن از دیگر جامعهای اباضى جامع ابن جعفر خوانده مىشود. نام آن در برخى نسخ كتاب با عنوان جامعالأدیان یا جامعالدماء ضبط شده است. اگر چه الجامع ابن جعفر نخستین جامع اباضى نیست و پیش از آن ابوصفره و موسى بن على كتابى با همین عنوان تألیف كردهاند، با این حال حتى در همان زمان الجامع ابن جعفر آن دو را تحتالشعاع قرار داد تا حدی كه در طول نیم قرن پس از تألیف آن چندین تن از بزرگترین عالمان اباضى بر آن شرح و حاشیه نوشتند كه از آن میان مىتوان از حواشى ابوالمؤثر صلت بن خمیس، ابوالحواری، ابوعبدالله محمد بن روح، ابوالحسن محمد بن حسن نزوانى، شرح ابوسعید محمد بن سعید كدمى با عنوان «المعتبر على حذو تصنیف جامع ابن جعفر» و شرح ابومحمد عبدالله بن محمد بن بركة بهلوی نام برد. الجامع ابن جعفر كتابى فقهى است كه اكنون تنها ابواب عبادات و معاملات آن در دست است، اما دانسته نیست كه آیا متن اصلى آن بر مباحث احكام و سیاسات - كه در امامت اباضى بهطور قطع از اهمیت ویژهای برخوردار بوده - نیز شامل مىشده است یا نه. الجامع ابن جعفر طى قرون متمادی بین علمای عمان متداول بود و چنانكه گفته شد كمتر كتاب اباضى (البته عمانى) یافت مىشود كه دست كم اشارهای به آن نداشته باشد. در میان اباضیان مغرب تا سده 7ق/13م نشانى از الجامع ابن جعفر دیده نمىشود. در این قرن، درجینى از آوردن آن از عمان به مغرب توسط عیسى بن زكریا سخن گفته است.
در قرن 9ق/15م نیز برادی از این كتاب سخن به میان آورده است. باز بودن باب حذف و اضافه از طرفى، و مورد توجه بودن كتاب از طرف دیگر موجب شده است تا متن اصلى الجامع ابن جعفر امروز در دست نباشد. آنچه در 1981م به كوشش عبدالمنعم عامر تحت عنوان الجامع لابن جعفر در مصر به چاپ رسیده، تقریباً از 3 بخش فرضى الف، ب، ج تشكیل شده است كه تنها بخش الف آن را مىتوان با اندكى تسامح همان متن اصلى، البته با تلخیص و تغییر در ترتیب مطالب دانست. بخش ب كه در كتاب با عنوان «زیادة» یا «زیادات» شناخته شده، افزودههای فرد یا افرادی است كه موضوع آن را گفتههای عالمان پیشین اباضى تشكیل مىدهد و تدوین آنها مىتواند از حیث زمان به متن اصلى نزدیك باشد. بخش ج هم اضافاتى است كه توسط عالمان متأخر افزوده شده و زمان آن را حدود سده 10ق/16م باید دانست. در هر باب كتاب، این 3 بخش را مىتوان با ترتیب و تفكیك نهچندان دقیقى مشاهده كرد. بخش الف با آنچه ابن بركه در نیمه اول قرن 4ق/10م به نام جامع ابن جعفر مىشناخته كاملاً مطابقت ندارد. مثلاً مطلب مورد استفاده در كتاب الجامع در الجامع چاپى دیده مىشود، اما مطلب منقول در همان مأخذ در الجامع چاپى به شكل متفاوت آمده، و نیز مطلب منقول دیگر اساساً در مظان خود در الجامع چاپى دیده نمىشود.
رابطه آنچه كه برادی در قرن 9ق/15م آن را جامع ابن جعفر نامیده و آن را در دو مجلد بزرگ یادكرده، با الجامع چاپى نیز روشن نیست. همچنین تعیین هویت نسخههای خطى كهن مزاب كه منابع اروپایى از آن یاد كردهاند و كهنترین آنها تاریخ 914ق را دارد نیازمند بررسى نسخههای مزبور است. به هر حال مىدانیم كه در قرن 12ق/18م مهنا بن خلفان بوسعیدی با یاری سعید بن عامر كتابى با عنوان تهذیبالأثر في تلخیص جامع الشیخ محمد بن جعفر تألیف كرده كه نسخه خطى همعصر مؤلف با تاریخ 1142ق نخستین نسخه اساس در چاپ الجامع ابن جعفر بوده است.
محقق كتاب با استناد به پارهای قراین بر آن است كه آنچه به چاپ رسانیده، در واقع تهذیبالأثر بوسعیدی است و تنها به برخى ملاحظات عنوان الجامع لابن جعفر را بر آن گذارده است.
بجز كتاب الجامع، جوابیههایى نیز از ابن جعفر در دست بوده كه گاهگاه در زیادات الجامع از آن نقل شده است. [۱]
پانویس
- ↑ پاكتچى، احمد، ج3، ص240-241
منابع مقاله
پاكتچى، احمد، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.