گفتمان چپ در ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ه ی ' به 'ه‌ی ')
    جز (جایگزینی متن - ' می ش' به ' می‌ش')
    خط ۳۷: خط ۳۷:
    جنبش و گفتمان چپ در ایران ابتدا نه در تقابل با سرمایه داری، بلکه در مقابل فئودالیسم و در حمایت از کارگران بخش‌های غیرصنعتی شکل گرفت، زیرا اساسا نه نظام سرمایه داری شکل گرفته بود و نه طبقه‌ی کارگر صنعتی. جامعه‌ی ایران پیش از این و در طی قرن ها، جنبش ضد فئودالی را به نمایندگی مزدکیان، خرم دینان، شیعیان و ...تجربه کرده بود. جنبش جدید که در امتداد گذشته‌ی تاریخی خود و با سیمای دیگری ظهور کرده بود، ایدئولوژی خود را وامدار اندیشه‌ی مدرن غرب بود. بدین ترتیب بسترهای تاریخی، پیش زمنیه‌های مورد اقبال قرار گرفتن سوسیالیسم را فراهم گردانید و جنبشی پا به عرصه‌ی سیاسی ایران نهاد که در سیر تکاملی خود به استقرار سوسیالیسم می اندیشید. تغییر ماهیت فئودالیته در ایران، در قرن سیزدهم ه.ش یکی از عوامل مؤثر در چگونگی طرح گفتمان اولیه‌ی چپ بود. نخستین بارقه‌های اندیشه‌ی سوسیالیستی در آثار برخی روشنفکران صدر مشروطه از جمله میرزا آقاخان کرمانی و طالبوف تبریزی نمایان شد، اما این نه به معنای شکل گیری یک جریان و نه طرح یک گفتمان بود. صحبت از سوسیالیسم در مکتوبات سیاسی این دوره تنها در حد مترقی دانستن یک اندیشه بود و نه بیشتر. در کنار محدود بودن  چنین آثاری در ادبیات سیاسی ایران و مخاطبان آن ها در جامعه‌ی کم سواد ایران، نویسندگان آن ها نیز اعتقادبه پیروی مطلق از سوسیالیسم نداشتند، بنابران قویا به کار نظری گسترده دراین زمینه نپرداختند. به علاوه خود این روشنفکران نیز شناخت کامل و جامعی از سوسیالیسم نداشتند، تا بتوانند گفتمانی حول آن شکل دهند. جنبش سوسیالیسم دموکرات در روسیه و اروپای غربی ایرانیان را از وجود سوسیالیسم آگاه ساخته بود، اما این آگاهی هنوز به شکل گیری یک جریان نینجامیده بود که با تعلق خاطر زمینه‌های طرح و گسترش نوعی گفتمان را فراهم آورد.
    جنبش و گفتمان چپ در ایران ابتدا نه در تقابل با سرمایه داری، بلکه در مقابل فئودالیسم و در حمایت از کارگران بخش‌های غیرصنعتی شکل گرفت، زیرا اساسا نه نظام سرمایه داری شکل گرفته بود و نه طبقه‌ی کارگر صنعتی. جامعه‌ی ایران پیش از این و در طی قرن ها، جنبش ضد فئودالی را به نمایندگی مزدکیان، خرم دینان، شیعیان و ...تجربه کرده بود. جنبش جدید که در امتداد گذشته‌ی تاریخی خود و با سیمای دیگری ظهور کرده بود، ایدئولوژی خود را وامدار اندیشه‌ی مدرن غرب بود. بدین ترتیب بسترهای تاریخی، پیش زمنیه‌های مورد اقبال قرار گرفتن سوسیالیسم را فراهم گردانید و جنبشی پا به عرصه‌ی سیاسی ایران نهاد که در سیر تکاملی خود به استقرار سوسیالیسم می اندیشید. تغییر ماهیت فئودالیته در ایران، در قرن سیزدهم ه.ش یکی از عوامل مؤثر در چگونگی طرح گفتمان اولیه‌ی چپ بود. نخستین بارقه‌های اندیشه‌ی سوسیالیستی در آثار برخی روشنفکران صدر مشروطه از جمله میرزا آقاخان کرمانی و طالبوف تبریزی نمایان شد، اما این نه به معنای شکل گیری یک جریان و نه طرح یک گفتمان بود. صحبت از سوسیالیسم در مکتوبات سیاسی این دوره تنها در حد مترقی دانستن یک اندیشه بود و نه بیشتر. در کنار محدود بودن  چنین آثاری در ادبیات سیاسی ایران و مخاطبان آن ها در جامعه‌ی کم سواد ایران، نویسندگان آن ها نیز اعتقادبه پیروی مطلق از سوسیالیسم نداشتند، بنابران قویا به کار نظری گسترده دراین زمینه نپرداختند. به علاوه خود این روشنفکران نیز شناخت کامل و جامعی از سوسیالیسم نداشتند، تا بتوانند گفتمانی حول آن شکل دهند. جنبش سوسیالیسم دموکرات در روسیه و اروپای غربی ایرانیان را از وجود سوسیالیسم آگاه ساخته بود، اما این آگاهی هنوز به شکل گیری یک جریان نینجامیده بود که با تعلق خاطر زمینه‌های طرح و گسترش نوعی گفتمان را فراهم آورد.


    پایه‌های نخستین ایجاد و گسترش گفتمان سوسیالیستی و مارکسیستی در ایران تنها پس از ظهور گروه‌ها و احزاب سوسیال دموکرات بنیان نهاده شد. آشنایی اولیه‌ی ایرانیان با اندیشه‌ی مارکسیستی با فعال شدن گروه‌ها و احزاب سوسیال دموکرات، اگرچه محدود، آغاز شد و شکل گیری این جریان به طرح گفتمان اولیه‌ی چپ در ایران انجامید. این گفتمان از رو طریق نغوذ خود را آغاز کرد: 1- آمیختگی اندیشه‌ی سوسیالیستی با برنامه‌های حزبی و تشکیلاتی 2- ترویج تئوریک این اندیشه از طریق مطبوعات حزبی و مکتوبات ایدئولوژیک. گفتمان اولیه‌ی چپ در ایران را می توان حاصل طرح مبانی برخاسته از سوسیالیسم در برنامه‌های حزبی «اجتماعینون عامیون»  و «حزب دموکراتیک ایران» و همچنین انتشار مطالبی درباره‌ی سوسیالیسم و مارکسیسم در مطبوعات و مکتوبات حزبی توسط گروه‌های سوسیال دموکرات ارمنی مستقر در تبریز و گیلان و به ویژه حزب دموکرات ایران دانست. گفتمان چپ پس از این به عنوان یکی از گفتمان های رقیب پا به عرصه‌ی سیاسی ایران نهاد. این گفتمان با تأسیس «حزب عدالت» در قفقاز رگه‌های ایدئولوژیک بیشتری یافت و در حالی که ابتدا در چهارچوب تفکر سوسیالیستی دموکرات مطرح شد، بعد از انقلاب اکتبر و مستقر شدن بلشویک ها در روسیه، رنگ کمونیستی به خود گرفت. حزب عدالت به «حزب کمونیسم ایران» تغییر نام داد و تداوم بخش این گفتمان در چهارچوب مارکسیستی - لنینیستی شد. با زوال حزب کمونیست ایران و ممنوعیت فعالیت و تبلیغ کلیه‌ی سازمان های اشتراکی، در پی تصویب قانون «مجازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال ایران» در سال 1310 ه. ش، طرح گفتمان چپ از طریق برنامه‌ها و مطبوعات حزبی متوقف شد. گفتمان چپ در این مقطع سعی در ترویج نگاه علمی و نه حزبی به مارکسیسم، آن هم به اقشار تحصیلکرده و روشنفکر داشت. به طور کلی می توان گفت که نوع گفتمان چپ در ایران حاصل دیالکتیک عوامل متعدد خارجی و داخلی بود. ورود اندیشه‌های مدرن به ایران از جمله اندیشه‌ی چپ در دوره‌ی قاجار و در پی برخورد ایرانیان با دنیای غرب صورت پذیرفت. تفکرات مارکس زمینه ساز شکل گیری مکتبی شد که بعدی جهانی به خود گرفت. این مکتب حتی از خود مارکس هم فراتر رفت و به یکی از جریان های تأثیر گذار در قرن چهاردهم ه. ش بدل گردید. ایدئولوژی چپ در سطح جهانی، رویکردها و جریان های مختلفی را شامل می شد که هر یک با اصول و راهکارهای مربوط به خود در پی تحقق اهداف آرمانی خویش در تقابل با جهان سرمایه داری بودند. میزان نفوذ هر یک از این جریان ها بر اندیشه‌ی چپ در ایران تلقی غالب از این ایدئولوژی را سبب گردیده و تأثیرات عمیقی در نوع گفتمان چپ ایرانی داشته است. در واقع غلبه‌ی هر یک از این جریان ها بر دیگری در نفوذ بر اندیشه‌ی چپ در ایران درهر مقطع باعث شده گفتمان آن جریان به محور اصلی گفتمان چپ ایرانی در آن دوره تبدیل گردد. مهم ترین جریان های رقیب در میدان نغوذ به ایران، مکاتب چپ روسیه و اروپای غربی بودند. به طور کلی نوع گفتمان چپ در ایران در اغلب موارد نموداری از اثربخشی این دو مکتب بوده است. غلبه در نفوذ در عواملی چون تحولات جهانی چپ، میزان و کیفیت مهاجرت ایرانیان به مناطق تحت نفوذ هر یک از این جریان ها، کیفیت و عملکرد نمایندگان فکر آنان در ایران، نزدیکی جغرافیایی و عواملی از این دست ریشه داشت. تحت تأثیر این عوامل دو رویکرد چپ در ایران به وجود آمد که نظام فکری و سازمانی خود را با الگوبرداری از متفکران و احزاب وابسته به هریک از این جریان های تطبیق می دادند.<ref> [https://www.historylib.com/books/2185 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref>
    پایه‌های نخستین ایجاد و گسترش گفتمان سوسیالیستی و مارکسیستی در ایران تنها پس از ظهور گروه‌ها و احزاب سوسیال دموکرات بنیان نهاده شد. آشنایی اولیه‌ی ایرانیان با اندیشه‌ی مارکسیستی با فعال شدن گروه‌ها و احزاب سوسیال دموکرات، اگرچه محدود، آغاز شد و شکل گیری این جریان به طرح گفتمان اولیه‌ی چپ در ایران انجامید. این گفتمان از رو طریق نغوذ خود را آغاز کرد: 1- آمیختگی اندیشه‌ی سوسیالیستی با برنامه‌های حزبی و تشکیلاتی 2- ترویج تئوریک این اندیشه از طریق مطبوعات حزبی و مکتوبات ایدئولوژیک. گفتمان اولیه‌ی چپ در ایران را می توان حاصل طرح مبانی برخاسته از سوسیالیسم در برنامه‌های حزبی «اجتماعینون عامیون»  و «حزب دموکراتیک ایران» و همچنین انتشار مطالبی درباره‌ی سوسیالیسم و مارکسیسم در مطبوعات و مکتوبات حزبی توسط گروه‌های سوسیال دموکرات ارمنی مستقر در تبریز و گیلان و به ویژه حزب دموکرات ایران دانست. گفتمان چپ پس از این به عنوان یکی از گفتمان های رقیب پا به عرصه‌ی سیاسی ایران نهاد. این گفتمان با تأسیس «حزب عدالت» در قفقاز رگه‌های ایدئولوژیک بیشتری یافت و در حالی که ابتدا در چهارچوب تفکر سوسیالیستی دموکرات مطرح شد، بعد از انقلاب اکتبر و مستقر شدن بلشویک ها در روسیه، رنگ کمونیستی به خود گرفت. حزب عدالت به «حزب کمونیسم ایران» تغییر نام داد و تداوم بخش این گفتمان در چهارچوب مارکسیستی - لنینیستی شد. با زوال حزب کمونیست ایران و ممنوعیت فعالیت و تبلیغ کلیه‌ی سازمان های اشتراکی، در پی تصویب قانون «مجازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال ایران» در سال 1310 ه. ش، طرح گفتمان چپ از طریق برنامه‌ها و مطبوعات حزبی متوقف شد. گفتمان چپ در این مقطع سعی در ترویج نگاه علمی و نه حزبی به مارکسیسم، آن هم به اقشار تحصیلکرده و روشنفکر داشت. به طور کلی می توان گفت که نوع گفتمان چپ در ایران حاصل دیالکتیک عوامل متعدد خارجی و داخلی بود. ورود اندیشه‌های مدرن به ایران از جمله اندیشه‌ی چپ در دوره‌ی قاجار و در پی برخورد ایرانیان با دنیای غرب صورت پذیرفت. تفکرات مارکس زمینه ساز شکل گیری مکتبی شد که بعدی جهانی به خود گرفت. این مکتب حتی از خود مارکس هم فراتر رفت و به یکی از جریان های تأثیر گذار در قرن چهاردهم ه. ش بدل گردید. ایدئولوژی چپ در سطح جهانی، رویکردها و جریان های مختلفی را شامل می‌شد که هر یک با اصول و راهکارهای مربوط به خود در پی تحقق اهداف آرمانی خویش در تقابل با جهان سرمایه داری بودند. میزان نفوذ هر یک از این جریان ها بر اندیشه‌ی چپ در ایران تلقی غالب از این ایدئولوژی را سبب گردیده و تأثیرات عمیقی در نوع گفتمان چپ ایرانی داشته است. در واقع غلبه‌ی هر یک از این جریان ها بر دیگری در نفوذ بر اندیشه‌ی چپ در ایران درهر مقطع باعث شده گفتمان آن جریان به محور اصلی گفتمان چپ ایرانی در آن دوره تبدیل گردد. مهم ترین جریان های رقیب در میدان نغوذ به ایران، مکاتب چپ روسیه و اروپای غربی بودند. به طور کلی نوع گفتمان چپ در ایران در اغلب موارد نموداری از اثربخشی این دو مکتب بوده است. غلبه در نفوذ در عواملی چون تحولات جهانی چپ، میزان و کیفیت مهاجرت ایرانیان به مناطق تحت نفوذ هر یک از این جریان ها، کیفیت و عملکرد نمایندگان فکر آنان در ایران، نزدیکی جغرافیایی و عواملی از این دست ریشه داشت. تحت تأثیر این عوامل دو رویکرد چپ در ایران به وجود آمد که نظام فکری و سازمانی خود را با الگوبرداری از متفکران و احزاب وابسته به هریک از این جریان های تطبیق می دادند.<ref> [https://www.historylib.com/books/2185 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref>


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==

    نسخهٔ ‏۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۲

    گفتمان چپ در ایران
    گفتمان چپ در ایران
    پدیدآوراناحمدی، محمدعلی (نویسنده)
    ناشرققنوس
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۳۹۶
    کد کنگره

    گفتمان چپ در ایران (دورۀ قاجار و پهلوی اول) تألیف محمدعلی احمدی، گفتمان اولیه‌ی چپ در ایران را می توان حاصل طرح مبانی برخاسته از سوسیالیسم در برنامه‌ی حزبی «اجتماعیون عامیون» و «حزب دموکراتیک ایران» و همچنین انتشار مطالبی درباره‌ی سوسیالیسم و مارکسیسم درمطبوعات و مکتوبات حزبی توسط گروه‌های سوسیال دموکرات ارمنی مستقر در تبریز و گیلان و به ویزه حزب دموکرات ایران دانست. گفتمان چپ پس از این به عنوان یکی از گفتمان های رقیب پا به عرصه سیاسی ایران نهاد.

    ساختار

    کتاب در چهار گفتار به نگارش درآمده است.

    1. بسترهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران در دوره‌ی قاجار و پهلوی اول
    2. نفوذ اندیشه‌های سوسیالیستی به ایران و شکل گیری گفتمان سوسیال دموکراتیک
    3. برآمدن کمونیسم در ایران و سیر تحول گفتمان حزب کمونیست ایران
    4. ارانی و فصلی جدید در گفتمان چپ ایران

    گزارش کتاب

    جنبش و گفتمان چپ در ایران ابتدا نه در تقابل با سرمایه داری، بلکه در مقابل فئودالیسم و در حمایت از کارگران بخش‌های غیرصنعتی شکل گرفت، زیرا اساسا نه نظام سرمایه داری شکل گرفته بود و نه طبقه‌ی کارگر صنعتی. جامعه‌ی ایران پیش از این و در طی قرن ها، جنبش ضد فئودالی را به نمایندگی مزدکیان، خرم دینان، شیعیان و ...تجربه کرده بود. جنبش جدید که در امتداد گذشته‌ی تاریخی خود و با سیمای دیگری ظهور کرده بود، ایدئولوژی خود را وامدار اندیشه‌ی مدرن غرب بود. بدین ترتیب بسترهای تاریخی، پیش زمنیه‌های مورد اقبال قرار گرفتن سوسیالیسم را فراهم گردانید و جنبشی پا به عرصه‌ی سیاسی ایران نهاد که در سیر تکاملی خود به استقرار سوسیالیسم می اندیشید. تغییر ماهیت فئودالیته در ایران، در قرن سیزدهم ه.ش یکی از عوامل مؤثر در چگونگی طرح گفتمان اولیه‌ی چپ بود. نخستین بارقه‌های اندیشه‌ی سوسیالیستی در آثار برخی روشنفکران صدر مشروطه از جمله میرزا آقاخان کرمانی و طالبوف تبریزی نمایان شد، اما این نه به معنای شکل گیری یک جریان و نه طرح یک گفتمان بود. صحبت از سوسیالیسم در مکتوبات سیاسی این دوره تنها در حد مترقی دانستن یک اندیشه بود و نه بیشتر. در کنار محدود بودن چنین آثاری در ادبیات سیاسی ایران و مخاطبان آن ها در جامعه‌ی کم سواد ایران، نویسندگان آن ها نیز اعتقادبه پیروی مطلق از سوسیالیسم نداشتند، بنابران قویا به کار نظری گسترده دراین زمینه نپرداختند. به علاوه خود این روشنفکران نیز شناخت کامل و جامعی از سوسیالیسم نداشتند، تا بتوانند گفتمانی حول آن شکل دهند. جنبش سوسیالیسم دموکرات در روسیه و اروپای غربی ایرانیان را از وجود سوسیالیسم آگاه ساخته بود، اما این آگاهی هنوز به شکل گیری یک جریان نینجامیده بود که با تعلق خاطر زمینه‌های طرح و گسترش نوعی گفتمان را فراهم آورد.

    پایه‌های نخستین ایجاد و گسترش گفتمان سوسیالیستی و مارکسیستی در ایران تنها پس از ظهور گروه‌ها و احزاب سوسیال دموکرات بنیان نهاده شد. آشنایی اولیه‌ی ایرانیان با اندیشه‌ی مارکسیستی با فعال شدن گروه‌ها و احزاب سوسیال دموکرات، اگرچه محدود، آغاز شد و شکل گیری این جریان به طرح گفتمان اولیه‌ی چپ در ایران انجامید. این گفتمان از رو طریق نغوذ خود را آغاز کرد: 1- آمیختگی اندیشه‌ی سوسیالیستی با برنامه‌های حزبی و تشکیلاتی 2- ترویج تئوریک این اندیشه از طریق مطبوعات حزبی و مکتوبات ایدئولوژیک. گفتمان اولیه‌ی چپ در ایران را می توان حاصل طرح مبانی برخاسته از سوسیالیسم در برنامه‌های حزبی «اجتماعینون عامیون» و «حزب دموکراتیک ایران» و همچنین انتشار مطالبی درباره‌ی سوسیالیسم و مارکسیسم در مطبوعات و مکتوبات حزبی توسط گروه‌های سوسیال دموکرات ارمنی مستقر در تبریز و گیلان و به ویژه حزب دموکرات ایران دانست. گفتمان چپ پس از این به عنوان یکی از گفتمان های رقیب پا به عرصه‌ی سیاسی ایران نهاد. این گفتمان با تأسیس «حزب عدالت» در قفقاز رگه‌های ایدئولوژیک بیشتری یافت و در حالی که ابتدا در چهارچوب تفکر سوسیالیستی دموکرات مطرح شد، بعد از انقلاب اکتبر و مستقر شدن بلشویک ها در روسیه، رنگ کمونیستی به خود گرفت. حزب عدالت به «حزب کمونیسم ایران» تغییر نام داد و تداوم بخش این گفتمان در چهارچوب مارکسیستی - لنینیستی شد. با زوال حزب کمونیست ایران و ممنوعیت فعالیت و تبلیغ کلیه‌ی سازمان های اشتراکی، در پی تصویب قانون «مجازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال ایران» در سال 1310 ه. ش، طرح گفتمان چپ از طریق برنامه‌ها و مطبوعات حزبی متوقف شد. گفتمان چپ در این مقطع سعی در ترویج نگاه علمی و نه حزبی به مارکسیسم، آن هم به اقشار تحصیلکرده و روشنفکر داشت. به طور کلی می توان گفت که نوع گفتمان چپ در ایران حاصل دیالکتیک عوامل متعدد خارجی و داخلی بود. ورود اندیشه‌های مدرن به ایران از جمله اندیشه‌ی چپ در دوره‌ی قاجار و در پی برخورد ایرانیان با دنیای غرب صورت پذیرفت. تفکرات مارکس زمینه ساز شکل گیری مکتبی شد که بعدی جهانی به خود گرفت. این مکتب حتی از خود مارکس هم فراتر رفت و به یکی از جریان های تأثیر گذار در قرن چهاردهم ه. ش بدل گردید. ایدئولوژی چپ در سطح جهانی، رویکردها و جریان های مختلفی را شامل می‌شد که هر یک با اصول و راهکارهای مربوط به خود در پی تحقق اهداف آرمانی خویش در تقابل با جهان سرمایه داری بودند. میزان نفوذ هر یک از این جریان ها بر اندیشه‌ی چپ در ایران تلقی غالب از این ایدئولوژی را سبب گردیده و تأثیرات عمیقی در نوع گفتمان چپ ایرانی داشته است. در واقع غلبه‌ی هر یک از این جریان ها بر دیگری در نفوذ بر اندیشه‌ی چپ در ایران درهر مقطع باعث شده گفتمان آن جریان به محور اصلی گفتمان چپ ایرانی در آن دوره تبدیل گردد. مهم ترین جریان های رقیب در میدان نغوذ به ایران، مکاتب چپ روسیه و اروپای غربی بودند. به طور کلی نوع گفتمان چپ در ایران در اغلب موارد نموداری از اثربخشی این دو مکتب بوده است. غلبه در نفوذ در عواملی چون تحولات جهانی چپ، میزان و کیفیت مهاجرت ایرانیان به مناطق تحت نفوذ هر یک از این جریان ها، کیفیت و عملکرد نمایندگان فکر آنان در ایران، نزدیکی جغرافیایی و عواملی از این دست ریشه داشت. تحت تأثیر این عوامل دو رویکرد چپ در ایران به وجود آمد که نظام فکری و سازمانی خود را با الگوبرداری از متفکران و احزاب وابسته به هریک از این جریان های تطبیق می دادند.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

    وابسته‌ها