الصحوة الإسلامية و آفاق التربية: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان = | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =LC۹۰۴/ب۴ص۳ | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
|ناشر | |ناشر | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:آموزش و پرورش]] | |||
[[رده:آموزش و پروش "تعلیم و تربیت"(کلیات)]] | |||
[[رده:جنبههای ویژه آموزش و پرورش]] | |||
[[رده:مقالات جدید(آذر) باقی زاده]] | [[رده:مقالات جدید(آذر) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 آذر 1402]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۲۵
الصحوة الإسلامية و آفاق التربية | |
---|---|
پدیدآوران | بریغش، محمد حسن (نویسنده) |
ناشر | مؤسسه الرساله للطباعه والنشر والتوزيع |
مکان نشر | بيروت |
سال نشر | 1418 ق/ 1998 م |
چاپ | اول |
کد کنگره | LC۹۰۴/ب۴ص۳ |
الصحوة الإسلامية و آفاق التربية تألیف محمد حسن بریغش؛ بیدارى اسلامى در جهان اسلام ابعادى چند دارد. یکى از مهمترین و مؤثرترین این ابعاد، تعلیم و تربیت است که جنبه سازندگى و پرورش دارد، از اینرو در کتاب حاضر به رابطه تربیت اسلامى با بیدارى اسلامى پرداخته شده است.
مطالب کتاب در مقدمه و چهار بحث و عنوان اصلى سامان گرفته است.
در شرح و شکافت عنوان یکم یعنى بیدارى اسلامى و حقیقت و ابعاد آن، نخست از بیدارى اسلامى سخن رفته و در توضیح آن به توجه و حساسیت غرب نسبت به این بیدارى، مفهوم بیدارى، عوامل اصلى بیدارى اسلامى، وظایف ما در برابر این بیدارى پرداخته شده است.
بحث دوم تربیت اسلامى و پیوند آن با بیدارى است. ادیان آسمانى از دین آدم تا خاتم رسالتى تربیتى بر دوش داشتهاند با این حال در پژوهشهاى تربیتى از تربیت در ادیان آسمانى بهویژه تربیت اسلامى سخن نرفته است (ص 30-31). با آغاز بیدارى اسلامى در قرن بیستم به تربیت اسلامى روى آورده شد، اما هنوز کار برزمینمانده در این حوزه فراوان است که در متن به علل این کاستى اشارتى کوتاه رفته است.
در بحث سوم، ابتدا به شمارى از ویژگىهاى تربیت اسلامى اشاره شده است؛ سپس براى بیان وضع تعلیم و تربیت در جهان اسلام، گریزى زده شده است به فلسفه و دورى آن از مسلمات وحیانى و عقلگرایى افراطى فلسفه از یکسو و تکیه تعلیم و تربیت غربى بر چنین فلسفهاى از سوى دیگر. آنگاه پیشنهاد شده است از به کار بردن اصطلاح فلسفه در علوم اسلامى پرهیز شود (ص 62). پس از این اشارتى شده است به زیانهاى گرتهبردارى از تربیت غربى در جهان اسلام و پیامدهاى نامبارک و بحرانآفرین آن براى مسلمانان.
پس از اشارتى به وضع پریشان و نابسامان تعلیم و تربیت کنونى در جهان اسلام و برخى از علل آن، در بحث فرجامین کتاب به آینده تربیت در جهان اسلام پرداخته شده و از جمله آمده است: با آنکه جهان اسلام نزدیک به یکصد سال است به نظام تربیتى ضد دین غرب تن داده است چرا هنوز عقب مانده است و دستکم در بعد مادى پیشرفتى نکرده است؟ حقیقت آن است که بقا و تعالى ما در پیروى از شرق و غرب نیست، براى رهایى باید به خود آییم و به اصالتهاى و ارزشها و قرآن و سنت نبوى بازگردیم.
نگارنده در ادامه ضمن بیان اجمالى هدفهاى تربیتى در اسلام، به برخى از ویژگىهاى هدفهاى یادشده اشاره کرده است و پس از آن به شمارى از اصول و مبانىاى که شایسته است بنمایه سیاست آموزشى در جهان اسلام به شمار روند پرداخته است.[۱]
پانویس
- ↑ رفیعی، بهروز، ص246-247
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی تعلیم و تربیت در اسلام، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، قم، یکم، 1390ش.