۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنس' به 'ابن س') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در گاهان زرئشت که سرچشمۀ حکمت فهلوی است، امشاسپندان همان امشاسپندان سنت زردشتی است؛ ولی به گونۀ انفسی به آنها نگریستهاند، یعنی تو گویی در درون ذات زردشتاند و هر یک مقامی از مقامات معنوی او به شمار میروند. در الهیات کتب پهلوی، شش امشاسپند هر یک حاکم بر یکی از اجزای خلقتاند: بهمن حاکم بر جانور، اردیبهشت حاکم بر آتش، شهریور حاکم بر فلزات، اسفندارمذ حاکم بر زمین، خرداد حاکم بر آب و امرداد حاکم بر گیاه. [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] با این ادبیات کاملاً آشنا بوده است، با این وجود که به اقتضای روح اشراقی خود، گذار از این قالب و رسیدن به معانی انفسی گاهانی را میخواسته است. نتیجه این شده است که در حکمت اشراق، نظم قالبی امشاسپندان درهم شکسته شود. با در دست بودن گاهان زردشت، اکنون بهخوبی میتوان مقاصد سهروردی را دریافت و در تحقق آن کوشید. | در گاهان زرئشت که سرچشمۀ حکمت فهلوی است، امشاسپندان همان امشاسپندان سنت زردشتی است؛ ولی به گونۀ انفسی به آنها نگریستهاند، یعنی تو گویی در درون ذات زردشتاند و هر یک مقامی از مقامات معنوی او به شمار میروند. در الهیات کتب پهلوی، شش امشاسپند هر یک حاکم بر یکی از اجزای خلقتاند: بهمن حاکم بر جانور، اردیبهشت حاکم بر آتش، شهریور حاکم بر فلزات، اسفندارمذ حاکم بر زمین، خرداد حاکم بر آب و امرداد حاکم بر گیاه. [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] با این ادبیات کاملاً آشنا بوده است، با این وجود که به اقتضای روح اشراقی خود، گذار از این قالب و رسیدن به معانی انفسی گاهانی را میخواسته است. نتیجه این شده است که در حکمت اشراق، نظم قالبی امشاسپندان درهم شکسته شود. با در دست بودن گاهان زردشت، اکنون بهخوبی میتوان مقاصد سهروردی را دریافت و در تحقق آن کوشید. | ||
حکمت اشراق را گاه از دید | حکمت اشراق را گاه از دید ابن سینا بررسی کردهاند و گاه از دید [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و کمتر محققی مانند [[کربن، هانری|هانری کربن]] پیدا شده است که اسرار [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را نه از ظن خود، بلکه از درون تعالیم او جستجو کند؛ ولی همین فیلسوف نیز متأسفانه با توقف در نیمۀ راه، لباب حکمت اشراق را با آراء و اهواء مانویه و اسمعیلیه و آذرکیوانیه و بهویژه با مطالب شیخیه پاک درهم آمیخته است. عنصر اصلی حکمت [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]]، طلب خمیرۀ ازلی و ابدی - یا پوریوتکیشی به لفظ پهلوی - است که شیخ اشراق آن را در سه سنّت ایرانی و اسلامی و یونانی جُسته و یافته است. حکمت ایرانی در زبان و بیان [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]]، حکمت خسروانی یا حکمت فهلوی نام گرفته و او خصوصاً در چارچوب کتاب «[[حکمة الإشراق|حکمة الاشراق]]» در پی احیا و تجدید آن بوده است. در کتاب حاضر که گونهای درسنامه به شمار تواند رفت، با کاوش در متون دو زبانهای مانند «[[اشراق هياکل النور|هیاکل النّور]]» و «الواح عمادی» - هر دو از [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] - و جزئی از [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامۀ فردوسی]] و کل نامۀ تنسر و پارهای از متون اندرزی پهلوی و جملگی آبانیشت اوستا، کوشیده است ابعاد گوناگون احیای حکمت فهلوی مشخص شود. | ||
این کتاب با دعای صباح حضرت امیر(ع) آغاز میشود. حکمت اشراق را حکمت بامدادی خواندهاند، حکمتی که با نیایش و پرستش گره خورده است. بسیار بعید به نظر میرسد که این دعا در دسترس [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] بوده است؛ ولی مضامین آن از مقاصد حکمت اشراق دور نیست، بلکه با آن یکی است. توأمساختن مباحث فلسفی با دعا شیوهای است که از [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] به یادگار مانده است. او در ابتدا و انتهای رسائل و کتب خود گاه قطعاتی در دعا آورده است. | این کتاب با دعای صباح حضرت امیر(ع) آغاز میشود. حکمت اشراق را حکمت بامدادی خواندهاند، حکمتی که با نیایش و پرستش گره خورده است. بسیار بعید به نظر میرسد که این دعا در دسترس [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] بوده است؛ ولی مضامین آن از مقاصد حکمت اشراق دور نیست، بلکه با آن یکی است. توأمساختن مباحث فلسفی با دعا شیوهای است که از [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] به یادگار مانده است. او در ابتدا و انتهای رسائل و کتب خود گاه قطعاتی در دعا آورده است. |