تاریخ روایی شاعران؛ دفتر دوم: شهریار: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ')
    جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
    خط ۳۷: خط ۳۷:
    این کتاب در صفحات نخست حالت گزارش‌گونه و ویکی‌پدیایی دارد؛ اما به‌سرعت این بیان خشک و ابلاغی جای خود را به بیانی دراماتیزه و عینی می‌دهد. درام و روایت می‌تواند مخاطب را به همراه خود پیش ببرد و در طول اثر چنان با زیروبم‌های شخصیت شهریار آشنا کند که هیچ گزارشی با بیان سرد و خشکش نمی‌تواند به گرد پای آن برسد.
    این کتاب در صفحات نخست حالت گزارش‌گونه و ویکی‌پدیایی دارد؛ اما به‌سرعت این بیان خشک و ابلاغی جای خود را به بیانی دراماتیزه و عینی می‌دهد. درام و روایت می‌تواند مخاطب را به همراه خود پیش ببرد و در طول اثر چنان با زیروبم‌های شخصیت شهریار آشنا کند که هیچ گزارشی با بیان سرد و خشکش نمی‌تواند به گرد پای آن برسد.


    لحن صمیمی و گفتارگونۀ بیشتر خاطرات و روایات نیز به گرمی بیشتر این رسانه منجر می‌شود و با سیطره بر ذهن و حوصلۀ خواننده، دیگر به‌راحتی او را رها نمی‌کند. در بخشی از خاطرۀ هوشنگ ابتهاج آمده است: «یک بار هم (نیما) می‌گفت: جایی با شهریار رفته بودیم، نشسته بودیم که یک‌دفعه شهریار با آرنجش زد به پهلویم و گفت: پاشو پاشو. گفتم: چرا، چه شده؟ گفت: آقا!. .. آقا! پشت به آقا نشسته‌ای! منظور شهریار حضرت علی (ع) بوده! نمی‌دانید نیما اینها را چه بامزه تعریف می‌کرد».
    لحن صمیمی و گفتارگونۀ بیشتر خاطرات و روایات نیز به گرمی بیشتر این رسانه منجر می‌شود و با سیطره بر ذهن و حوصلۀ خواننده، دیگر به‌راحتی او را رها نمی‌کند. در بخشی از خاطرۀ هوشنگ ابتهاج آمده است: «یک بار هم (نیما) می‌گفت: جایی با شهریار رفته بودیم، نشسته بودیم که یک‌دفعه شهریار با آرنجش زد به پهلویم و گفت: پاشو پاشو. گفتم: چرا، چه شده؟ گفت: آقا!. .. آقا! پشت به آقا نشسته‌ای! منظور شهریار حضرت علی(ع) بوده! نمی‌دانید نیما اینها را چه بامزه تعریف می‌کرد».


    درواقع خواننده با مطالعۀ این روایات نه‌تنها به ابعاد شخصیت شهریار پی می‌برد، بلکه فارغ از محتوا، فی‌نفسه از خواندن خود متن هم لذت می‌برد؛ متنی که اغلب اوقات با طنزی غالباً حرمت‌دار و محترمانه همراه است، طنزی که بر کشش دراماتیک متن می‌افزاید.
    درواقع خواننده با مطالعۀ این روایات نه‌تنها به ابعاد شخصیت شهریار پی می‌برد، بلکه فارغ از محتوا، فی‌نفسه از خواندن خود متن هم لذت می‌برد؛ متنی که اغلب اوقات با طنزی غالباً حرمت‌دار و محترمانه همراه است، طنزی که بر کشش دراماتیک متن می‌افزاید.

    نسخهٔ ‏۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۰

    تاریخ روایی شاعران؛ دفتر دوم: شهریار
    تاریخ روایی شاعران؛ دفتر دوم: شهریار
    پدیدآورانمفاخری، حسن (نویسنده) شکارسری، حمیدرضا (مقدمه‌نویس)
    ناشرفصل پنجم
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۲ش
    شابک0ـ942ـ304ـ600ـ978
    کد کنگره

    تاریخ روایی شاعران؛ دفتر دوم: شهریار تألیف حسن مفاخری، با مقدمه حمیدرضا شکارسری، «تاریخ روایی شاعران» در این دفتر به شاعری چون محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به «شهریار» پرداخته است. این کتاب می‌تواند گامی بلند در برجستگی بیشتر شخصیت جذاب این شاعر بزرگ دوران معاصر نزد مخاطبان و خوانندگان ادبیات این روزگار به شمار آید.

    گزارش کتاب

    ایران در جایگاه کشوری که تمدن و فرهنگش بر بستر سروده‌های شاعران بزرگی چون فردوسی، سعدی، مولوی، حافظ و. .. شکل گرفته و تا روزگار ما جریان یافته است، زمینه‌ای کاملاً مناسب برای طرح و بسط شخصیت شاعران است.

    «تاریخ روایی شاعران» در این دفتر به شاعری چون محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به «شهریار» پرداخته است. این کتاب می‌تواند گامی بلند در برجستگی بیشتر شخصیت جذاب این شاعر بزرگ دوران معاصر نزد مخاطبان و خوانندگان ادبیات این روزگار به شمار آید.

    «تاریخ روایی شاعران» روایت‌کنندۀ دردها و رنج‌ها و روحیات و چگونگی زیست شاعران است که حق بزرگی بر گردن فرهنگ و زبان فارسی دارند. تاریخ روایی شاعران به گونه‌ای که در این کتاب دیده می‌شود، کاری است نو که تا کنون نظیر آن انجام نشده است. هنرمندان و به‌ویژه شاعران زندگی متفاوتی در برابر مردم عادی دارند؛ نویسنده در این کتاب با خوشه‌چینی‌ از کتاب‌ها و منابع دیگر، روایت‌کنندۀ این روحیات و حالات بوده است.

    این کتاب در صفحات نخست حالت گزارش‌گونه و ویکی‌پدیایی دارد؛ اما به‌سرعت این بیان خشک و ابلاغی جای خود را به بیانی دراماتیزه و عینی می‌دهد. درام و روایت می‌تواند مخاطب را به همراه خود پیش ببرد و در طول اثر چنان با زیروبم‌های شخصیت شهریار آشنا کند که هیچ گزارشی با بیان سرد و خشکش نمی‌تواند به گرد پای آن برسد.

    لحن صمیمی و گفتارگونۀ بیشتر خاطرات و روایات نیز به گرمی بیشتر این رسانه منجر می‌شود و با سیطره بر ذهن و حوصلۀ خواننده، دیگر به‌راحتی او را رها نمی‌کند. در بخشی از خاطرۀ هوشنگ ابتهاج آمده است: «یک بار هم (نیما) می‌گفت: جایی با شهریار رفته بودیم، نشسته بودیم که یک‌دفعه شهریار با آرنجش زد به پهلویم و گفت: پاشو پاشو. گفتم: چرا، چه شده؟ گفت: آقا!. .. آقا! پشت به آقا نشسته‌ای! منظور شهریار حضرت علی(ع) بوده! نمی‌دانید نیما اینها را چه بامزه تعریف می‌کرد».

    درواقع خواننده با مطالعۀ این روایات نه‌تنها به ابعاد شخصیت شهریار پی می‌برد، بلکه فارغ از محتوا، فی‌نفسه از خواندن خود متن هم لذت می‌برد؛ متنی که اغلب اوقات با طنزی غالباً حرمت‌دار و محترمانه همراه است، طنزی که بر کشش دراماتیک متن می‌افزاید.

    نکتۀ قابل تأمل در خاطرات این کتاب آن است که مؤلف قصد اسطوره‌سازی ندارد و شهریار را چنان‌که هست، معرفی می‌کند و اتفاقاً همین امر علاقۀ مخاطب را به او بیشتر می‌کند.

    ترسیم چهرۀ واقعی، بدون رتوش و آرایش و باورپذیر شهریار، مخاطب را در این کتاب جذب می‌کند؛ مخاطبی که بیش از تعاریف مبالغه‌آمیز و باورناپذیر به دنبال کشف واقعیت‌های ناگفته و ناشنیدۀ زندگی عینی آدم‌هاست؛ آن هم آدمی مانند شاعری بزرگ چون شهریار که روایات زندگی‌اش غالباً مربوط به شعر است و می‌تواند در تحلیل و تفسیر اشعار او نیز به کار آید.

    در این کتاب بعد از ذکر مطالب و نکاتی دربارۀ زندگی و روزگار شهریار، خاطراتی از هوشنگ ابتهاج، خاطراتی از زبان بیژن ترقی و خاطرات دیگر آورده شده است؛ از جمله فریدون مشیری، جلال‌الدین همایی، فریدون توللی، شاملو، سیمین بهبهانی و. ...[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها