فرهنگ تعليم و تربيت اسلامى: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ت هاى ' به 'ت‌هاى '
جز (جایگزینی متن - 'موسسه' به 'مؤسسه')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ت هاى ' به 'ت‌هاى ')
خط ۲۶: خط ۲۶:
}}
}}
{{کاربردهای دیگر| تعليم و تربيت (ابهام زدایی)}}  
{{کاربردهای دیگر| تعليم و تربيت (ابهام زدایی)}}  
'''فرهنگ تعليم و تربيت اسلامى'''، [[امین زاده محمد رضا|محمد رضا امين‌زاده]] است که فراز هاى بيست‌گانۀ اين نوشتار، كاوشى است در پاره‌اى از مفاهيم تربيتى اسلام.در فراز نخست، از مفهوم تعليم، تربيت، تزكيه، جايگاه تزكيه در تعليم و تربيت و برترى تزكيه بر تعليم ياد مى‌كند.در فراز دوم، اهميت و ضرورت تعليم و تربيت را بررسى مى‌كند.فراز سوم دربارۀ موضوع تعليم و تربيت است و در آن، از تربيت‌پذيرى انسان مى‌گويد و به فطرت توحيد در انسان اشاره مى‌كند و از اختيار در انسان ياد مى‌كند و نقش آن را در تكامل انسان يادآور مى‌شود.هدف تعليم و تربيت موضوع فراز چهارم است كه در آن، هدف را تعريف مى‌كند.از هدف تعليم و تربيت اسلامى مى‌گويد و هدف نهايى و برتر تعليم و تربيت اسلامى را قرب الهى مى‌خواند و پس از بازنمود آن به آثارش مى‌پردازد.در فراز پنجم، به بار ارزشى تعليم و تربيت اشاره دارد و از مفهوم ارزش در علم، فلسفه و اقتصاد مى‌گويد و ارزش اخلاقى را شرح مى‌دهد.در فراز ششم و هفتم، به تعليم و تربيت و وراثت مى‌پردازد و پيش از اصل سخن، به بررسى چند قاعده كلى در طبيعت روى مى‌كند و يادآور مى‌شود كه انسان از شمول اين قوانين بيرون نيست.سپس از اتحاد روح و بدن مى‌گويد و عوامل وراثت را بازمى‌شكافد و به ازدواج هاى نامناسب اشاره مى‌كند و برخى از واقعيت هاى دوران باردارى را يادآور مى‌شود.آنگاه رشد را معنا مى‌كند و مراحل مهم رشد را بشرح مى‌آورد (مراحل جنينى، كودكى، طفوليت، نوجوانى، جوانى). در فراز هشتم، به عامل ديگر تربيت يعنى محيط‍‌ مى‌پردازد.محيط‍‌ را معنا مى‌كند و از محيط‍‌ و كودك مى‌گويد و به محيط‍‌ و تمايلات اشاره مى‌كند و از كودك و خانواده مى‌گويد و برخى از مراقبت هاى پدر و مادر را نسبت به كودك مى‌آورد.در فراز نهم، تعليم و تربيت در مدرسه را پيش مى‌كشد و از تعريف مدرسه آغاز مى‌كند و رسالت و مسئوليت معلم را در مدرسه يادآور مى‌شود.از مسئوليت آموزگار در برابر فراگير ياد مى‌كند.وظيفۀ دانش‌آموز را در برابر آموزگار، مكتب و جامعه شرح و شماره مى‌كند.از نقش خانواده در مدرسه مى‌گويد.نقش مدرسه را در خانواده گوشزد مى‌كند و با يادكرد هماهنگى بين مدرسه و خانواده به فراز دهم مى‌رسد و در تعليم و تربيت و محيط‍‌ اجتماعى مى‌كاود و به محيط‍‌ و شخصيت و نيز محيط‍‌ و عادت اشاره مى‌كند.
'''فرهنگ تعليم و تربيت اسلامى'''، [[امین زاده محمد رضا|محمد رضا امين‌زاده]] است که فراز هاى بيست‌گانۀ اين نوشتار، كاوشى است در پاره‌اى از مفاهيم تربيتى اسلام.در فراز نخست، از مفهوم تعليم، تربيت، تزكيه، جايگاه تزكيه در تعليم و تربيت و برترى تزكيه بر تعليم ياد مى‌كند.در فراز دوم، اهميت و ضرورت تعليم و تربيت را بررسى مى‌كند.فراز سوم دربارۀ موضوع تعليم و تربيت است و در آن، از تربيت‌پذيرى انسان مى‌گويد و به فطرت توحيد در انسان اشاره مى‌كند و از اختيار در انسان ياد مى‌كند و نقش آن را در تكامل انسان يادآور مى‌شود.هدف تعليم و تربيت موضوع فراز چهارم است كه در آن، هدف را تعريف مى‌كند.از هدف تعليم و تربيت اسلامى مى‌گويد و هدف نهايى و برتر تعليم و تربيت اسلامى را قرب الهى مى‌خواند و پس از بازنمود آن به آثارش مى‌پردازد.در فراز پنجم، به بار ارزشى تعليم و تربيت اشاره دارد و از مفهوم ارزش در علم، فلسفه و اقتصاد مى‌گويد و ارزش اخلاقى را شرح مى‌دهد.در فراز ششم و هفتم، به تعليم و تربيت و وراثت مى‌پردازد و پيش از اصل سخن، به بررسى چند قاعده كلى در طبيعت روى مى‌كند و يادآور مى‌شود كه انسان از شمول اين قوانين بيرون نيست.سپس از اتحاد روح و بدن مى‌گويد و عوامل وراثت را بازمى‌شكافد و به ازدواج هاى نامناسب اشاره مى‌كند و برخى از واقعيت‌هاى دوران باردارى را يادآور مى‌شود.آنگاه رشد را معنا مى‌كند و مراحل مهم رشد را بشرح مى‌آورد (مراحل جنينى، كودكى، طفوليت، نوجوانى، جوانى). در فراز هشتم، به عامل ديگر تربيت يعنى محيط‍‌ مى‌پردازد.محيط‍‌ را معنا مى‌كند و از محيط‍‌ و كودك مى‌گويد و به محيط‍‌ و تمايلات اشاره مى‌كند و از كودك و خانواده مى‌گويد و برخى از مراقبت‌هاى پدر و مادر را نسبت به كودك مى‌آورد.در فراز نهم، تعليم و تربيت در مدرسه را پيش مى‌كشد و از تعريف مدرسه آغاز مى‌كند و رسالت و مسئوليت معلم را در مدرسه يادآور مى‌شود.از مسئوليت آموزگار در برابر فراگير ياد مى‌كند.وظيفۀ دانش‌آموز را در برابر آموزگار، مكتب و جامعه شرح و شماره مى‌كند.از نقش خانواده در مدرسه مى‌گويد.نقش مدرسه را در خانواده گوشزد مى‌كند و با يادكرد هماهنگى بين مدرسه و خانواده به فراز دهم مى‌رسد و در تعليم و تربيت و محيط‍‌ اجتماعى مى‌كاود و به محيط‍‌ و شخصيت و نيز محيط‍‌ و عادت اشاره مى‌كند.


در فراز يازدهم، از رابطۀ تعليم و تربيت با اخلاق مى‌گويد.تعريف و موضوع اخلاق را يادآور مى‌شود و نفس انسان را معنا مى‌كند.ملاك ارزش اخلاقى را مى‌آورد و از تأثير تعليم و تربيت بر اخلاق ياد مى‌كند. رابطه تعليم و تربيت با نفس را در فراز دوازدهم مى‌آورد و نخست به كوتاهى از شناخت نفس مى‌گويد، آنگاه به راه اصلاح نفس اشاره مى‌كند و از عبادت ياد مى‌كند.در فراز سيزدهم، به تعليم و تربيت و جهاد نظر دارد و از فلسفه وجود ارتش مى‌گويد و بر تعليم و تربيت ارتش اشاره مى‌كند و تعليم و تربيت جنگى را مى‌آورد و از تأثير تعليم و تربيت بر جهاد مى‌گويد و با بازشكافت فلسفه جهاد فراز را به فرجام مى‌برد.در فراز چهاردهم، تعليم و تربيت و اقتصاد را مطرح مى‌كند و پس از بيان مفهوم و روش اقتصاد، به نقش تعليم و تربيت در اقتصاد مى‌پردازد.از سرمايه‌گذارى براى تعليم و تربيت مى‌گويد و فقر اقتصادى و تأثير آن را بر تعليم و تربيت يادآور مى‌شود.در فراز پانزدهم، به تعليم و تربيت و فرهنگ اشاره مى‌كند و پس از تعريف لغوى و اصطلاحى فرهنگ، از فرهنگ اسلامى مى‌گويد و از تعليم و تربيت و ميراث هاى فرهنگى ياد مى‌كند و نقش تعليم و تربيت در توسعه فرهنگى را مى‌آورد.تعليم و تربيت و سياست موضوع فراز شانزدهم است و در آن، سياست را تعريف مى‌كند، هدف در سياست اسلامى را بيان مى‌كند.از رشد سياسى مى‌گويد و به نقش تربيت در تشكيل حكومت نظر مى‌كند و از نقش حكومت در تربيت ياد مى‌كند.در فراز هفدهم، به تعليم و تربيت و كارگزاران مى‌پردازد و از جايگاه كارگزاران در نظام حاكم، جايگاه ويژۀ كارگزاران در نظام اسلامى، نقش كارگزاران در اصلاح جامعه، روش تربيت كارگزاران و اينكه چه كسى مسئول تربيت كارگزاران است، مى‌گويد.تعليم و تربيت و زن، در فراز هجدهم مى‌آيد و براى شرح آن، از موقعيت تكوينى زن ياد مى‌كند و مسئوليت تربيتى- اخلاقى زن را پيش از ازدواج، هنگام ازدواج و پس از ازدواج بررسى مى‌كند.فراز نوزدهم دربارۀ تعليم و تربيت و بلوغ است و در آن از مفهوم بلوغ، بهره‌گيرى از بلوغ، بلوغ فكرى و علمى، چگونگى رسيدن به بلوغ در شخصيت انسانى، بلوغ جنسى، بلوغ اقتصادى و بلوغ سياسى ياد مى‌كند.در فراز بيستم، تعليم و تربيت را وظيف هاى همگانى مى‌داند و از حقيقت و مفهوم وظيفه مى‌گويد و مفهوم همگانى را مى‌آورد و از تعليم و تربيت براى خود و تعليم و تربيت براى همگان ياد مى‌كند.<ref> رفیعی بهروز، 1378ص 283-284</ref>
در فراز يازدهم، از رابطۀ تعليم و تربيت با اخلاق مى‌گويد.تعريف و موضوع اخلاق را يادآور مى‌شود و نفس انسان را معنا مى‌كند.ملاك ارزش اخلاقى را مى‌آورد و از تأثير تعليم و تربيت بر اخلاق ياد مى‌كند. رابطه تعليم و تربيت با نفس را در فراز دوازدهم مى‌آورد و نخست به كوتاهى از شناخت نفس مى‌گويد، آنگاه به راه اصلاح نفس اشاره مى‌كند و از عبادت ياد مى‌كند.در فراز سيزدهم، به تعليم و تربيت و جهاد نظر دارد و از فلسفه وجود ارتش مى‌گويد و بر تعليم و تربيت ارتش اشاره مى‌كند و تعليم و تربيت جنگى را مى‌آورد و از تأثير تعليم و تربيت بر جهاد مى‌گويد و با بازشكافت فلسفه جهاد فراز را به فرجام مى‌برد.در فراز چهاردهم، تعليم و تربيت و اقتصاد را مطرح مى‌كند و پس از بيان مفهوم و روش اقتصاد، به نقش تعليم و تربيت در اقتصاد مى‌پردازد.از سرمايه‌گذارى براى تعليم و تربيت مى‌گويد و فقر اقتصادى و تأثير آن را بر تعليم و تربيت يادآور مى‌شود.در فراز پانزدهم، به تعليم و تربيت و فرهنگ اشاره مى‌كند و پس از تعريف لغوى و اصطلاحى فرهنگ، از فرهنگ اسلامى مى‌گويد و از تعليم و تربيت و ميراث هاى فرهنگى ياد مى‌كند و نقش تعليم و تربيت در توسعه فرهنگى را مى‌آورد.تعليم و تربيت و سياست موضوع فراز شانزدهم است و در آن، سياست را تعريف مى‌كند، هدف در سياست اسلامى را بيان مى‌كند.از رشد سياسى مى‌گويد و به نقش تربيت در تشكيل حكومت نظر مى‌كند و از نقش حكومت در تربيت ياد مى‌كند.در فراز هفدهم، به تعليم و تربيت و كارگزاران مى‌پردازد و از جايگاه كارگزاران در نظام حاكم، جايگاه ويژۀ كارگزاران در نظام اسلامى، نقش كارگزاران در اصلاح جامعه، روش تربيت كارگزاران و اينكه چه كسى مسئول تربيت كارگزاران است، مى‌گويد.تعليم و تربيت و زن، در فراز هجدهم مى‌آيد و براى شرح آن، از موقعيت تكوينى زن ياد مى‌كند و مسئوليت تربيتى- اخلاقى زن را پيش از ازدواج، هنگام ازدواج و پس از ازدواج بررسى مى‌كند.فراز نوزدهم دربارۀ تعليم و تربيت و بلوغ است و در آن از مفهوم بلوغ، بهره‌گيرى از بلوغ، بلوغ فكرى و علمى، چگونگى رسيدن به بلوغ در شخصيت انسانى، بلوغ جنسى، بلوغ اقتصادى و بلوغ سياسى ياد مى‌كند.در فراز بيستم، تعليم و تربيت را وظيف هاى همگانى مى‌داند و از حقيقت و مفهوم وظيفه مى‌گويد و مفهوم همگانى را مى‌آورد و از تعليم و تربيت براى خود و تعليم و تربيت براى همگان ياد مى‌كند.<ref> رفیعی بهروز، 1378ص 283-284</ref>