الخمس في ضوء مدرسة أهلالبيت عليهمالسلام: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می شدند' به 'میشدند') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مدرسة أهلالبيت علیهمالسلام (ابهام زدایی)' به 'مدرسة أهلالبيت علیهمالسلام (ابهامزدایی)') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| مدرسة أهلالبيت | {{کاربردهای دیگر| مدرسة أهلالبيت علیهمالسلام (ابهامزدایی)}} | ||
'''الخمس في ضوء مدرسة أهلالبيت عليهمالسلام'''، تألیف [[نوری همدانی، حسین|آیتالله حسین نوری همدانی]] (متولد 1304ش)، از جمله آثار در اثبات مسئله خمس در اسلام است که بهصورت مستدل مطرح شده است. این اثر در یک جلد به زبان عربی منتشر شده است. در پایان کتاب شرح مسائل خمس «[[العروة الوثقی و بهامشها تعليقات أعلام العصر و مراجع الشيعة الإمامية|العروة الوثقی]]» [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سید محمدکاظم یزدی]] (متوفی 1337ق) آمده است. | '''الخمس في ضوء مدرسة أهلالبيت عليهمالسلام'''، تألیف [[نوری همدانی، حسین|آیتالله حسین نوری همدانی]] (متولد 1304ش)، از جمله آثار در اثبات مسئله خمس در اسلام است که بهصورت مستدل مطرح شده است. این اثر در یک جلد به زبان عربی منتشر شده است. در پایان کتاب شرح مسائل خمس «[[العروة الوثقی و بهامشها تعليقات أعلام العصر و مراجع الشيعة الإمامية|العروة الوثقی]]» [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سید محمدکاظم یزدی]] (متوفی 1337ق) آمده است. |
نسخهٔ کنونی تا ۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۱
الخمس في ضوء مدرسة أهلالبيت عليهمالسلام | |
---|---|
پدیدآوران | نوری همدانی، حسین (نويسنده) |
ناشر | مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم. |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | 1377ش/1419ق |
موضوع | فقه جعفری - قرن 14، خمس |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 188/6 /ن9خ8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الخمس في ضوء مدرسة أهلالبيت عليهمالسلام، تألیف آیتالله حسین نوری همدانی (متولد 1304ش)، از جمله آثار در اثبات مسئله خمس در اسلام است که بهصورت مستدل مطرح شده است. این اثر در یک جلد به زبان عربی منتشر شده است. در پایان کتاب شرح مسائل خمس «العروة الوثقی» سید محمدکاظم یزدی (متوفی 1337ق) آمده است.
ساختار
کتاب مشتمل بر عناوین متعددی است که در ضمن مسائل و مطالب به بررسی و نقد آراء اهل سنت و تثبیت مبانی شیعه پرداخته است.
گزارش محتوا
آیتالله نوری همدانی در مقدمه کتاب به آیه 41 سوره انفال: «وَ اِعْلَمُوا أَنَّمٰا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّٰهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي اَلْقُرْبىٰ وَ اَلْيَتٰامىٰ وَ اَلْمَسٰاكِينِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِيلِ...» اشاره کرده و آن را تنها آیهای دانسته که دلالت بر وجوب خمس میکند. بین فقهای امامیه و جمهور فقهای اهل سنت در دو جهت متعلَّق خمس و تعداد سهمهای خمس و مستحقین آن اختلاف زیادی وجود دارد. به اعتقاد امامیه در جهت اول مراد از کلمه «ما غنمتم» همه اموالی است که انسان در زندگی بهدست میآورد خواه از راه جنگ باشد یا غیر آن. در جهت دوم نیز امامیه معتقد است: خمس بهمقتضای آیه شریفه به شش بخش تقسیم میشود: سه بخش آن متعلق به خدا و رسول و ذیالقربی است. منظور از ذیالقربی بر اساس روایات عترت طاهره رسول(ص) یعنی امامان جانشین آنحضرت است. آنچه برای خداست متعلق به رسول و آنچه برای رسول است پس از وفاتش متعلق به ذیالقربی است. سه قسم نیز برای ایتام، مساکین و ابن سبیل از بنیهاشم است. اختصاص این سه قسم به بنیهاشم از جهت دلالت روایات صادره از عترت است که یکی از ثقلین جانشین نبی(ص) هستند[۱].
اما جمهور اهل سنت در بحث از جهت اول مراد از لفظ «ما غنمتم» در آیه مبارکه را تنها غنائم جنگی دانستهاند. به همین خاطر از خمس در کتاب جهاد در مسأله تقسیم فیء و غنائم جنگی بحث کردهاند و در کتب فقهی خود عنوانی به اسم خمس منعقد نکردهاند. در جهت دوم نیز اصلاً سهمی برای خداوند در خمس قائل نیستند و معتقدند اسم خداوند متعال در آیه به جهت تبرک و تیمن و برای افتتاح مطلب ذکر شده است. دیگر اینکه معتقدند که سهم نبی(ص) با وفات حضرتش و همچنین سهم ذیالقربی ساقط شده است. همچنین مراد از یتامی و مساکین و ابن سبیل، ایتام و مساکین و ابن سبیل مسلمین هستند نه خصوص هاشمی از مسلمین. لذا بر اساس اینکه اهل سنت آیه شریفه را به غنائم جنگی اختصاص دادهاند، مسأله خمس نزد آنان اهمیت و ارزشی ندارد؛ اما نزد امامیه جایگاهی خاص و اهمیتی والا از جهات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دارد[۲].
در ادامه به کلمات مفسرین و فقها و محدثین جمهور و امامیه در این رابطه اشاره شده است. از عبارت ایشان روشن میشود که اختلاف بین آنها در تعیین مراد از لفظ «غنمتم» در آیه خمس اختصاص به زمان خاص و به افراد معدودی از طرفین ندارد بلکه اختلاف ریشههایش را در اعماق همه زمانها و اعصار دوانده است و در طول قرنها و اعصار، هر گروه در قبال گروه دیگر کتب و صحف خود را در اثبات ادعای خویش و نفی ادعای دیگری آکنده است[۳].
اینکه چگونه میتوان این اختلاف را رفع کرد و تبدیل به اتحاد و جمع بر کلمه واحده نمود، سؤالی است که نویسنده در مقام پاسخ بر آن برآمده است. وی چنین میگوید: ازآنجاکه نزاع در معنی لفظ لغوی است تنها به یکی از دو طریق: رجوع به متخصصین و دانشمندان لغتشناس یا تتبع در موارد استعمال کلمه ممکن خواهد بود. نویسنده با بررسی 10 فرهنگ لغت عرب چنین نتیجه میگیرد که تفسیر ماده لغت مذکور به غنائم جنگی آنچنانکه جمهور گفتهاند با آنچه علمای لغت گفتهاند مخالف است[۴].
نبی مکرم اسلام(ص) بالغ بر شانزده نامه به قبایل مختلف نوشت و در آنها موضوع خمس را مطرح کرد. وی عمالی را برای گرفتن خمس تعیین نمود؛ بهعنوانمثال اُبیّ و عنبسه را بهسوی قضاعة و جذام و علی بن ابیطالب را بهسوی اهل یمن فرستاد[۵].
در منابع اهل سنت مستنداتی وجود دارد که در زمان خلفا سهم ذیالقربی از خمس منع شد؛ چنانکه در مسند احمد و سنن بیهقی آمده است: ابوبکر خمس را همانند رسولالله تقسیم کرد بهجز اینکه اقربای رسولالله(ص) را آنچه نبی از خمس داده بود عطا نکرد[۶].
در یک مقطع زمانی حساس، دانشگاهی بزرگ توسط امام صادق(ع) تأسیس شد و معالم مکتب اهلبیت(ع) تبیین شد. در منابع مختلف برای مدرسه امام 4000 شاگرد ذکر شده است که عدد بزرگی است و شبیه آن در هیچ مرکز علمی در آن عصر نظیر ندارد. در میان ایشان علمای بزرگ و محدثینی بودند که برخی از ایشان ائمه و رؤسای بعضی مذاهب اسلامیشدند. ابوحنیفه از آنجمله است که حدود دو سال نزد امام صادق(ع) شاگردی کرد...و به همین مناسبت میگوید: «اگر آن دو سال نبود نعمان هلاک میشد»[۷].
از جمله مسائلی که امام هادی همانند پدران بزرگوارش، آن را از همه جهاتش تبیین فرمود و به سؤالات پیرامون آن پاسخ داد و وکلایی برای آن نصب نمود، موضوع خمس بود که در مکتب خلفا –که قائل به اختصاص معنی آیه خمس به غنائم جنگی بودند- دچار انحراف گردید. در این رابطه در کتاب به چند روایت اشاره شده است؛ از جمله از احمد بن محمد بن ابینصر از آنحضرت پرسیده شد که آنچه در آیه خمس متعلق به خداوند دانسته شده برای کیست؟ حضرت فرمود برای رسول و آنچه برای رسول است برای امام است[۸].
در کتاب، 33 مسأله (از مسئله 52 تا مسئله 84) از کتاب «العروة الوثقی» سید محمدکاظم یزدی که درباره خمس است مطرح شده و در ذیل آن شرح آیتالله نوری همدانی آمده است. این مسائل و شرح آن از صفحه 744 آغاز و تا پایان کتاب ادامه یافته است.
در مسأله 83 به موضوع خمس زوجه اشاره شده و چنین آمده است: زنی که در خانه شوهرش درآمدی دارد و شوهر مؤونه او را میپردازد، واجب است که خمس آنچه را بدست میآورد بپردازد و لازم نیست که اخراج مؤونه را لحاظ کند. نویسنده معتقد است که این موضوع در خصوص زوجه نیست بلکه هر انسانی که درآمد و منفعتی داشته باشد اگر در مؤونه مصرف کند خمس ندارد و گرنه خمس دارد. همچنانکه آنگونه که در متن آمده نیست و اکتساب در خانه زوج ویژگی ندارد؛ پس اگر در غیر خانه شوهرش درآمدی داشته باشد همانگونه که امروزه نسبت به بسیاری از زنان کارمند که در ادارات و غیر آن کار میکنند همین حکم جاری است[۹].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.
منابع روایی و مستند مطالب، معرفی برخی اعلام و توضیحات نویسنده در پاورقیهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
متن کتاب.