بهرام صادقی: تاریخ شفاهی داستان‌نویسان ایرانی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURبهرام صادقیJ1.jpg | عنوان =بهرام صادقی: تاریخ شفاهی داستان‌نویسان ایرانی | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = قصری، حامد (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =کتاب سرزمین | مکان نشر =تهر...» ایجاد کرد)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۵: خط ۲۵:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''بهرام صادقی: تاریخ شفاهی داستان‌نویسان ایرانی''' تألیف حامد قصری، این کتاب دربرگیرندۀ گفتگوهایی است که حامد قصری با خانواده، دوستان، نویسندگان و پژوهشگران طی سالیان دربارۀ بهرام صادقی انجام داده است.
    '''بهرام صادقی: تاریخ شفاهی داستان‌نویسان ایرانی''' تألیف [[قصری، حامد|حامد قصری]]، این کتاب دربرگیرندۀ گفتگوهایی است که [[قصری، حامد|حامد قصری]] با خانواده، دوستان، نویسندگان و پژوهشگران طی سالیان دربارۀ [[بهرام صادقی]] انجام داده است.


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    بی‌شک پس از صادق هدایت، بهرام صادقی (1315 ـ 1363) یکی از نویسندگان تأثیرگذار تاریخ ادبیات داستانی ایران است. منتقدان و نویسندگان بزرگ او را پایه‌گذار داستان مدرن می‌خوانند؛ اما به دلایل زیادی در دهه‌های گذشته کمتر از نقش او سخن به میان آمده است. صادقی نخستین شعر خود را در هفت‌سالگی سرود و در شانزده‌سالگی چاپ‌شدۀ آن را دید. داستان‌های این نویسنده در زمانی که سن‌وسال چندانی نداشت، در دهۀ سی خورشیدی در مجلۀ «سخن» پرویز ناتل خانلری و در ادامه در مجلاتی همچون کیهان هفته، کتاب هفته، جنگ ادبی اصفهان، صدف، فردوسی، جهان نو و ... چاپ می‌شد. بازتاب آثار نویسندۀ جوان، آن هم تا سن بیست‌وپنج سالگی که به استناد آنچه امروز موجود است (به گواه پرویز ناتل خانلری، رضا سیدحسینی، ابوالحسن نجفی و ...) از او به عنوان نابغۀ داستان‌نویسی در حال ظهور یاد شده است و تأثیرگذاری او تا حدی است که او را پایه‌گذار داستان «شک» دانسته که بر نویسندگان پس از خود نیز تأثیرگذار بوده است.
    بی‌شک پس از [[صادق هدایت]]، [[بهرام صادقی]] (1315 ـ 1363) یکی از نویسندگان تأثیرگذار تاریخ ادبیات داستانی ایران است. منتقدان و نویسندگان بزرگ او را پایه‌گذار داستان مدرن می‌خوانند؛ اما به دلایل زیادی در دهه‌های گذشته کمتر از نقش او سخن به میان آمده است. صادقی نخستین شعر خود را در هفت‌سالگی سرود و در شانزده‌سالگی چاپ‌شدۀ آن را دید. داستان‌های این نویسنده در زمانی که سن‌وسال چندانی نداشت، در دهۀ سی خورشیدی در مجلۀ «سخن» [[خانلری، پرویز|پرویز ناتل خانلری]] و در ادامه در مجلاتی همچون کیهان هفته، کتاب هفته، جنگ ادبی اصفهان، صدف، فردوسی، جهان نو و ... چاپ می‌شد. بازتاب آثار نویسندۀ جوان، آن هم تا سن بیست‌وپنج سالگی که به استناد آنچه امروز موجود است (به گواه [[خانلری، پرویز|پرویز ناتل خانلری]]، [[سیدحسینی، رضا|رضا سیدحسینی]]، [[ابوالحسن نجفی]] و ...) از او به عنوان نابغۀ داستان‌نویسی در حال ظهور یاد شده است و تأثیرگذاری او تا حدی است که او را پایه‌گذار داستان «شک» دانسته که بر نویسندگان پس از خود نیز تأثیرگذار بوده است.


    به طور کلی بهرام صادقی یکی از مهم‌ترین نویسندگان تاریخ هنر و ادبیات این سرزمین بوده و خواهد بود که آثار و اندیشه‌هایش کمتر مورد نقد قرار گرفته است؛ اما در سالیان اخیر تلاشی بر خوانش دوبارۀ بهرام صادقی به راه افتاده است که جای امیدواری و توجه دارد؛ مثل اینکه «ملکوت» در استنفورد به انگلیسی ترجمه شده یا فیلم‌نامه‌هایی هم بر اساس آثار او نوشته شده یا در حال نوشته‌شدن است؛ همگی به گونه‌ای بر اهمیت این نویسنده و آثارش صحه می‌گذارد.
    به طور کلی [[بهرام صادقی]] یکی از مهم‌ترین نویسندگان تاریخ هنر و ادبیات این سرزمین بوده و خواهد بود که آثار و اندیشه‌هایش کمتر مورد نقد قرار گرفته است؛ اما در سالیان اخیر تلاشی بر خوانش دوبارۀ [[بهرام صادقی]] به راه افتاده است که جای امیدواری و توجه دارد؛ مثل اینکه «ملکوت» در استنفورد به انگلیسی ترجمه شده یا فیلم‌نامه‌هایی هم بر اساس آثار او نوشته شده یا در حال نوشته‌شدن است؛ همگی به گونه‌ای بر اهمیت این نویسنده و آثارش صحه می‌گذارد.


    این کتاب دربرگیرندۀ گفتگوهایی است که حامد قصری با خانواده، دوستان، نویسندگان و پژوهشگران طی سالیان دربارۀ بهرام صادقی انجام داده است.
    این کتاب دربرگیرندۀ گفتگوهایی است که [[قصری، حامد|حامد قصری]] با خانواده، دوستان، نویسندگان و پژوهشگران طی سالیان دربارۀ بهرام صادقی انجام داده است.


    محمدرضا اصلانی دربارۀ بهرام صادقی می‌گوید: «بهرام صادقی نویسندۀ بسیار بااستعدادی بود نه‌تنها در داستان‌نویسی، بلکه در شعر هم انسان بااستعدادی بود. حقوقی بارها به من گفته بود که اگر جنبۀ داستان‌نویسی بهرام صادقی را کنار بگذاریم، اشعار او هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد؛ زیرا بسیار خوب ادبیات و به‌خصوص ادبیات کلاسیک ایران را خوانده بود و شعر نو و وزن را بسیار خوب می‌شناخت» (ص 39).
    [[محمدرضا اصلانی]] دربارۀ [[بهرام صادقی]] می‌گوید: «بهرام صادقی نویسندۀ بسیار بااستعدادی بود نه‌تنها در داستان‌نویسی، بلکه در شعر هم انسان بااستعدادی بود. حقوقی بارها به من گفته بود که اگر جنبۀ داستان‌نویسی [[بهرام صادقی]] را کنار بگذاریم، اشعار او هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد؛ زیرا بسیار خوب ادبیات و به‌خصوص ادبیات کلاسیک ایران را خوانده بود و شعر نو و وزن را بسیار خوب می‌شناخت» (ص 39).


    صفدر تقی‌زاده دربارۀ ویژگی‌های بهرام صادقی می‌گوید: «بزرگ‌ترین ویژگی بهرام صادقی، هوش بسیارش بود. او بر پیشینه و روند زیستۀ تمام شخصیت‌هایی که می‌نوشت اشراف داشت؛ آنچه که امروز به عنوان بک‌استوری یا پیش‌داستان شخصیت‌ها در شخصیت‌پردازی داستان‌نویسی یا فیلمنامه‌نویسی از آن نام برده می‌شود. گویی شخصیت‌های داستان‌های او، تماماً واقعی و زنده بودند و نه ساختگی و تصنعی، و و بر تمام ویژگی‌های این شخصیت‌ها آگاه بود. یکی دیگر از ویژگی‌های بهرام، حساس‌بودنش بود. به جنبه‌های سیاسی زندگی توجه داشت و رویدادها را دنبال می‌کرد» (ص 50).
    [[صفدر تقی‌زاده]] دربارۀ ویژگی‌های بهرام صادقی می‌گوید: «بزرگ‌ترین ویژگی بهرام صادقی، هوش بسیارش بود. او بر پیشینه و روند زیستۀ تمام شخصیت‌هایی که می‌نوشت اشراف داشت؛ آنچه که امروز به عنوان بک‌استوری یا پیش‌داستان شخصیت‌ها در شخصیت‌پردازی داستان‌نویسی یا فیلمنامه‌نویسی از آن نام برده می‌شود. گویی شخصیت‌های داستان‌های او، تماماً واقعی و زنده بودند و نه ساختگی و تصنعی، و و بر تمام ویژگی‌های این شخصیت‌ها آگاه بود. یکی دیگر از ویژگی‌های بهرام، حساس‌بودنش بود. به جنبه‌های سیاسی زندگی توجه داشت و رویدادها را دنبال می‌کرد» (ص 50).


    برهان‌الدین حسینی دربارۀ «ملکوت» بهرام صادقی گفته است: «"ملکوت" اگرچه در ترکیب و شکل خود داستان بلندی است، اما به نظر من ظرفیت‌های بالقوۀ یک رمان قدر را دارد. بدبینی این دو نویسنده [بهرام صادقی و صادق هدایت] از راه به‌کارگیری طنزی تلخ بر آثارشان سایه افکنده است، منتها هم بدبینی و هم طنز در آن دو متفاوت است. صادق هدایت در بدبینی‌اش به این جهان متعصب است و در این تعصب، گریز و گشایشی برایش نیست. این‌طور به نظر می‌رسد که بر جهان هدایت ایستایی زندگی حاکم است و بر آثارش به‌ویژه در "بوف کور" ایستایی تاریخ. اما بهرام صادقی نویسنده‌ای پویاست و در "ملکوت" و آثار دیگرش این پویایی امضای او را بر خود دارد» (ص 103)<ref> [https://literaturelib.com/books/7232 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref>
    [[برهان‌الدین حسینی]] دربارۀ «ملکوت» بهرام صادقی گفته است: «"ملکوت" اگرچه در ترکیب و شکل خود داستان بلندی است، اما به نظر من ظرفیت‌های بالقوۀ یک رمان قدر را دارد. بدبینی این دو نویسنده [بهرام صادقی و صادق هدایت] از راه به‌کارگیری طنزی تلخ بر آثارشان سایه افکنده است، منتها هم بدبینی و هم طنز در آن دو متفاوت است. [[صادق هدایت]] در بدبینی‌اش به این جهان متعصب است و در این تعصب، گریز و گشایشی برایش نیست. این‌طور به نظر می‌رسد که بر جهان هدایت ایستایی زندگی حاکم است و بر آثارش به‌ویژه در "بوف کور" ایستایی تاریخ. اما بهرام صادقی نویسنده‌ای پویاست و در "ملکوت" و آثار دیگرش این پویایی امضای او را بر خود دارد» (ص 103)<ref> [https://literaturelib.com/books/7232 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref>


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==

    نسخهٔ ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۰

    بهرام صادقی: تاریخ شفاهی داستان‌نویسان ایرانی
    بهرام صادقی: تاریخ شفاهی داستان‌نویسان ایرانی
    پدیدآورانقصری، حامد (نویسنده)
    ناشرکتاب سرزمین
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۲ش
    شابک8ـ9ـ96806ـ622ـ978
    کد کنگره

    بهرام صادقی: تاریخ شفاهی داستان‌نویسان ایرانی تألیف حامد قصری، این کتاب دربرگیرندۀ گفتگوهایی است که حامد قصری با خانواده، دوستان، نویسندگان و پژوهشگران طی سالیان دربارۀ بهرام صادقی انجام داده است.

    گزارش محتوا

    بی‌شک پس از صادق هدایت، بهرام صادقی (1315 ـ 1363) یکی از نویسندگان تأثیرگذار تاریخ ادبیات داستانی ایران است. منتقدان و نویسندگان بزرگ او را پایه‌گذار داستان مدرن می‌خوانند؛ اما به دلایل زیادی در دهه‌های گذشته کمتر از نقش او سخن به میان آمده است. صادقی نخستین شعر خود را در هفت‌سالگی سرود و در شانزده‌سالگی چاپ‌شدۀ آن را دید. داستان‌های این نویسنده در زمانی که سن‌وسال چندانی نداشت، در دهۀ سی خورشیدی در مجلۀ «سخن» پرویز ناتل خانلری و در ادامه در مجلاتی همچون کیهان هفته، کتاب هفته، جنگ ادبی اصفهان، صدف، فردوسی، جهان نو و ... چاپ می‌شد. بازتاب آثار نویسندۀ جوان، آن هم تا سن بیست‌وپنج سالگی که به استناد آنچه امروز موجود است (به گواه پرویز ناتل خانلری، رضا سیدحسینی، ابوالحسن نجفی و ...) از او به عنوان نابغۀ داستان‌نویسی در حال ظهور یاد شده است و تأثیرگذاری او تا حدی است که او را پایه‌گذار داستان «شک» دانسته که بر نویسندگان پس از خود نیز تأثیرگذار بوده است.

    به طور کلی بهرام صادقی یکی از مهم‌ترین نویسندگان تاریخ هنر و ادبیات این سرزمین بوده و خواهد بود که آثار و اندیشه‌هایش کمتر مورد نقد قرار گرفته است؛ اما در سالیان اخیر تلاشی بر خوانش دوبارۀ بهرام صادقی به راه افتاده است که جای امیدواری و توجه دارد؛ مثل اینکه «ملکوت» در استنفورد به انگلیسی ترجمه شده یا فیلم‌نامه‌هایی هم بر اساس آثار او نوشته شده یا در حال نوشته‌شدن است؛ همگی به گونه‌ای بر اهمیت این نویسنده و آثارش صحه می‌گذارد.

    این کتاب دربرگیرندۀ گفتگوهایی است که حامد قصری با خانواده، دوستان، نویسندگان و پژوهشگران طی سالیان دربارۀ بهرام صادقی انجام داده است.

    محمدرضا اصلانی دربارۀ بهرام صادقی می‌گوید: «بهرام صادقی نویسندۀ بسیار بااستعدادی بود نه‌تنها در داستان‌نویسی، بلکه در شعر هم انسان بااستعدادی بود. حقوقی بارها به من گفته بود که اگر جنبۀ داستان‌نویسی بهرام صادقی را کنار بگذاریم، اشعار او هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد؛ زیرا بسیار خوب ادبیات و به‌خصوص ادبیات کلاسیک ایران را خوانده بود و شعر نو و وزن را بسیار خوب می‌شناخت» (ص 39).

    صفدر تقی‌زاده دربارۀ ویژگی‌های بهرام صادقی می‌گوید: «بزرگ‌ترین ویژگی بهرام صادقی، هوش بسیارش بود. او بر پیشینه و روند زیستۀ تمام شخصیت‌هایی که می‌نوشت اشراف داشت؛ آنچه که امروز به عنوان بک‌استوری یا پیش‌داستان شخصیت‌ها در شخصیت‌پردازی داستان‌نویسی یا فیلمنامه‌نویسی از آن نام برده می‌شود. گویی شخصیت‌های داستان‌های او، تماماً واقعی و زنده بودند و نه ساختگی و تصنعی، و و بر تمام ویژگی‌های این شخصیت‌ها آگاه بود. یکی دیگر از ویژگی‌های بهرام، حساس‌بودنش بود. به جنبه‌های سیاسی زندگی توجه داشت و رویدادها را دنبال می‌کرد» (ص 50).

    برهان‌الدین حسینی دربارۀ «ملکوت» بهرام صادقی گفته است: «"ملکوت" اگرچه در ترکیب و شکل خود داستان بلندی است، اما به نظر من ظرفیت‌های بالقوۀ یک رمان قدر را دارد. بدبینی این دو نویسنده [بهرام صادقی و صادق هدایت] از راه به‌کارگیری طنزی تلخ بر آثارشان سایه افکنده است، منتها هم بدبینی و هم طنز در آن دو متفاوت است. صادق هدایت در بدبینی‌اش به این جهان متعصب است و در این تعصب، گریز و گشایشی برایش نیست. این‌طور به نظر می‌رسد که بر جهان هدایت ایستایی زندگی حاکم است و بر آثارش به‌ویژه در "بوف کور" ایستایی تاریخ. اما بهرام صادقی نویسنده‌ای پویاست و در "ملکوت" و آثار دیگرش این پویایی امضای او را بر خود دارد» (ص 103)[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها