المذكر و المؤنث (السجستاني): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR73508J1.jpg | عنوان = المذكر و المؤنث | عنوان‌های دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = ابو حاتم سجستانی، سهل بن محمد (نويسنده) ضامن، حاتم صالح (محقق) |زبان | زبان = عربی | کد کنگره = الف2م4 6131 PJ | موضوع = |ناشر | ناشر = د...» ایجاد کرد)
     
    جز (جایگزینی متن - ' ،' به '، ')
    خط ۴۷: خط ۴۷:
    * اگر اسم مؤنّث، «هاء» تأنیث ندارد، در هنگام تصغیر «هاء» را به آن بیفزا؛ مانند «اُذُن» که «اُذَینَة» می‌شود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص102</ref>.
    * اگر اسم مؤنّث، «هاء» تأنیث ندارد، در هنگام تصغیر «هاء» را به آن بیفزا؛ مانند «اُذُن» که «اُذَینَة» می‌شود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص102</ref>.
    * واژه «زوج» (جفت و همسر) برای زن و مرد هر دو، استفاده می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص62</ref>.
    * واژه «زوج» (جفت و همسر) برای زن و مرد هر دو، استفاده می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص62</ref>.
    * کاربرد کلمه «سلطان» گاهی مذکر و گاه مؤنّث است. از شخصی مورد وثوق شنیدم که می‌گفت: أتيتُ سلطاناً جائرةً و «قضت به عليك السلطانُ»<ref>ر.ک: همان، ص134</ref>؛ یعنی برای سلطان ، فعل و نعت مؤنّث آورده است.
    * کاربرد کلمه «سلطان» گاهی مذکر و گاه مؤنّث است. از شخصی مورد وثوق شنیدم که می‌گفت: أتيتُ سلطاناً جائرةً و «قضت به عليك السلطانُ»<ref>ر.ک: همان، ص134</ref>؛ یعنی برای سلطان،  فعل و نعت مؤنّث آورده است.


    ==پانویس==
    ==پانویس==

    نسخهٔ ‏۱۳ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۷

    المذكر و المؤنث
    المذكر و المؤنث (السجستاني)
    پدیدآورانابو حاتم سجستانی، سهل بن محمد (نويسنده) ضامن، حاتم صالح (محقق)
    ناشردار الفکر ** دار الفکر المعاصر
    مکان نشرسوریه - دمشق ** لبنان - بیروت
    سال نشر1418ق - 1997م
    چاپ1
    شابک1-57547-385-2
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    الف2م4 6131 PJ
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المذکر و المؤنث، از آثار قرائت‌شناس، قرآن‌پژوه، مفسّر، محدّث و ادیب بصری قرن سوم هجری قمری، سهل بن محمد بن عثمان بن یزید جُشَمی، معروف به ابوحاتم سجستانی (درگذشته 255ق)، چگونگی شناسایی تذکیر و تأنیث در اسامی و صفات و افعال زبان عربی را همراه با بیان مثال‌هایی از آیات قرآن و اشعار و امثال توضیح داده است. مدرس، مورخ، مصحح، محقق عراقی و ریاست بخش زبان عربی دانشکده ادبیات دانشگاه بغداد، حاتم صالح ضامن (درگذشته 1434ق)، این کتاب را تصحیح و تحقیق کرده و برای آن مقدمه‌ای روشمند و ارزنده نوشته و نویسنده و آثارش و کتاب حاضر را شناسانده و همچنین پاورقی‌هایی بر آن افزوده و منابع مطالبش را تعیین کرده است.

    هدف و روش

    • نویسنده در مقدمه‌ ادبی خودش با اشاره به اینکه فصاحت زینت است و باعث افزایش ارزش آدمی می‌شود، افزوده است: سرآغاز فصاحت، شناسایی تأنیث و تذکیر است و این موضوع، حتی در مقایسه با «شناخت اعراب» نیز اهمیت بیشتری دارد... و (((مذکّر شمردن مؤنّث و مؤنّث قرار دادن مذکّر)))، در نظر هر عربی، چه اعراب را مراعات ‌کند چه نکند، از نشانه‌های عجم بودن و «زبان‌ندانی» است...[۱].
    • حاتم صالح ضامن، چند ویژگی برای کتاب حاضر ذکر کرده است؛ از جمله:
    1. عنایت خاصّ به آوردن شواهدی از قرآن کریم؛
    2. بیان وجوه قرائت‌ها در 15 مورد (مثل قرائت عبدالله و حسن)؛
    3. اهتمام به بیان لهجه‌های گوناگون عربی، مانند اهالی حجاز و نجد؛
    4. توجه به واژگان دخیل، مانند «طست» که مؤنّث و معرّب واژه فارسی «طشت» است؛
    5. لحن‌ها و اشتباهات مردمان عوام را نیز مطرح کرده است؛
    6. بسیاری از سخنان نحویان بصری را بیان کرده و بر گرایش ادبی خودش (مکتب نحوی بصریان) اصرار ورزیده و آرای نحویان کوفه را ردّ کرده و اسامی آنان را نیز به‌عمد به فراموشی سپرده است؛ مانند فرّاء که از او با تعبیر «زعم من لا أثق بروايته» و «قد رواه من لا أثق به»، یاد کرده است که بر بی‌اعتمادی دلالت دارد؛
    7. فراوانی استشهادها به آیات، روایات، امثال، اقوال، اشعار و رجزها[۲].

    ارزش و اهمیت کتاب

    • یکی از ویژگی‌های ممتاز این اثر، این است: ابوحاتم که کتابی در باب قرائت‌ها دارد و خودش از قاریان است، قرائت‌هایی را در کتاب حاضر آورده که در آثار منتشرشده قرائت، وجود ندارد[۳].

    ساختار و محتوا

    این اثر، به 34 باب تقسیم شده است. «موارد اشتراک و اختلاف در مؤنّثی که علامت تأنیث ندارد» و «مواردی که برای مذکّر و مؤنّث، واژه‌ای یکسان استفاده می‌شود»، از جمله مباحث این کتاب است.

    نمونه مباحث

    • اگر اسم مؤنّث، «هاء» تأنیث ندارد، در هنگام تصغیر «هاء» را به آن بیفزا؛ مانند «اُذُن» که «اُذَینَة» می‌شود[۴].
    • واژه «زوج» (جفت و همسر) برای زن و مرد هر دو، استفاده می‌شود[۵].
    • کاربرد کلمه «سلطان» گاهی مذکر و گاه مؤنّث است. از شخصی مورد وثوق شنیدم که می‌گفت: أتيتُ سلطاناً جائرةً و «قضت به عليك السلطانُ»[۶]؛ یعنی برای سلطان، فعل و نعت مؤنّث آورده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه نویسنده، ص33-34
    2. ر.ک: مقدمه محقق، ص23-25
    3. ر.ک: همان، ص27
    4. ر.ک: متن کتاب، ص102
    5. ر.ک: همان، ص62
    6. ر.ک: همان، ص134

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها