ابن قیم جوزیه، محمد بن ابیبکر: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
[[حادي الأرواح إلی بلاد الأفراح]] | [[حادي الأرواح إلی بلاد الأفراح]] | ||
[[شرح القصیدة النونیة]] | [[شرح القصیدة النونیة]] | ||
[[الأمثال في القرآن الكريم (ابن قیم جوزیه)]] | |||
[[بدائع التفسير الجامع لما فسره الإمام ابن قيم الجوزية]] | [[بدائع التفسير الجامع لما فسره الإمام ابن قيم الجوزية]] |
نسخهٔ ۲۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۸
نام | ابن قیم جوزیه، محمد بن ابیبکر |
---|---|
نامهای دیگر | ابنالقیم الجوزیه، محمد بن ابیبکر
ابنقیم، محمد بن ابیبکر ابنقیم الجوزیه، شمسالدین محمد بن ابیبکر ابن قیم امام الجوزیه |
نام پدر | ابىبكر |
متولد | 1292 م |
محل تولد | 691ق |
رحلت | 751 ق یا 1350 م |
اساتید | شهاب نابلسى
تقىالدين سليمان ابوبكر بن عبدالدائم |
برخی آثار | البدایع فی علوم القرآن |
کد مؤلف | AUTHORCODE01180AUTHORCODE |
شمسالدين، ابوعبدالله محمد بن ابىبكر بن ايوب (691-751ق)، مشهور به ابن قيم جوزى، مفسر، فقیه و نحوی حنبلى.
ولادت و خاندان
شمسالدين، ابوعبدالله محمد بن ابىبكر بن ايوب، مشهور به ابن قيم جوزى (691-751ق - 1292 تا 1350م)، دانشمند حنبلى كه به سبب كثرت تأليفات در زمینههاى گوناگون شهرت يافته است. وى یک سال پس از رانده شدن صليبيان از ديار اسلام به دنيا آمد و در خانوادهاى مذهبى پرورش يافت.پدرش مسئول مدرسه "جوزيه" بود و بسيارى انتساب او را به جوزى از همین روى دانستهاند. پدرش با آراء و آثار حنبلیان آشنا بوده و احتمال دارد كه این آگاهيها در كودكى به فرزندش رسيده باشد، زيرا او را یکى از استادان ابن قيم دانستهاند.از زندگى ابن قيم و اينكه چگونه به بلوغ فكرى رسيده است، اطلاعى در دست نيست. شاگردان او چون" ابن كثير" و" ابن رجب " كه از احوال و آثار وى ياد كردهاند، گویا به جزئيات احوال ابن قيم در سالهاى كودكى و نوجوانى آشنايى نداشته و بيشتر به هویت و شخصيت دينى و علمى او در روزگار پختگى و بلوغ فكرى اشاره كردهاند.
اساتيد
گویى زندگى فرهنگى او از روزگارى شروع شده كه دست ارادت به دامن " تقىالدين ابن تيمیة" معروف زده است.ابن قيم در نزد دانشمندان زيادى چون "شهاب نابلسى"، " تقىالدين سليمان"، " ابوبكر بن عبدالدائم"، "عيسى مطعم"، " اسماعيل بن مكتوم" و " فاطمة بنت جوهر" دانش آموخت، ادبيات را نزد ابوالفتح بعلى و مجدالدين تونسى و فقه و اصول را از صفىالدين هندى و ابن تيمیة و اسماعيل بن محمد حرانى فرا گرفت. ولى بيشترين تأثير را در آراى فقهى و كلامى از ابن تيمیة پذيرفت. چنانكه در 21 سالگى هنگام بازگشت ابن تيمیه از مصر تا پایان عمر به مدت 16 سال ملازمش بود. و به دفاع از نظريات او مىپرداخت. به همین خاطر نيز بارها بازخواست و بازداشت شد.
شاگردان
حلقه درسى او از 743ق رسمیت و عمومیت يافت، عبدالرحمن بن رجب بغدادى، اسماعيل بن عمر بن كثير (ابن كثير مفسر)، محمد بن عبدالقادر محىالدين نابلسى و فرزندانش ابراهیم و شرفالدين عبدالله از مشهورترين شاگردان او هستند. و نيز عدهاى از حنبلیان پيرو ابن تيمیة برای روشن نمودن برخى از فتاواى وى نزد او مىرفتهاند. با همه مخالفتهایى كه با ابن قيم به واسطه افكار و فتواهاى فقهيش مىشد، تا آخر عمر از كوشش و تلاش بى فقه علمى باز نماند.با توجه به اينكه ابن قيم در عقايد مشرب سلفى داشته است، بسيارى از يافتههاى فلسفى، عرفانى و علمى را كه نشانهاى از آنها در اقوال سلف ديده نمىشد، نامقبول مىگرفت، ركن و پايه آراء ابن قيم كه در بسيارى از نوشتههاى او تكرار شده، مسأله توحيد است. تعلق خاطر فراوان او به این موضوع بدان جهت است كه توحيد، اساسىترين مسأله در بينش سلفيان تلقى مىشده است.وى توحيد را نه تنها از نظر علمى و جنبه الهى مورد توجه داشته، بلكه به آن به عنوان یک اصل انسانى كه در زندگى فردى و سلوك اجتماعى سهمى بسزا دارد، مىنگريسته است.شناخت ابن قيم از قرآن و آراء او در زمینه تفسير و رد تأویل، نيز بخشى چشمگیر از نوشتههاى او را در بر گرفته است. او نه تنها بيشتر پندارهایش را به استناد نصوص قرآنى تثبيت كرده، بلكه به نوشتن تفاسيرى در خصوص برخى از سور كوتاه هم پرداخته است.به علاوه بر طبق گرايشى كه وى به سلف داشته، در تفسير نيز بر اقوال و آراء آنان بسيار تكيه كرده است، اما اتكاى بسيار زياد او بر سخنان صحابه و تابعين به آن معنى نيست كه به استنباطهاى سلفىگرى و عقيدتى و به آراء جدلى خود در تفسير آيات قرآنى نپرداخته باشد، او با آنكه تأویلات همه فرق باطنى را فاسد مىداند و تأویل را جنايتى برمىشمارد كه در عالم اسلام روى داده و متأخران از اهل اصول و فقه را نيز فريفته است و با وجودى كه گروههاى ضاله و گمراه را در"حديث تفرقه"كسانى مىداند كه به تأویل رغبت كردهاند، اما خود او نيز گاه گاهى به تأویلاتى در قرآن پرداخته است.در علم حديث او را ستوده و در فقه در زمره مفتيان بر شمرده شده است. به نظريه تغيير فتاوى و احكام و شيوههاى اداره امور در ازمنه قائل بوده است. به نظر او سياستهاى جزئى كه حاكمان بايد به كار گیرند، با اختلاف ازمنه فرق مىكند و...ابن قيم انديشه اصلاح طلبى در آداب و عادات دينى را در سر داشت. فلسفى انديشيدن در خصوص شرع و اصول دين یکى از سنتهاى فكرى روزگار ابن قيم بوده است كه وى با آن درگیر شده و آن را یک سنت فكرى غير دينى تلقى كرده است.او در حكمت متأثر از آراء و آثار ابن تيمیه بوده و در افكار آراء فلسفى به نوشتههاى استادش كه چندين اثر در ابطال يافتهها و گفتههاى فلاسفه نوشته بوده، نظر داشته است.به رغم برخورد سطحى ابن قيم با فلسفه و فيلسوفانى چون فارابى، ابن سينا، رازى و خواجه نصيرالدين طوسى، ستيز او با تصوف و آداب خانقاهى و نيز برخورد او با عرفان فلسفى بر اثر آگاهى و تأمل بيشتر رخ نموده، هرچند در این مورد هم وى از شناختى كامل و محققانه برخوردار نبوده است. او را عارفى دانستهاند كه بر علوم اهل معارف آگاه بود و در دقايق عرفان وارد شده و متون تصوف و برخى رجال صوفيه را مىشناخته است. نقد و رد ابن قيم بر پسندها و تأملات خانقاهى و نيز ستيز او با وحدت وجوديان آنگاه نظام يافته كه بر آثار ابن تيمیه، در این زمینه تأمل كرده است.هرچند او بر پارهاى از تأویلات صوفيه خرده مىگیرد و آنان را از صنف خوارج و معتزله بر مىشمارد اما بيشترين انتقادات را بر بعضى از آداب، مصطلحات و باورهاى صوفيانى وارد مىداند كه اهل شكرند و به تصوف عاشقانه تعلق دارند.بدون ترديد ابن قيم را مىتوان یکى از نویسندگان پر كار به حساب آورد كه نوشتههایش در زمان حيات او و پس از آن نيز مورد توجه بوده است. درباره نوشتههاى وى بايد توجه داشت كه برخى آنها متضمن جدالهاى دينى و مذهبى است و احتمال بايد داد كه تحريف در آن راه پيدا كرده باشد. و نيز چون سرچشمه آراء و برداشتهاى دينى- فرهنگى او نوشتههاى ديگر سلفيان چون ابن جوزى و ابن تيمیه بوده است، بايد با آثار آنها آشنا شده نكته ديگر تكرارها و مشتركات در آثار ابن قيم است كه در بررسى آثار او بايد مورد توجه قرار گیرد.در شمار نوشتههاى ابن قيم چنانكه معاصران او و نيز متأخران نشان دادهاند، اختلاف است، سخاوى52 اثر او را بر شمرده، معاصران نيز دهها اثر بر آن افزودهاند.
وفات
ابن قيم در روز پنج شنبه بيست و سوم ماه رجب سال 751ق در دمشق دار فاني را وداع گفت.
آثار
در نوشتههاى او آثار فقهى، اصولى، نحوى، قرآنى (التبيان في اقسام القرآن، الامثال في القرآن، تفسير و...) نوشتههایى در علاج بيماريهاى قلب، صفات بهشت، روح، محبت، سيره پيامبر(ص) مباحث كلامى (قضا و قدر، جبر و اختيار و...) طب نبوى، شناخت نظامهاى سياسى و مباحث اجتماعى، عرفان، علوم قرآن، بيان، رد بر يهود و نصارى و... وجود دارد كه از میان آنها برخى بارها به چاپ رسيده و بعضى در حد نسخ خطى در کتابخانهها باقى مانده و تعدادى نيز يافت نشده است.
منابع مقاله
دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، چاپ دوم 1374، تهران ج4 ص498، نجیب مایل هروی
وابستهها
الأمثال في القرآن الكريم (ابن قیم جوزیه)
بدائع التفسير الجامع لما فسره الإمام ابن قيم الجوزية
شفاء العلیل في مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل
مختصر الصواعق المرسلة علی الجهمیة و المعطلة
الفواید المشوق الی علوم القرآن و علم البیان
هدایة الحیاري في الرد علی الیهود و النصاری
تفسير القرآن الكريم (ابن قيم جوزيه)
معجم التداوي بالأعشاب و النبات الطبية
مدارج السالکین بین منازل ایاک نعبد و ایاک نستعین
الطرق الحکمیة في السياسة الشرعية
إرشاد السالک إلي حل ألفية إبن مالک
فضل الصلاة علي خاتم الانبياء صلیاللهعلیهوسلم من (بدائع الفوائد) و (جلاء الإفهام)
شفاء العليل في مسائل القضاء و القدر و الحكمة و التعليل
جلاء الإفهام في فضل الصلاة و السلام علي محمد خير الأنام
إرشاد القرآن و السنة إلی طريق المناظرة و تصحيحها و بيان العلل المؤثرة (من کتاب بدائع الفوائد)