۱۱۱٬۴۸۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
روش مقایسه و بررسی به این ترتیب است که ابتدا نکتهای را از آثار غزالی به ویژه از احیاء علوم الدین، عینا ذکر کرده سپس همان نکته را از مثنوی نیز استخراج و بیان میکند و سرانجام به بررسی و نتیجهگیری میپردازد. در این نوشته، حدود 121 نمونه از تأثیر پذیری مولانا از غزالی ذکر شده است. | روش مقایسه و بررسی به این ترتیب است که ابتدا نکتهای را از آثار غزالی به ویژه از احیاء علوم الدین، عینا ذکر کرده سپس همان نکته را از مثنوی نیز استخراج و بیان میکند و سرانجام به بررسی و نتیجهگیری میپردازد. در این نوشته، حدود 121 نمونه از تأثیر پذیری مولانا از غزالی ذکر شده است. | ||
مقالۀ دوم، مقایسۀ مضمونی میان مثنوی و دیوان کبیر است؛ به عبارت دیگر، بررسی مواردی است که مولانا مضمون واحدی را در دو جامۀ غزل و مثنوی درآورده است. در این تحقیق حدود چهل مورد از تشابه و اشتراک موضوعی میان آن دو بیان شده است. | مقالۀ دوم، مقایسۀ مضمونی میان مثنوی و دیوان کبیر است؛ به عبارت دیگر، بررسی مواردی است که مولانا مضمون واحدی را در دو جامۀ غزل و مثنوی درآورده است. در این تحقیق حدود چهل مورد از تشابه و اشتراک موضوعی میان آن دو بیان شده است. روش کار بدین صورت است که ابتدا ابیاتی از دیوان کبیر ذکر کرده و به دنبال آن ابیاتی با همان مضمون از مثنوی نیز آورده است . در هر مورد تنها به همین مقدار اکتفا کرده و از توضیح و تحلیل خودداری نموده است. | ||
مقالۀ سوم، به ویژگیهای شخصیتی حافظ و مولانا پرداخته و نمونههایی از تأثیر پذیری حافظ از مولانا را ذکر کرده است. نویسنده در آغاز میگوید باور نمیتوان کرد که حافظ از آثار مولانا بهره نجسته باشد، و وقتی به مشابهت دنیاهای این دو بزرگ اذعان کنیم، آن حدس تأیید میشود و وقتی به دیوانهای آنان مراجعه کنیم، اثبات میگردد، بر اساس این تحقیق حافظ هم در الفاظ و هم در مضامین، گاه بیتی را از مولانا وام کرده و به عنوان مثال حدود 27 مورد از تأثر حافظ از مولانا را فهرست وار و بدون تحلیل و تفسیر ذکر نموده است. همچنین در این اثر به تفاوتهای آنان اشاره میکند از جمله اینکه حافظ غمگین و شرابخواه بود، مولانا بیغم و بیباده؛ خافظ در بند زمان بود، مولانا فارغ از زمان؛ خافظ ایهام پرداز بود و مولانا صریح و رُکگو؛ آنگاه به اشتراکات آنان میپردازد. از جمله اینکه حافظ و مولانا هر دو دشمن مدعیان دروغین تصوف بودند. در این بررسی نمونههای ذکر شده، برگرفته از دیوان حافظ و دیوان کبیر است. | |||
مقالۀ چهارم، با عنوان دواعی و موانع مولوی و حافظ در شعر گفتن، شباهت نزدیک به مقالۀ سوم دارد، و مسائلی چون غمگینی حافظ و بیغمی و بیاعتنایی مولانا به عروض و قافیه و... مورد بررسی قرار گرفته است. | |||
در پایان کتاب منابع و مآخذ ذکر شده است.<ref> ر.ک: عالمی، محمدعلم، ص116-118</ref> | |||