۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله') |
||
| خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
«ابن مُقَفَّع، ابومحمد | «ابن مُقَفَّع، ابومحمد عبدالله» (ح 106 - 142ق / 724 - 759م)، نويسنده بزرگ و مترجم آثار پهلوى به عربى است. | ||
نام پدر ابن مقفع در واقع داذويه بود؛ هرچند كه گاه، داذويه به داذبه تحريف شده است. ابن نديم، نام اسلامى پدر او را مبارك ذكر كرده كه گويى ترجمه عربى روزبه است، اما زبيدى در «[[تاج العروس من جواهر القاموس|تاج العروس]]» او را داذجشنش (دادگشنسب) خوانده. بااينهمه مينوى معتقد است كه نام | نام پدر ابن مقفع در واقع داذويه بود؛ هرچند كه گاه، داذويه به داذبه تحريف شده است. ابن نديم، نام اسلامى پدر او را مبارك ذكر كرده كه گويى ترجمه عربى روزبه است، اما زبيدى در «[[تاج العروس من جواهر القاموس|تاج العروس]]» او را داذجشنش (دادگشنسب) خوانده. بااينهمه مينوى معتقد است كه نام عبدالله، پيش از مسلمان شدن، داذبه بوده كه به روزبه تصحيف گشته است. پدرش نيز داذجشنس (داذگشنسپ كه مخفف آن داذويه است) نام داشته است. | ||
داذويه كه از اعيان و اصيلزادگان فارس بود، زمانى كه حجاج بن يوسف بر عراق حكم مىراند، از جانب وى مأمور خراج فارس شد، اما در كار اموال، ناروايى كرد و حجاج او را چندان شكنجه داد تا دستش، «مقفع» (ناقص و تُرنجيده) گشت. گاهى، به جاى حجاج، نام خالد بن | داذويه كه از اعيان و اصيلزادگان فارس بود، زمانى كه حجاج بن يوسف بر عراق حكم مىراند، از جانب وى مأمور خراج فارس شد، اما در كار اموال، ناروايى كرد و حجاج او را چندان شكنجه داد تا دستش، «مقفع» (ناقص و تُرنجيده) گشت. گاهى، به جاى حجاج، نام خالد بن عبدالله قسرى را آوردهاند و مأمور عذاب او را نيز يوسف بن عمر ثقفى خواندهاند، اما نتيجه روايت در هر حال يكى است. كلمه «مقفع» لقبى براى داذويه شد و فرزندش روزبه، ابن مقفع خوانده شد. | ||
ابن مقفع تا زمانى كه اسلام نياورده بود، همچنان به روزبه نامور بود و ابوعمرو، كنيه داشت. پس از تشرف به اسلام، نام | ابن مقفع تا زمانى كه اسلام نياورده بود، همچنان به روزبه نامور بود و ابوعمرو، كنيه داشت. پس از تشرف به اسلام، نام عبدالله و كنيه ابومحمد برگزيد. | ||
ظاهراً روزبه در جور (گور) كه همان فيروزآباد فارس باشد، زاده شد. او هنوز كودك بود كه با پدر به بصره رفت. پدر به تربيتش همت گمارد. ادبا را گرد او جمع مىآورد يا او را به مجالس ايشان مىبرد، سپس دو مرد بدوى به نامهاى ابوالغول و ابوالجاموس را كه از فصحاى عرب بودند و پيوسته به بصره مىرفتند، به آموزش او گمارد. | ظاهراً روزبه در جور (گور) كه همان فيروزآباد فارس باشد، زاده شد. او هنوز كودك بود كه با پدر به بصره رفت. پدر به تربيتش همت گمارد. ادبا را گرد او جمع مىآورد يا او را به مجالس ايشان مىبرد، سپس دو مرد بدوى به نامهاى ابوالغول و ابوالجاموس را كه از فصحاى عرب بودند و پيوسته به بصره مىرفتند، به آموزش او گمارد. | ||
ویرایش