۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''شعر هزارسالۀ فارسی''' به کوشش محمدجعفر | '''شعر هزارسالۀ فارسی''' به کوشش [[محجوب، محمدجعفر|محمدجعفر محجوب]]، [[تویسرکانی، قاسم|قاسم تویسرکانی]]؛ در این کتاب نمونههایی از شعر سیویک تن از بزرگترین شاعران زبان فارسی گرد آمده است و برای آنکه خواننده بیزحمت پژوهش، سرایندۀ شعر را نیز بشناسد و به شیوۀ سخن و شخصیت شاعر آشنا شود، شرححالی مختصر ولی بسیار جامع از او آورده شده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
در نیمۀ نخست دهۀ 1340، دکتر محمدجعفر محجوب و دکتر قاسم | در نیمۀ نخست دهۀ 1340، دکتر [[محجوب، محمدجعفر|محمدجعفر محجوب]] و دکتر [[تویسرکانی، قاسم|قاسم تویسرکانی]]، دو استاد بسیار فاضل و شعرپژوه دانشسرای عالی (دانشگاه تربیت معلم و دانشگاه خوارزمی بعدی) به اتفاق یکدیگر کوشیدند تا تحلیل و منتخبی شایسته از شعر کهن فارسی از رودکی سمرقندی تا هاتف اصفهانی فراهم آورند و در دسترس دانشجویان و علاقمندان ادبی قرار دهند. این منتخب که متأسفانه پس از آن هیچگاه بازنشر نشد، کتاب خواندنی حاضر است که در آن گزیدهای از سرودههای شاعران در یک دورۀ هزارساله همراه با تحقیق و تفحص دقیق در زندگی و آثار هر شاعر به دوستداران شعر ایران و قلمرو فرهنگ ایران عرضه شده است. | ||
طبع بیشتر شاعران به گزافه عادت داشته و نیز خود دمدمیحال بودهاند؛ بسا شاعری که از روی غرور یا کین یا حسد، شاعری را که برتر از او بوده، کمتر از خود دانسته و شاعر دیگر را که در سخن پایهای فروتر از او داشته، از راه توقع و آزمندی یا بر اثر مهر و دوستی بر خویشتن برتری نهاده و استادش شناخته است. کمتر شاعری را میشناسیم که خودستایی نکرده و شعرهایی در وصف سخنان خویش نگفته باشد؛ بسیاری از شاعران فارسی شعر خود را بدین ستودهاند که پیش از ایشان چنین سخنوری نیامده و از آن پس نیز نخواهد آمد. نیز هرگاه اندکمایۀ دانش از علمهای زمان خود داشتهاند، اصطلاحها و تعبیرهایی از آن را بر وجه کنایه، استعاره، تمثیل یا وجوه دیگر در شعر آورده و از این راه شعر خود را به صورتی آوردهاند که نه عامۀ مردم هنردوست از آن بهآسانی بهرهمند شوند و نه آن چند اصطلاح و تعبیر علمی اهل فن را به کار میآید. به این بسنده نکرده، گاه به فضل و همهدانی خود بالیدهاند. با این وجود، بسیاری از سخنسنجان، هنگام بحث دربارۀ شعر شاعری، همینگونه گفتارهای گزافهآمیز او را هم دلیل بلندی سخن شاعر یا احاطۀ کامل او بر علوم و فنون عصر خویش میگیرند. در این کتاب در ارزیابی سخن شاعر و تعیین پایۀ علمی او، نه لاف او دلیل گرفته شده است و نه فروتنی وی مستند شناخته شده است. | طبع بیشتر شاعران به گزافه عادت داشته و نیز خود دمدمیحال بودهاند؛ بسا شاعری که از روی غرور یا کین یا حسد، شاعری را که برتر از او بوده، کمتر از خود دانسته و شاعر دیگر را که در سخن پایهای فروتر از او داشته، از راه توقع و آزمندی یا بر اثر مهر و دوستی بر خویشتن برتری نهاده و استادش شناخته است. کمتر شاعری را میشناسیم که خودستایی نکرده و شعرهایی در وصف سخنان خویش نگفته باشد؛ بسیاری از شاعران فارسی شعر خود را بدین ستودهاند که پیش از ایشان چنین سخنوری نیامده و از آن پس نیز نخواهد آمد. نیز هرگاه اندکمایۀ دانش از علمهای زمان خود داشتهاند، اصطلاحها و تعبیرهایی از آن را بر وجه کنایه، استعاره، تمثیل یا وجوه دیگر در شعر آورده و از این راه شعر خود را به صورتی آوردهاند که نه عامۀ مردم هنردوست از آن بهآسانی بهرهمند شوند و نه آن چند اصطلاح و تعبیر علمی اهل فن را به کار میآید. به این بسنده نکرده، گاه به فضل و همهدانی خود بالیدهاند. با این وجود، بسیاری از سخنسنجان، هنگام بحث دربارۀ شعر شاعری، همینگونه گفتارهای گزافهآمیز او را هم دلیل بلندی سخن شاعر یا احاطۀ کامل او بر علوم و فنون عصر خویش میگیرند. در این کتاب در ارزیابی سخن شاعر و تعیین پایۀ علمی او، نه لاف او دلیل گرفته شده است و نه فروتنی وی مستند شناخته شده است. |