الرسائل العشر: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می آورد' به 'میآورد') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
رساله هفتم با نام «تنزیه الأنبیاء عن تشبیه الأغنیاء»، مشاجرهای را میان دو تن از مردم کوچه و بازار نقل میکند که یکی به دیگری میگوید: «ای بُزچران! و پاسخ میشنود که «پیامبران هم بزچران بودهاند.» [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] سپس بحث مبسوطی را در تعزیرشدن و یا مجازاتنشدن گوینده این سخن ارائه کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص181</ref> | رساله هفتم با نام «تنزیه الأنبیاء عن تشبیه الأغنیاء»، مشاجرهای را میان دو تن از مردم کوچه و بازار نقل میکند که یکی به دیگری میگوید: «ای بُزچران! و پاسخ میشنود که «پیامبران هم بزچران بودهاند.» [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] سپس بحث مبسوطی را در تعزیرشدن و یا مجازاتنشدن گوینده این سخن ارائه کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص181</ref> | ||
در رساله هشتم، «إنباه الأذکیاء فی حیاة الأنبیاء»، سیوطی زندهبودن پیامبر اسلام و پیامبران دیگر(علیهمالسلام) را در گورهایشان، باور همه اهل سنت میداند و میخواهد این اعتقاد را با حدیثی که در آن گفته میشود که خداوند روح حضرت را به جسمش برمیگرداند تا ایشان بتواند پاسخ سلامکنندهها را بدهد، سازش دهد.<ref>ر.ک: همان، ص197</ref>[[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] نخست، اخباری را که به زندهبودن پیامبر(ص) گواهی میدهند، | در رساله هشتم، «إنباه الأذکیاء فی حیاة الأنبیاء»، سیوطی زندهبودن پیامبر اسلام و پیامبران دیگر(علیهمالسلام) را در گورهایشان، باور همه اهل سنت میداند و میخواهد این اعتقاد را با حدیثی که در آن گفته میشود که خداوند روح حضرت را به جسمش برمیگرداند تا ایشان بتواند پاسخ سلامکنندهها را بدهد، سازش دهد.<ref>ر.ک: همان، ص197</ref>[[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] نخست، اخباری را که به زندهبودن پیامبر(ص) گواهی میدهند، میآورد.<ref>ر.ک: همان، ص202-197</ref>سپس، با پانزده استدلال به حدیثی که حیات دائمی پیامبر(ص) را نفی میکند، پاسخ میدهد.<ref>ر.ک: همان، ص211-202</ref> | ||
رساله نهم، «العرف الوردی فی أخبار المهدی»، را [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] با گردآوری حدیثها و آثاری درباره مهدی و با خلاصهکردن نوشتاری از [[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعیم]] با نام «الأربعین» و همچنین، با افزودن برخی مطالب دیگر عرضه نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص213</ref>[[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] با نقل احادیث اهل سنت، به رخدادهای عصر ظهور مهدی موعود(عج) میپردازد. نکتهای که در این روایتها شایان توجه است و در جایجای رساله دیده میشود، انتساب مهدی(عج) به خاندان پیامبر(ص) است.<ref>ر.ک: همان، ص253-213</ref> | رساله نهم، «العرف الوردی فی أخبار المهدی»، را [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] با گردآوری حدیثها و آثاری درباره مهدی و با خلاصهکردن نوشتاری از [[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعیم]] با نام «الأربعین» و همچنین، با افزودن برخی مطالب دیگر عرضه نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص213</ref>[[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] با نقل احادیث اهل سنت، به رخدادهای عصر ظهور مهدی موعود(عج) میپردازد. نکتهای که در این روایتها شایان توجه است و در جایجای رساله دیده میشود، انتساب مهدی(عج) به خاندان پیامبر(ص) است.<ref>ر.ک: همان، ص253-213</ref> |
نسخهٔ ۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۷
الرسائل العشر | |
---|---|
پدیدآوران | سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر (نويسنده) |
ناشر | دار الهانی ** دار الکتب العلمية |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | 1409ق - 1989م |
چاپ | 1 |
شابک | - |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | س9ر5 65 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الرسائل العشر، نوشته جلالالدین عبدالرحمن بن ابیبكر سیوطی شافعی (849-911ق) است. او در شش رساله، دیدگاههای عالمان اهل سنت را درباره ایمان پدر و مادر پیامبر(ص) بررسی و نقد کرده است. چهار رساله دیگر، درباره «رعایت نکردن شأن پیامبر(ص)»، «اخبار مهدی موعود(عج)»، «زندهبودن پیامبر(ص) در قبر» و «گفتاری درباره ابوحنیفه» است.
سیوطی در رساله نخست، «المقامة السندسیة فی النسبة المصطفویة» پژوهشی در اعتقاد و ایمان پدر و مادر پیامبر(ص) انجام داده است. او روایتهایی را در پاکی مولد و اعتقاد به وحدانیت آن دو گواه میآورد و آنها را با استدلال برخی از عالمان همراه میکند.[۱]سپس بحث «اهل فترت» را پیش میکشد و چگونگی ایمان اجداد پیامبر را در این دوره بررسی مینماید.[۲]سیوطی در ادامه، دیدگاهی را نقد میکند که پدر و مادر پیامبر(ص) را در شمار اهل دوزخ میداند.[۳]
رساله دوم، «الدرج المنیفة فی الآباء الشریفة» را سیوطی درباره ایمان پدر و مادر پیامبر(ص) با اختصار و ایجاز نوشته است. او بحثی را در نحوه نجات آن دو از عذاب مطرح میکند و آرای گوناگون عالمان را بررسی مینماید؛ یکی این است که پدر و مادر پیامبر(ص) در ایام فترت میزیستهاند، پس، از دعوت به ایمان خبر نیافتهاند، چون به آن دو نرسیده است؛ دیگر اینکه خداوند آن دو را هنگام حجةالوداع زنده کرد تا به پیامبر ایمان بیاورند؛ و سوم اینکه، آن دو بر ایمانی که به یکتایی خداوند و دین ابراهیم(ع) داشتهاند، استوار ماندهاند.[۴]
رساله سوم، «مسالک الحنفاء فی والدی المصطفی»، سیوطی در این رساله، سه مسلک را در ایمان پدر و مادر پیامبر(ص) بررسی میکند: یکی این است که، آن دو پیش از بعثت پیامبر(ص) مُردهاند و عذابی در پی ندارند؛ دیگر اینکه، آن دو از اهل فترتاند و در روز رستاخیر به بندگینمودن خداوند آزمون میشوند؛ و سوم اینکه خداوند آن دو را زنده میکند تا به پیامبر(ص) ایمان بیاورند. سیوطی میگوید: بسیاری از محدثان سومین مسلک را برگزیدهاند.[۵]
رساله چهارم، «نشر العلمین المنیفین فی إحیاء الأبوین الشریفین»،
سیوطی در این رساله بر این نکته تأکید میکند که هرچند برخی عالمان خلاف دیدگاه او را دارند، او تلاش مینماید تا با اثبات ایمان پدر و مادر پیامبر(ص)، مردم را از گفتگو دراینباره بازدارد؛ مؤمنان را به شنیدن خبر نجات آن دو خشنود کند؛ و خود و آنان -با رواجدادن خبر ایمان آن دو- به خوشنودی پیامبر(ص) و شفاعت آنحضرت دست یابند. او در این رساله بیش از آنکه استدلالهایش را در نجات پدر و مادر پیامبر(ص) مطرح کند، حدیثی را بررسی مینماید که به عذاب آن دو تصریح کرده است. او این حدیث را ضعیف (و نه جعلی) میداند.[۶]
رساله پنجم، «التعظیم و المنة فی أنَّ أبوی رسول الله فی الجنة»،
سیوطی در این رساله به ایمان آمنه(س) مادر پیامبر(ص) میپردازد و او را موحّد و استوار بر دین ابراهیم(ع) میداند. او حدیثی را که به زندهشدن و اقرار او به رسالت پیامبر(ص) تصریح کرده است، ضعیف (و نه جعلی) میانگارد. سیوطی به خبری نیز دست یافته است که به موحّدبودن آمنه (س) گواهی میدهد.[۷]او همچنین با استقرائی که از مادران همه پیامبران نموده و آنان را مؤمن یافته است، خود را ناگزیر میداند که ایمانداشتن آمنه (س) را بپذیرد.[۸]
رساله ششم، «السبل الجلیة فی الآباء العلیة» نیز درباره پدر و مادر پیامبر(ص) است، به اینکه آن دو از نجاتیافتگان در روز رستاخیز هستند و برایشان به رهایی از دوزخ و درآمدن به بهشت حکم شده است. سیوطی توجیههای گوناگونی را برای این باور نقل میکند.[۹]
رساله هفتم با نام «تنزیه الأنبیاء عن تشبیه الأغنیاء»، مشاجرهای را میان دو تن از مردم کوچه و بازار نقل میکند که یکی به دیگری میگوید: «ای بُزچران! و پاسخ میشنود که «پیامبران هم بزچران بودهاند.» سیوطی سپس بحث مبسوطی را در تعزیرشدن و یا مجازاتنشدن گوینده این سخن ارائه کرده است.[۱۰]
در رساله هشتم، «إنباه الأذکیاء فی حیاة الأنبیاء»، سیوطی زندهبودن پیامبر اسلام و پیامبران دیگر(علیهمالسلام) را در گورهایشان، باور همه اهل سنت میداند و میخواهد این اعتقاد را با حدیثی که در آن گفته میشود که خداوند روح حضرت را به جسمش برمیگرداند تا ایشان بتواند پاسخ سلامکنندهها را بدهد، سازش دهد.[۱۱]سیوطی نخست، اخباری را که به زندهبودن پیامبر(ص) گواهی میدهند، میآورد.[۱۲]سپس، با پانزده استدلال به حدیثی که حیات دائمی پیامبر(ص) را نفی میکند، پاسخ میدهد.[۱۳]
رساله نهم، «العرف الوردی فی أخبار المهدی»، را سیوطی با گردآوری حدیثها و آثاری درباره مهدی و با خلاصهکردن نوشتاری از ابونعیم با نام «الأربعین» و همچنین، با افزودن برخی مطالب دیگر عرضه نموده است.[۱۴]سیوطی با نقل احادیث اهل سنت، به رخدادهای عصر ظهور مهدی موعود(عج) میپردازد. نکتهای که در این روایتها شایان توجه است و در جایجای رساله دیده میشود، انتساب مهدی(عج) به خاندان پیامبر(ص) است.[۱۵]
در رساله دهم، «تبییض الصحیفة فی مناقب الإمام أبی حنیفة»، سیوطی برخی از جنبههای شخصیت ابوحنیفه (امام حنفیان) را میشناساند. او گفتارش را با اصل و نسب ابوحنیفه و اینکه او پسر «نُعمان» پسر «مرزبان» از نژاد پارس است، آغاز میکند. مباحث بعدی او عبارتند از: حدیثی منسوب به پیامبر(ص) که به آمدن «مالک»، «شافعی» و ابوحنیفه بشارت دادهاند،[۱۶]حدیثهایی در برجستگی نژاد پارس که ایمان و علم را از ثریا (خوشه پروین) میچینند،[۱۷]نام هفت تن از صحابه و هفتاد و چهار تن از تابعین که ابوحنیفه حضورشان را درک کرده است.[۱۸]نام نود و پنج تن از راویانی که از ابوحنیفه روایت کردهاند.[۱۹]و ثبت گزارشها و منقبتهایی که دربارهاش گفتهاند (مانند گفتاری که او از گرایش خود به دانش فقه نقل نموده است). سیوطی در این مبحث به کلام خطیب بغدادی در میان ناقلان بیشتر استناد کرده است.[۲۰]
این کتاب، حاوی پانوشتهای مختصری است؛ ولی نام محقق آن درج نشده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص11-8
- ↑ ر.ک: همان، ص17-11
- ↑ ر.ک: همان، ص26-17
- ↑ ر.ک: همان، ص33-27
- ↑ ر.ک: همان، ص94،48،45
- ↑ ر.ک: همان، ص105-103
- ↑ ر.ک: همان، ص134
- ↑ ر.ک: همان، ص137
- ↑ ر.ک: همان، ص165
- ↑ ر.ک: همان، ص181
- ↑ ر.ک: همان، ص197
- ↑ ر.ک: همان، ص202-197
- ↑ ر.ک: همان، ص211-202
- ↑ ر.ک: همان، ص213
- ↑ ر.ک: همان، ص253-213
- ↑ ر.ک: همان، ص256-255
- ↑ ر.ک: همان، ص256
- ↑ ر.ک: همان، ص262-257
- ↑ ر.ک: همان، ص264-262
- ↑ ر.ک: همان، ص286-264
منابع مقاله
متن کتاب.