تفسیر حسینی (مواهب علّيه): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ابوجعفر طوسى ' به 'ابوجعفر طوسى ') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن عربى' به 'ابن عربى') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
كاشفى نوشتههاى خود را در زمينه تفسير، با يك تفسير بزرگ و جامع تحت عنوان «جواهر التفسير لتحفة الأمير» آغاز كرد. در مقدمه اين تفسير، كاشفى سبب نگارش آن را اينگونه بيان مىكند كه چون فرصت نيافته جواهر التفسير را تمام كند، تفسيرى مختصر نوشته است. هرچند كاشفى قصد داشت تفسيرى بر كل قرآن بنويسد، اما بعد از اينكه به ابتداى سوره چهارم رسيد، نگارش جواهر التفسير را ناتمام گذاشت، اما چندين سال بعد تفسيرى بسيار موجزتر به نام «مواهب عليّه» نوشت. | كاشفى نوشتههاى خود را در زمينه تفسير، با يك تفسير بزرگ و جامع تحت عنوان «جواهر التفسير لتحفة الأمير» آغاز كرد. در مقدمه اين تفسير، كاشفى سبب نگارش آن را اينگونه بيان مىكند كه چون فرصت نيافته جواهر التفسير را تمام كند، تفسيرى مختصر نوشته است. هرچند كاشفى قصد داشت تفسيرى بر كل قرآن بنويسد، اما بعد از اينكه به ابتداى سوره چهارم رسيد، نگارش جواهر التفسير را ناتمام گذاشت، اما چندين سال بعد تفسيرى بسيار موجزتر به نام «مواهب عليّه» نوشت. | ||
او در مواهب، مانند «كشف الأسرار» ميبدى، مطالب عاميانه را با مطالب اهل طريقت، تلفيق كرد، اما آن دو را بهروشنى از يكديگر جدا نساخت. كاشفى علاوه بر نقل بسيارى از منابع ميبدى، بعداً سخنان شخصيتهايى از متصوفه، همچون ابن | او در مواهب، مانند «كشف الأسرار» ميبدى، مطالب عاميانه را با مطالب اهل طريقت، تلفيق كرد، اما آن دو را بهروشنى از يكديگر جدا نساخت. كاشفى علاوه بر نقل بسيارى از منابع ميبدى، بعداً سخنان شخصيتهايى از متصوفه، همچون [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، عبدالرزاق كاشانى و صدرالدين قونوى و شيوخى از فرقههاى كبرويه و نقشبنديه را بدانها افزود. همچنين از اشعار فارسى خواجه عبدالله انصارى هروى، ابوالمجد سنايى، فريدالدين عطار و... ابياتى نقل كرد <ref>همان، ص 40</ref>. | ||
اهميت مواهب عليه تنها به دليل شهرت آن نيست، بلكه تأثير آن بر مفسران عرب و فارسىزبان بعدى نيز بر اهميت آن مىافزايد. ملا فتحالله كاشانى (988ق) كه از مفسران اوايل دوره صفوى است، در تفسير خود با نام «منهاج الصادقين في إلزام المخالفين» از ترجمههاى فارسى و تعبيرهاى قرآن بهره مىگيرد كه تقريباً ترجمه كلمهبهكلمه مطالبى است كه در «مواهب عليه» يافت مىشود <ref>همان</ref>. | اهميت مواهب عليه تنها به دليل شهرت آن نيست، بلكه تأثير آن بر مفسران عرب و فارسىزبان بعدى نيز بر اهميت آن مىافزايد. ملا فتحالله كاشانى (988ق) كه از مفسران اوايل دوره صفوى است، در تفسير خود با نام «منهاج الصادقين في إلزام المخالفين» از ترجمههاى فارسى و تعبيرهاى قرآن بهره مىگيرد كه تقريباً ترجمه كلمهبهكلمه مطالبى است كه در «مواهب عليه» يافت مىشود <ref>همان</ref>. |
نسخهٔ ۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۱۵
نام کتاب | تفسیر حسینی (مواهب علّیه) |
---|---|
نام های دیگر کتاب | مواهب علیه |
پدیدآورندگان | کاشفی، حسین بن علی (نويسنده)
شاهولیالله، احمد بن عبدالرحیم(اهتمام) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | |
موضوع | |
ناشر | کتابفروشی نور |
مکان نشر | سراوان - ایران |
سال نشر | |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE1987AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
قرآن مجيد مترجم مع تفسير حسينى، تفسير ملا حسين واعظ كاشفى (درگذشته به سال 910ق) است كه به همراه ترجمه شاه ولىالله محدث دهلوى منتشر شده است. تفسير كاشفى معروف به «مواهب عِليّه» يا «تفسير حسينى» كه بهاختصار بهعنوان «تفسير ملا» هم شناخته مىشود، در طول سالهاى 897 - 899ق، تأليف شده است. از آنجا كه در باره ترجمه محدث دهلوى در كتابشناسى قرآن مترجم دهلوى توضيحات لازم ذكر شده است، در اينجا تنها به بررسى تفسير كاشفى مىپردازيم. اين تفسير از زمان نگارش، مورد اقبالى عظيم واقع شده و پس از دقت در فهرست نسخههاى خطى شايد بتوان گفت كه از قرن دهم به بعد هيچ تفسيرى تا اين اندازه نسخهبردارى نشده است.
ساختار
كتاب در يك جلد با ديباچه و تفسير سوره حمد آغاز و به سوره ناس ختم مىشود و لذا تفسير كاملى از قرآن كريم را در بر دارد. هر صفحه از كتاب به دو بخش تقسيم شده است كه در قسمت بالاى هر صفحه از كتاب آيات قرآن كريم به همراه ترجمه و در قسمت پائين نيز تفسير كاشفى آمده است.
نثر روان و موجز كاشفى در اين كتاب باعث شده كه در حجم نسبتا كم، مطالب فراوانى گنجانده شود.
گزارش محتوا
با وجود اينكه كاشفى خود در بسيارى از علوم مختلف تفسير خبره بود، اما در اين تفسير بهندرت به موضوعات زبانشناسى، واژهشناسى، حقوقى و كلامى مىپردازد كه خود به اطلاعاتى گسترده در زمينه معارف اسلامى نياز دارد. در عوض كاشفى ترجمهاى با توضيحى از آيات قرآن را به فارسى ساده و موجز، با نقل قولهايى برگزيده از ديگر آثار تفسيرى و نظم و نثر اهل طريقت، در هم آميخته تا تفسيرى كاملاً كوتاه و موجز از كل قرآن فراهم آورد [۱].
كاشفى نوشتههاى خود را در زمينه تفسير، با يك تفسير بزرگ و جامع تحت عنوان «جواهر التفسير لتحفة الأمير» آغاز كرد. در مقدمه اين تفسير، كاشفى سبب نگارش آن را اينگونه بيان مىكند كه چون فرصت نيافته جواهر التفسير را تمام كند، تفسيرى مختصر نوشته است. هرچند كاشفى قصد داشت تفسيرى بر كل قرآن بنويسد، اما بعد از اينكه به ابتداى سوره چهارم رسيد، نگارش جواهر التفسير را ناتمام گذاشت، اما چندين سال بعد تفسيرى بسيار موجزتر به نام «مواهب عليّه» نوشت.
او در مواهب، مانند «كشف الأسرار» ميبدى، مطالب عاميانه را با مطالب اهل طريقت، تلفيق كرد، اما آن دو را بهروشنى از يكديگر جدا نساخت. كاشفى علاوه بر نقل بسيارى از منابع ميبدى، بعداً سخنان شخصيتهايى از متصوفه، همچون ابن عربى، عبدالرزاق كاشانى و صدرالدين قونوى و شيوخى از فرقههاى كبرويه و نقشبنديه را بدانها افزود. همچنين از اشعار فارسى خواجه عبدالله انصارى هروى، ابوالمجد سنايى، فريدالدين عطار و... ابياتى نقل كرد [۲].
اهميت مواهب عليه تنها به دليل شهرت آن نيست، بلكه تأثير آن بر مفسران عرب و فارسىزبان بعدى نيز بر اهميت آن مىافزايد. ملا فتحالله كاشانى (988ق) كه از مفسران اوايل دوره صفوى است، در تفسير خود با نام «منهاج الصادقين في إلزام المخالفين» از ترجمههاى فارسى و تعبيرهاى قرآن بهره مىگيرد كه تقريباً ترجمه كلمهبهكلمه مطالبى است كه در «مواهب عليه» يافت مىشود [۳].
تفسير مواهب، اساساً بهنحوى است كه مىتوان گفت مفسر از آن طريق، مطالب مكتوب و منقول ديگران را انتخاب كرده، سازمان بخشيده و به ديگران منتقل مىسازد. مواهب كاشفى، تفسيرى متمايز و اصيل است؛ زيرا ترجمه فارسى بسيار قابل فهمى را با حجم كاملاً مناسبى از مطالب تفسيرى جذاب در هم مىآميزد. بهطور كلى كاشفى از به كار بردن مباحث پيچيده علماى دينى و متكلمان صوفى خوددارى مىكند و در برابر، داستانها، اشعار و توضيحاتى را برمىگزيند كه تجربه اشخاص از خواندن قرآن را غنا مىبخشد؛ در نتيجه اثرى ارائه مىشود كه بهطرز چشمگيرى براى خوانندگان معمولى و بىعلاقه به پيچيدگىهاى تفاسير قرآنى، قابل فهم است [۴].
نمونه خوب اين سبك قابل فهم و جذاب كاشفى را مىتوان در برخورد وى با سوره لقمان ديد. يكى از موضوعات اين سوره، تفاوت قائل شدن ميان داستانها و سرگرمىهايى است كه شخص را از ياد خدا غافل مىكند و داستانهايى كه سرگرمكننده و هم آموزندهاند؛ مثل داستانهايى كه در باره حكمت لقمان گفته شده است [۵].
ارزيابى اعتقادات كاشفى در خصوص شيعهگرايى، با استفاده از كتاب مواهب، مشكل است. وى در سراسر تفسير خود با احترام به شخصيتهاى شيعه و سنى اشاره مىكند و از ورود به بحثهاى تفرقهانگيز مىپرهيزد. وقتى تفسير كاشفى با تفسير ملا فتحالله كاشانى مقايسه مىشود كه بيش از پنجاه سال بعد، در دوره صفويان نوشته شده است، رويكرد بىطرفانه وى مشهودتر مىگردد... محتواى مواهب، غير از تأييد احترام كاشفى براى خاندان پيامبر، نشانههاى اندكى از نقطهنظرات نويسنده در باره تفاوت شيعه و سنى را در خود جاى داده است. كاشفى اغلب از متكلمان و مفسران بزرگ شيعه، همچون شريف مرتضى (متوفى 436ق) و محمد ابوجعفر طوسى (متوفى 459 / 460ق) مطالبى نقل مىكند، اما اين كار را به سبب ديدگاههاى شيعى آنها انجام نمىدهد، بلكه كار او به سبب تفسيرهاى قرآنى و نقطهنظراتى است كه او مىتوانست آنها را بهآسانى از آثار تفسيرى اهل سنت نيز به دست آورد. مواهب، اثرى است كه در آن از تقسيمبندىهاى شيعه - سنى بهكلى خوددارى مىشود و اين مسئله موجب شده است حسين واعظ كاشفى نويسندهاى باشد كه اهل سنت و شيعيانى كه به تصوف گرايش داشتهاند، او را از خود بدانند [۶].
وضعيت كتاب
كتاب به چاپ سنگى بدون فهرست و حواشى به چاپ رسيده است.
پانويس
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. كريستين، زهراسندس، علل شهرت مواهب عليّه كاشفى، ترجمه موحدى، محمدرضا و افضلى شهرى، محمد، مجله آينه پژوهش، خرداد و تير 1390، شماره 128.