۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'حاكم نيشابورى' به 'حاكم نيشابورى ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
كتاب حاضر از نظر شناسايى تاريخ پيدايش علوم اسلامى، اثرى ممتاز و ابتكارى بهشمار مىرود زيرا با يك نوآورى جالب و مفيد يكى از شبهات مطرح درباره شيعه را پاسخ داده و اثبات كرده است كه شيعيان، علوم گوناگون اسلامى را تأسيس كردهاند و نقش آنان در آفرينش اين علوم به هيچ وجه قابل انكار نيست. به اين ترتيب نقش سرنوشتساز شيعيان در پيدايش و استمرار فرهنگ و تمدن اسلامى و گسترش مرزهاى دانش بشرى روشنتر مىشود. در مورد روش و محتواى اثر حاضر چند نكته گفتنى است: | كتاب حاضر از نظر شناسايى تاريخ پيدايش علوم اسلامى، اثرى ممتاز و ابتكارى بهشمار مىرود زيرا با يك نوآورى جالب و مفيد يكى از شبهات مطرح درباره شيعه را پاسخ داده و اثبات كرده است كه شيعيان، علوم گوناگون اسلامى را تأسيس كردهاند و نقش آنان در آفرينش اين علوم به هيچ وجه قابل انكار نيست. به اين ترتيب نقش سرنوشتساز شيعيان در پيدايش و استمرار فرهنگ و تمدن اسلامى و گسترش مرزهاى دانش بشرى روشنتر مىشود. در مورد روش و محتواى اثر حاضر چند نكته گفتنى است: | ||
#برخى از نويسندگان معاصر در مورد انگيزه نگارش كتاب حاضر چنين آوردهاند كه [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] | #برخى از نويسندگان معاصر در مورد انگيزه نگارش كتاب حاضر چنين آوردهاند كه [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] (درگذشته 1914م) در كتاب مشهور خود «تاريخ آداب اللغة العربية» در مورد شيعه سخنى بدين مضمون گفت كه: «شيعه طايفهاى بود كوچك و آثار قابل اعتنايى نداشت و اكنون شيعهاى در دنيا وجود ندارد».، اين شد كه شيخ آقا بزرگ و دو همرديف و دوست علميش، [[صدر، حسن |سيد حسن صدر]](درگذشته 1354ق) و شيخ محمد حسين كاشف الغطاء (درگذشته 1373ق) همپيمان شدند تا هر يك در باب معرفى شيعه كارى را بر عهده گيرند و به اين صورت پاسخ سخن [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] را بدهند. بر پايه اين پيمان قرار شد علامه [[صدر، حسن |سيد حسن صدر]]با نگارش كتابى سهم شيعه در تأسيس و تكميل علوم اسلامى را نشان دهد كه با نگارش كتاب «تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام» اين كار را انجام داد. ... علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء نيز متعهد شد كتاب «تاريخ آداب اللغة» [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] را نقد كند كه اين كار را كرد و در جزء دوم كتاب «النقود و الردود» چهار جلد كتاب [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] را نقد علمى نمود. ... از اين بين شيخ آقا بزرگ مأمور شد فهرستى براى تأليفات شيعه بنويسد كه حاصل آن كتاب الذريعه شد <ref>حكيمى، محمد رضا، ص24-22</ref>. | ||
#نويسنده كتابش را پس از نام خدا چنين آغاز كرده است: «سپاس خدايى را سزاست كه شيعيان بزرگوار را كليدهاى علوم اسلامى قرار داد»؛ نويسنده محترم با اين براعت استهلال، تمامى هدف و مقصودش را در اين كتاب به خوبى رسانده است <ref>متن كتاب، ص 37</ref>. همچنين نويسنده افزوده است كه در كتاب حاضر سخن از شخصيتهاى شيعه به ميان مىآيد و شيعه، كلمه مبارك و با كرامتى است كه در قرآن كريم آمده: ''' و إن من شيعته لإبراهيم ''' <ref>صافات/ 83</ref>. و در زمان پيامبر(ص) اين اسم آشكار شد و به چهار نفر شيعه مىگفتند: ابوذر غفارى، سلمان فارسى، مقداد بن اسود كندى و عمار بن ياسر. چنين بود تا زمان جنگ صفين كه نام شيعه در بين مواليان اميرالمؤمنين(ع) گسترش يافت. و نام اهل سنت و جماعت كه بعد از صلح امام حسن مجتبى (ع) با معاويه پيدا شد و براى غير شيعه به كار مىرود، متأخّر و جديد است و بعد از پيدايش عنوان شيعه مطرح شده است <ref>همان، ص 38</ref>. | #نويسنده كتابش را پس از نام خدا چنين آغاز كرده است: «سپاس خدايى را سزاست كه شيعيان بزرگوار را كليدهاى علوم اسلامى قرار داد»؛ نويسنده محترم با اين براعت استهلال، تمامى هدف و مقصودش را در اين كتاب به خوبى رسانده است <ref>متن كتاب، ص 37</ref>. همچنين نويسنده افزوده است كه در كتاب حاضر سخن از شخصيتهاى شيعه به ميان مىآيد و شيعه، كلمه مبارك و با كرامتى است كه در قرآن كريم آمده: ''' و إن من شيعته لإبراهيم ''' <ref>صافات/ 83</ref>. و در زمان پيامبر(ص) اين اسم آشكار شد و به چهار نفر شيعه مىگفتند: ابوذر غفارى، سلمان فارسى، مقداد بن اسود كندى و عمار بن ياسر. چنين بود تا زمان جنگ صفين كه نام شيعه در بين مواليان اميرالمؤمنين(ع) گسترش يافت. و نام اهل سنت و جماعت كه بعد از صلح امام حسن مجتبى (ع) با معاويه پيدا شد و براى غير شيعه به كار مىرود، متأخّر و جديد است و بعد از پيدايش عنوان شيعه مطرح شده است <ref>همان، ص 38</ref>. | ||
#از آنجا كه كتاب «تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام» مفصل بوده خود نويسنده اقدام به تلخيص آن كرده و خلاصه كتاب مذكور را به صورت كتاب «الشيعة و فنون الإسلام» آماده ساخته و به دست انتشار سپرده است <ref>صدر، سيد حسن، ص 6</ref>. البته نويسنده ترتيب تاريخى موجود در كتاب مفصلش را بر هم زده و در كتاب مختصرش، علوم را بر اساس شرافت آن طبقهبندى كرده و بنابراين از علوم قرآن آغاز كرده و با علوم حديث، فقه، كلام، اصول فقه و فرق ادامه داده و سرانجام با عَروض، شعر، صرف و علم نحو به پايان رسانده است. | #از آنجا كه كتاب «تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام» مفصل بوده خود نويسنده اقدام به تلخيص آن كرده و خلاصه كتاب مذكور را به صورت كتاب «الشيعة و فنون الإسلام» آماده ساخته و به دست انتشار سپرده است <ref>صدر، سيد حسن، ص 6</ref>. البته نويسنده ترتيب تاريخى موجود در كتاب مفصلش را بر هم زده و در كتاب مختصرش، علوم را بر اساس شرافت آن طبقهبندى كرده و بنابراين از علوم قرآن آغاز كرده و با علوم حديث، فقه، كلام، اصول فقه و فرق ادامه داده و سرانجام با عَروض، شعر، صرف و علم نحو به پايان رسانده است. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
#نويسنده درباره علم نحو نوشته است كه اولين كسى كه علم نحو را تأسيس كرد ابوالاسود دوئلى بود كه به دستور و راهنمايى اميرالمؤمنين على(ع) اين كار را انجام داد. او از شيعيان اميرالمؤمنين (ع) و از كاملترين و عاقلترين مردمان و شاعرى سريع الجواب بود <ref>همان، ص 40- 41</ref>. | #نويسنده درباره علم نحو نوشته است كه اولين كسى كه علم نحو را تأسيس كرد ابوالاسود دوئلى بود كه به دستور و راهنمايى اميرالمؤمنين على(ع) اين كار را انجام داد. او از شيعيان اميرالمؤمنين (ع) و از كاملترين و عاقلترين مردمان و شاعرى سريع الجواب بود <ref>همان، ص 40- 41</ref>. | ||
#نويسنده محترم نوشته است كه يكى از تابعين به نام سعيد بن جبير اولين كسى بود كه در علم تفسير قرآن كتابى نوشت. كشى در رجالش از [[امام صادق]](ع) روايت كرده كه ايشان فرمود سعيد بن جبير به امام على بن الحسين(ع) اقتدا مى كرد و امام سجاد(ع) نيز وى را مىستود و سبب اينكه حجاج او را به شهادت رساند چيزى نبود جز تشيع وى. چون قبل از سعيد بن جبير كسى را نيافتيم كه تصنيفى درباره تفسير قرآن نوشته باشد، نام او را به عنوان اولين نويسنده تفسير آورديم <ref>همان، ص 322</ref>. | #نويسنده محترم نوشته است كه يكى از تابعين به نام سعيد بن جبير اولين كسى بود كه در علم تفسير قرآن كتابى نوشت. كشى در رجالش از [[امام صادق]](ع) روايت كرده كه ايشان فرمود سعيد بن جبير به امام على بن الحسين(ع) اقتدا مى كرد و امام سجاد(ع) نيز وى را مىستود و سبب اينكه حجاج او را به شهادت رساند چيزى نبود جز تشيع وى. چون قبل از سعيد بن جبير كسى را نيافتيم كه تصنيفى درباره تفسير قرآن نوشته باشد، نام او را به عنوان اولين نويسنده تفسير آورديم <ref>همان، ص 322</ref>. | ||
#نويسنده تأكيد كرده است كه ابوعبدالله محمد بن عبدالله [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] | #نويسنده تأكيد كرده است كه ابوعبدالله محمد بن عبدالله [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] (درگذشته 405ق) اولين كسى بود كه علم دراية الحديث را تدوين كرد. كتاب او مشتمل بر پنج جزء و پنجاه نوع است. [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]] و ابن تيميه و حافظ [[ذهبى]] تصريح كردهاند كه [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] شيعه است <ref>همان، ص 294</ref>. | ||
#همچنين مؤلف نوشته است كه اميرالمؤمنين على(ع) اولين كسى بود كه نوشتهاى درباره اخلاق نوشت و در زمانى كه از جنگ صفين برمىگشت نامهاى به فرزندش نگاشت و امام اهل سنت ابو احمد حسن بن عبدالله بن سعيد عسكرى در كتابش الزواجر و المواعظ همين نامه را به صورت كامل آورده و نوشته است كه اگر لازم باشد كه حكمتى با آب طلا نوشته شود به يقين همين نامه است <ref>همان، ص 404</ref>. | #همچنين مؤلف نوشته است كه اميرالمؤمنين على(ع) اولين كسى بود كه نوشتهاى درباره اخلاق نوشت و در زمانى كه از جنگ صفين برمىگشت نامهاى به فرزندش نگاشت و امام اهل سنت ابو احمد حسن بن عبدالله بن سعيد عسكرى در كتابش الزواجر و المواعظ همين نامه را به صورت كامل آورده و نوشته است كه اگر لازم باشد كه حكمتى با آب طلا نوشته شود به يقين همين نامه است <ref>همان، ص 404</ref>. | ||
ویرایش