مقیم دل: حکایت‌هایی از زندگانی مولانا برای انسان زمانه ما برگرفته از «مناقب العارفین» شمس‌الدین افلاکی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURمقیم دلJ1.jpg | عنوان =مقیم دل: حکایت‌هایی از زندگانی مولانا برای انسان زمانه ما برگرفته از «مناقب العارفین» شمس‌الدین افلاکی | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = خاکی، غلامرضا (نویسنده) کزازی، میرجلال...» ایجاد کرد)
     
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    [[رده:مقالات(تیر) باقی زاده]]
    [[رده:مقالات(تیر) باقی زاده]]
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:فاقد اتوماسیون]]

    نسخهٔ ‏۱۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۳

    مقیم دل: حکایت‌هایی از زندگانی مولانا برای انسان زمانه ما برگرفته از «مناقب العارفین» شمس‌الدین افلاکی
    مقیم دل: حکایت‌هایی از زندگانی مولانا برای انسان زمانه ما برگرفته از «مناقب العارفین» شمس‌الدین افلاکی
    پدیدآورانخاکی، غلامرضا (نویسنده) کزازی، میرجلال‌الدین (دیباچه)
    ناشرهمرخ نگاشت
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۲
    شابک3ـ5ـ93772ـ622ـ978
    کد کنگره

    مقیم دل: حکایت‌هایی از زندگانی مولانا برای انسان زمانه ما برگرفته از «مناقب العارفین» شمس‌الدین افلاکی تألیف غلامرضا خاکی، با دیباچه‌ای از میرجلال‌الدین کزازی، منبع اصلی این کتاب، «مناقب العارفین» شمس‌الدین احمد افلاکی است. به نوعی کتاب حاضر را می‌توان گزیده‌ای از «مناقب العارفین» یا «تصحیح مناقب العارفین» در بخش مولانا دانست.

    ساختار

    در بخش اول این کتاب نوشتارهایی دربارۀ نیاز به آموزه‌های مولانا، ویژگی‌های کتاب «مناقب العارفین»، روش‌شناسی گزینش حکایت‌ها و ... مطرح شده است. در بخش دوم نیز حکایت‌های برگزیده‌ای از مولانا آورده شده است. این داستان‌ها به زعم نگارنده با «خرد متعارف» و «روح روزگار» ما سازگارند و برای هر کسی درس‌آموز.

    گزارش کتاب

    در فرهنگ غربی کتاب‌هایی که دربارۀ زندگی‌نامۀ قدیسان و عارفان نوشته شده باشد Hagiography می‌نامند. این نوع کتاب‌ها دربرگیرندۀ حکایت‌ها و روایت‌های باورمندانه‌ای در توصیف و تجلیل بزرگان است؛ معمولاً این نوع کتاب‌ها دربارۀ بزرگان حوزۀ عرفان و دین به همت عاشقانۀ مریدی یا به درخواست مقامی عالی تهیه می‌شده‌اند. قصد اصلی از نگارش مناقب‌های عرفانی لذت ادبی نبود، بلکه نویسندگان این کتاب‌ها از سویی در پی توجه باطنی کسانی بوده‌اند که دربارۀ آنها کتاب تدوین کرده‌اند و از سویی دیگر هم در پی کسب رضایت خواهندگان نوشتن کتاب بوده‌اند.

    بسیاری از داستان‌های آمده در این نوع کتاب‌ها، آکنده از بزرگ‌نمایی‌ها و اسطوره‌سازی‌های عمدی و سهوی شگفت‌انگیز هستند که نامعقول و افسانه می‌نمایند. همین حکایت‌ها از سویی پندها، اندرزها و آموزه‌های بسیار برای خوانندگان معناجو دارند و از سویی دیگر از بینش مردمان، اوضاع سیاسی ـ اجتماعی، گفتمان قدرت، زمینه‌های زیستی، پارادایم‌ها و سبک نگارش معمول آن روزگار را نیز گزارش می‌دهند.

    معمولاً مناقب‌ها و مقامات‌ها ساختار داستانی و روایی دارند و از کودکی تا مرگ یک شخصیت عرفانی را دربر می‌گیرند. در نگاه عارفان قصه، داستان، حکایت و روایت و ... ابزاری هستند تا معانی را به خواننده منتقل کنند؛ بنابراین در آنها به قول شمس باید «در پی معامله (= عمل به پیام) حکایت» بود.

    می‌توان در دو کتاب «مقالات شمس» و «ابتدانامه» به رگه‌هایی از زندگی مولانا پی برد. در کتاب اول بیشتر اشارت‌های شمس به مولانا را در روزگار حضور او در قونیه می‌توان دید و در دومی سلطان ولد شرحی کلی از سیر زندگی پدرش در سال 690 هـ. آورده است. افزون بر این دو کتاب، دربارۀ مولانا، پدرش، استادان، جانشیان و خاندانش دو کتاب دیگر برجای مانده است: «رسالۀ سپهسالار» و «مناقب العارفین» افلاکی.

    بعضی از روایت‌های افلاکی از مرجع و سندی کتبی نقل شده‌اند و برخی نیز گزارش گفته‌های اشخاص مورد اعتماد او بوده و تعداد اندکی هم مشاهدات شخصی وی هستند. می‌توان روایت کتاب «مناقب العارفین» را از زوایه‌های گوناگون نقد و ارزیابی و اعتبارسنجی کرد. افزون بر جنبه‌های تاریخی، بسیاری از روایت‌های «مناقب العارفین» در پی بیان و اثبات کرامات و معرفت مولانا و دیگران هستند.

    در بخش اول این کتاب نوشتارهایی دربارۀ نیاز به آموزه‌های مولانا، ویژگی‌های کتاب «مناقب العارفین»، روش‌شناسی گزینش حکایت‌ها و ... مطرح شده است. در بخش دوم نیز حکایت‌های برگزیده‌ای از مولانا آورده شده است. این داستان‌ها به زعم نگارنده با «خرد متعارف» و «روح روزگار» ما سازگارند و برای هر کسی درس‌آموز.

    منبع اصلی این کتاب، «مناقب العارفین» شمس‌الدین احمد افلاکی است. به نوعی کتاب حاضر را می‌توان گزیده‌ای از «مناقب العارفین» یا «تصحیح مناقب العارفین» در بخش مولانا دانست. داستان‌های نقل‌شده از هشت نفر دیگر در «مناقب العارفین» تنها ارزش ادبی ـ تاریخی دارند و برای انسان امروزی چندان درس‌آموز نمی‌باشند و به معدود داستان‌ها و نقل‌قول‌های مناسب از گروه هشت‌نفرۀ باقی‌مانده در جاهای گوناگون کتاب حاضر ارجاع شده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها