ابن قضیب البان، عبدالقادر بن محمد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (A-esmaili صفحهٔ ابومحمد محيىالدين عبدالقادر بن محمد ابى الفيض حلبى، ابن قضیب البان را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به ابن قضیب البان، عبدالله بن محمد منتقل کرد) |
نسخهٔ ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۱۴
ابومحمد محيىالدين عبدالقادر بن محمد ابى الفيض حلبى (971- ح 1040ق/1564-1631م)، عارف، فقيه، اديب و شاعر.
نسب خاندان
ابن قَضيبُ الْبان، نام 3 تن از مشاهير خاندانى در شهر حلب (سده 11ق/17م).
نسب اين خاندان از طريق موسى الجَوْن، نواده حسن مثّنى، به حضرت امام على(ع) مىرسد. اينان شهرت خود را از نيای بزرگ خود ابوعبدالله حسين موصلى، معروف به قضيب البان گرفتهاند كه خود از پيروان طريقت و از اصحاب شيخ محيىالدين عبدالقادر گيلانى (د ح 560ق/1165م)، پيشوای صوفيان سلسله قادريه بود و شيخ، دختر خويش را به همسری ابوالمحاسن على فرزند قضيبالبان درآورد. بدينساننوادگان قضيبالبان به دو نسب شرافت يافتند: از طريق پدر به امام على(ع) مىپيوستند و از طريق مادر به عبدالقادر كه خود از سادات حسنى بود. اين خاندان در آغاز ساكن حماه بودند، اما در اواخر سده 10ق به حلب مهاجرت كردند.
ولادت
او در حماه به دنيا آمد و پس از چندی همراه پدرش به حلب رفت و در آنجا اقامت گزيد.
نقابت سادات
در 1000ق عازم حج شد و نزديک به 12 سال در مكه و مدينه مجاورت اختيار كرد. آنگاه ظاهراً به اشارت قطب خويش به قاهره رفت. در آنجا با شيخالاسلام يحيى بن زكريا كه قاضى و از پيشوايان صوفيه بود، آشنا شد. شيخ كتاب الفتوحات المدنيه ابن قضيبالبان را نيكو يافت و از او بر 3 طريقت نقشبنديه، قادريه و خلوتيه قبول بيعت كرد و سپس او را در طريقت نقشبنديه بنشانيد و به ذكر قلبى امر كرد و كرامات خويش بر وی ظاهر ساخت. عبدالقادر امور ظاهری و دنيوی را خوار مىداشت و آنگاه كه نقابت حلب و ديار بكر و توابع و نيز منصب قضای مادامالعمر حماه و امامت مسجد الحرام به او پيشنهاد شد، پوزش خواست و از پذيرفتن آنها روی برتافت، اما نقابت سادات را، از آن روی كه آن را خدمت به خاندان پيامبر(ص) مىدانست، قبول كرد و تا پايان زندگى بر آن مقام بماند. وی در حلب شهرت و اعتباری عظيم داشت. ذكر كرامات و حالات صوفيانه شگفت او، حتى سالها پس از مرگ زبانزد خاص و عام در آن شهر بود.
ذوق شاعری
وی ذوق شاعرانه نيز داشت و اشعار او در ديوانى سراسر به زبان صوفيانه گرد آمده بود، اما شهرت وی بيشتر مرهون قصيده تائيهای است كه در معارضه با تائيه ابن فارض سروده و ابراهيم بن منلا شرحى لطيف بر آن نوشته است.
آثار
به گفته طباخ وی بيش از 40 اثر داشته كه ظاهراً همه در باب تصوف و عرفان بوده است. آنچه اينک از او مىشناسيم، عبارتند از:
1. المواقف الالهيه،
كه به گفته زركلى به چاپ رسيده است؛
2. شعائر المشاعر، كه همان ديوان اشعار اوست؛
3. حديقه اللال فى وصف الال،
4. ذات العماد فى اخبار ام البلاد،
كه ظاهراً شرح حالات و مشاهدات وی در مدت مجاورت حرمين شريفين بوده است؛
5. رساله فى اسرار الحروف،
6. شرح اسماء الله الحسنى،
7. عقيده ارباب الخواص،
8. الفتوحات المدنيه،
اين كتاب به شيوه الفتوحات المكيه ابن عربى و در مدت مجاورت در مدينه نوشته شده است؛
9. الكواكب الضوئيه فى شرح الاحاديث النبويه،
مشتمل بر 40 حديث در باب معاش و معاد است و مؤلف نخست معنای هر حديث را در دو بيت به نظم آورده، سپس آن را شرح كرده است. اين كتاب را از ابن قضيبالبان در 1019ق/1610م تأليف كرده و به سلطان احمد خان عثمانى اهدا كرده است؛
10. مقاصد القصائد،
كه گويا شرحى بر بعضى سرودههای خود او بود است؛
11. ناقوس الطباع فى اسرار السماع،
12. نفحه البان،
13. نهج السعاده فى التصوف،[۱].
پانویس
- ↑ لسانىفشاركى، محمدعلى، ج4، ص474-473
منابع مقاله
لسانىفشاركى، محمدعلى، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.