مجتهد اردبیلی، یوسف بن محسن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'آیتالله' به 'آیتالله ') |
جز (جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
تحصيلات را در اردبيل در نزد اساتيد زمان خود فرا گرفت و با برادران ارشد خود در محضر درس پدر و مرحوم آقاى حاج سيد صالح انوارى حاضر شد. | تحصيلات را در اردبيل در نزد اساتيد زمان خود فرا گرفت و با برادران ارشد خود در محضر درس پدر و مرحوم آقاى حاج سيد صالح انوارى حاضر شد. | ||
در 25 محرم 1295 پدر درگذشت و فرزندان ترك تحصيل نمودند. تا اينكه در غره ماه ذى حجه 1297 به عزم زيارت و حمل جنازه پدر با برادر خود مرحوم آقاى حاج ميرزا لطفعلى آقا عازم عتبات عاليات گرديد، برادر بزرگ ديگرش آقا ميرزا على اكبر كه در اين زمان در | در 25 محرم 1295 پدر درگذشت و فرزندان ترك تحصيل نمودند. تا اينكه در غره ماه ذى حجه 1297 به عزم زيارت و حمل جنازه پدر با برادر خود مرحوم آقاى حاج ميرزا لطفعلى آقا عازم عتبات عاليات گرديد، برادر بزرگ ديگرش آقا ميرزا على اكبر كه در اين زمان در کرمانشاه به تحصيل اشتغال داشت در کرمانشاه به ايشان ملحق شده به كربلا رفتند. پس از ورود به كربلاى معلّى، حسب الوصيه جنازه پدر را در كفشدارى شرقى ايوان حضرت سيد الشهداء عليه السلام دفن نمودند. برادران به علّت گرانى از اقامت و تحصيل منصرف شدند و قصد مراجعت به اردبيل نمودند و او تنها در روز تولّد حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براى زيارت از كربلاى معلّى عازم نجف اشرف گرديد.عصر روز ورود، مرحوم آخوند ملاّ محمد فاضل شربيانى از طرف مرحوم آیتالله آقاى حاج سيد حسين كوه كمرى با ايشان ملاقات نموده مىفرمايد: حسب الأمر حضرت آقا امروز از طرف ايشان با حضرت عالى ملاقات مىكنم و فردا خودم مىآيم كه با همديگر حضور آقاى كوهكمرى مشرّف شويم. فردا به محض شرفيابى، مرحوم كوهكمرى مىفرمايد توهم مثل برادرانت عازم اردبيل خواهى شد يا اينكه مشغول تحصيل مىشوى؟ عرض مىكند چندى به عنوان زيارت افتخار حضور دارم. گرفتارىهاى اردبيل و سرپرستى صغار پدرم مانع از اقامتم در عتبات عاليات است. پس از مذاكرات بسيار مرحوم كوهكمرى اجازۀ مسافرت نمىدهند و مىفرمايند در صورت تمرّد حكم به تحريم سفر شما خواهم داد. با اين مقدّمات پس از سه سال ترك تحصيل دوباره امكان تحصيل براى ايشان فراهم مىگردد. و مدّت يك سال در محضر درس مرحوم آخوند ملاّ محمد فاضل شربيانى حاضر مىشود و به تحصيل مىپردازد ولى چون در اين سالها مرحوم شربيانى به علّت كثرت مشاغل و ادارۀ تمام امور شخصى حتى درس و بحث مرحوم كوهكمرى نمىتوانست به تدريس كاملاً مواظبت نمايد لذا از نجف به كربلا مهاجرت نموده و در آن جا رحل اقامت افكند. | ||
در كربلا متن رسائل را با مرحومين آقايان حاج شيخ عبد الكريم حائرى و آقاى سيد محمد اصفهانى و ثقة الإسلام شهيد تبر تبرو آقاى آقا ميرزا محمد تقى شيرازى در حوزۀ درس مرحوم آقاى شيخ على يزدى معروف به مدرس كه از اعاظم علما و مدرسين آن عصر بودند و اكابر طلاب از محضر درس ايشان مستفيد مىشدند تحصيل نمودند. در اين زمان نيز گرفتاريهاى اردبيل او را مجبور به ترك حوزه مىنمود كه مرحوم آقاى حاج شيخ زين العابدين مازندرانى مانع شده و با مكاتبات خود مانع از مراجعت او به اردبيل شدند. | در كربلا متن رسائل را با مرحومين آقايان حاج شيخ عبد الكريم حائرى و آقاى سيد محمد اصفهانى و ثقة الإسلام شهيد تبر تبرو آقاى آقا ميرزا محمد تقى شيرازى در حوزۀ درس مرحوم آقاى شيخ على يزدى معروف به مدرس كه از اعاظم علما و مدرسين آن عصر بودند و اكابر طلاب از محضر درس ايشان مستفيد مىشدند تحصيل نمودند. در اين زمان نيز گرفتاريهاى اردبيل او را مجبور به ترك حوزه مىنمود كه مرحوم آقاى حاج شيخ زين العابدين مازندرانى مانع شده و با مكاتبات خود مانع از مراجعت او به اردبيل شدند. |
نسخهٔ ۶ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۲۶
نام | مجتهد اردبیلی، یوسف بن محسن |
---|---|
نام های دیگر | آیت الله حاج میرزا یوسف آقا مجتهد اردبیلی |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 1339 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مولف | AUTHORCODE120AUTHORCODE |
زندگينامۀ مؤلف
آیتالله حاج ميرزا يوسف آقا مجتهد پنجمين فرزند ذكور مرحوم آقاى حاج ميرزا محسن اردبيلى
وى در تاريخ هفدهم جمادى الاُولى سال 1271 ق در اردبيل متولد شد.
تحصيلات را در اردبيل در نزد اساتيد زمان خود فرا گرفت و با برادران ارشد خود در محضر درس پدر و مرحوم آقاى حاج سيد صالح انوارى حاضر شد.
در 25 محرم 1295 پدر درگذشت و فرزندان ترك تحصيل نمودند. تا اينكه در غره ماه ذى حجه 1297 به عزم زيارت و حمل جنازه پدر با برادر خود مرحوم آقاى حاج ميرزا لطفعلى آقا عازم عتبات عاليات گرديد، برادر بزرگ ديگرش آقا ميرزا على اكبر كه در اين زمان در کرمانشاه به تحصيل اشتغال داشت در کرمانشاه به ايشان ملحق شده به كربلا رفتند. پس از ورود به كربلاى معلّى، حسب الوصيه جنازه پدر را در كفشدارى شرقى ايوان حضرت سيد الشهداء عليه السلام دفن نمودند. برادران به علّت گرانى از اقامت و تحصيل منصرف شدند و قصد مراجعت به اردبيل نمودند و او تنها در روز تولّد حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براى زيارت از كربلاى معلّى عازم نجف اشرف گرديد.عصر روز ورود، مرحوم آخوند ملاّ محمد فاضل شربيانى از طرف مرحوم آیتالله آقاى حاج سيد حسين كوه كمرى با ايشان ملاقات نموده مىفرمايد: حسب الأمر حضرت آقا امروز از طرف ايشان با حضرت عالى ملاقات مىكنم و فردا خودم مىآيم كه با همديگر حضور آقاى كوهكمرى مشرّف شويم. فردا به محض شرفيابى، مرحوم كوهكمرى مىفرمايد توهم مثل برادرانت عازم اردبيل خواهى شد يا اينكه مشغول تحصيل مىشوى؟ عرض مىكند چندى به عنوان زيارت افتخار حضور دارم. گرفتارىهاى اردبيل و سرپرستى صغار پدرم مانع از اقامتم در عتبات عاليات است. پس از مذاكرات بسيار مرحوم كوهكمرى اجازۀ مسافرت نمىدهند و مىفرمايند در صورت تمرّد حكم به تحريم سفر شما خواهم داد. با اين مقدّمات پس از سه سال ترك تحصيل دوباره امكان تحصيل براى ايشان فراهم مىگردد. و مدّت يك سال در محضر درس مرحوم آخوند ملاّ محمد فاضل شربيانى حاضر مىشود و به تحصيل مىپردازد ولى چون در اين سالها مرحوم شربيانى به علّت كثرت مشاغل و ادارۀ تمام امور شخصى حتى درس و بحث مرحوم كوهكمرى نمىتوانست به تدريس كاملاً مواظبت نمايد لذا از نجف به كربلا مهاجرت نموده و در آن جا رحل اقامت افكند.
در كربلا متن رسائل را با مرحومين آقايان حاج شيخ عبد الكريم حائرى و آقاى سيد محمد اصفهانى و ثقة الإسلام شهيد تبر تبرو آقاى آقا ميرزا محمد تقى شيرازى در حوزۀ درس مرحوم آقاى شيخ على يزدى معروف به مدرس كه از اعاظم علما و مدرسين آن عصر بودند و اكابر طلاب از محضر درس ايشان مستفيد مىشدند تحصيل نمودند. در اين زمان نيز گرفتاريهاى اردبيل او را مجبور به ترك حوزه مىنمود كه مرحوم آقاى حاج شيخ زين العابدين مازندرانى مانع شده و با مكاتبات خود مانع از مراجعت او به اردبيل شدند.
از سال 1301 ق به درس خارج مرحومين آقاى آخوند ملا حسين اردكانى و آقاى حاج شيخ زين العابدين مازندرانى حاضر مىشدند تا اينكه در سال 1304 ق در حالى كه تصديق اجتهاد از اساتيد فوق در دست داشتند به اردبيل مراجعت كردند، و تا سال 1309 ق در اردبيل متوطن و در مسجد عالى قاپو به اقامۀ جماعت و وعظ مىپرداختند و در حسينيه مجتهد تدريس مىكردند و طلاب اردبيل از محضر درسشان مستفيد مىشدند.
در همان سال از اردبيل عازم كربلا شد و تا سال 1314 ق در كربلا ساكن و در همين سال از كربلا عازم نجف اشرف شده در آنجا رحل اقامت افكنده، و چندى در مجالس درس اساتيد بزرگ وقت آقايان شيخ محمد حسن مامقانى و حاج ميرزا حسينِ ميرزا خليل تهرانى و آخوند ملا محمد فاضل شربيانى و حاج شيخ عبد الله مازندرانى و آقاى سيد محمد كاظم يزدى و سايرين حضور يافته و بالأخره به درس فقه و اصول مرحوم آقاى آخوند محمّد كاظم خراسانى اكتفا نموده و دروس سايرين را ترك نمودند و تا آخر عمر مرحوم آخوند خراسانى نه تنها به درس فقه و اصول ايشان حاضر مىشدند، بلكه از محارم و مشاوران مرحوم آخوند شمرده مىشدند. اين معنى از مكاتبات موجود كاملاً روشن است.
پس از وفات مرحوم آخوند در بين الطلوعين روز سه شنبه بيست و يكم ماه ذى حجة الحرام سنه 1329 ق حوزههاى درس را ترك گفتند و تا اواسط سال 1332 ق در نجف اشرف مشغول زيارت و عبادت بودند و در آن سال به قصد قطع علاقه عازم اردبيل شدند و بر خلاف تصميمى كه داشتند به علّت بروز جنگ بين المللى اوّل در اردبيل ماندگار شده و در يازدهم شعبان سال 1339 ق دار فانى را و داع كرد و جنازۀ ايشان حسب الوصيه در سال 1344 ق به وسيلۀ فرزند بزرگش مرحوم آقاى سليمان محسن به نجف اشرف حمل و در اواسط وادى السلام كه محل دفن اكثر برادرانش بود دفن شد.علاّمه تهرانى در شرح حال خود مىنويسد:
مدّتها در ايام تعطيل(پنجشنبه و جمعه) درس رجال مرحوم شريعت اصفهانى مىرفتم، و بزرگان اصحاب مرحوم آخوند ملا كاظم در آن درس رجال حاضر مىشدند، مثل آقا ميرزا يوسف آقا اردبيلى و اخوىاش آقا ميرزا عبد الله، و شيخ محمد على اصفهانى و مرحوم آقا سيد ابو الحسن اصفهانى و غير ايشان. (تاريخ و فرهنگ معاصر، ص 313، سال چهارم، ش 1 و 2، تابستان 1374).
گفتنى است كه مرحوم آیتالله مرعشى نجفى(طاب ثراه) از ميرزا يوسف آقا مجتهد اردبيلى اجازه روايت داشته است:«و ممن أروي عنه الفاضل الجليل حجّة الإسلام و المسلمين الحاج الميرزا يوسف الأردبيلي ابن العلاّمة الحاج ميرزا محسن المعروف بالحاج مجتهد» (الاجازة الكبيرة، ص 242).
آثار
در كتاب حاج ميرزا محسن آقا مجتهد اردبيلى(ص 165161) نزديك به صد كتاب و رساله از اين عالم برشمرده است كه بيشتر در فقه و اصول و بعضاً تصحيح كتب علماى گذشته چون جواهر الكلام است.