المزهر في علوم اللغة و أنواعها: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '،ص' به '، ص') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|المزهر (ابهامزدایی)}} | |||
'''المزهر في علوم اللغة و أنواعها'''، اثر [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|عبدالرحمن جلالالدین سیوطی]] (849-911ق)، کتابی است درباره اشتقاق و اشتراکات لفظی که با تحقیق، تعلیقات و حواشی محمد احمد [[جادالمولی، محمد احمد|جادالمولی، علی محمد بجاوی]] و [[ابراهیم، محمد ابوالفضل|محمد ابوالفضل ابراهیم]]، به چاپ رسیده است. | '''المزهر في علوم اللغة و أنواعها'''، اثر [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|عبدالرحمن جلالالدین سیوطی]] (849-911ق)، کتابی است درباره اشتقاق و اشتراکات لفظی که با تحقیق، تعلیقات و حواشی محمد احمد [[جادالمولی، محمد احمد|جادالمولی، علی محمد بجاوی]] و [[ابراهیم، محمد ابوالفضل|محمد ابوالفضل ابراهیم]]، به چاپ رسیده است. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۱
المزهر في علوم اللغة و أنواعها | |
---|---|
پدیدآوران | سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر (نویسنده)
جادالمولی، محمد احمد (محشي) بجاوی، علی محمد (محشي) ابراهیم، محمد ابوالفضل (محشي) |
ناشر | دار الفکر |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | [--13] |
چاپ | چاپ يکم |
موضوع | زبان عربي - واژهنامهها
فقه اللغه عربي زبان عربي - ريشه شناسي |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | /س9م4 / 6070 PJ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
المزهر في علوم اللغة و أنواعها، اثر عبدالرحمن جلالالدین سیوطی (849-911ق)، کتابی است درباره اشتقاق و اشتراکات لفظی که با تحقیق، تعلیقات و حواشی محمد احمد جادالمولی، علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، به چاپ رسیده است.
اهمیت کتاب
اثر حاضر، از مشهورترین تألیفات زبانشناختی سیوطی و معروفترین کتابها در فقه اللغه زبان عربی بشمار میرود. مؤلف کتاب، ماحصل دستاورد قرون متمادی زبانشناسان متقدم عرب را جمعآوری نموده و آنچه از تألیفات پیشینیان به دستش رسیده، بهتمام در این کتاب ضبط کرده است[۱].
ساختار
کتاب با مقدمه محققین آغاز و مطالب در قالب پنجاه «نوع»، در دو جلد، تنظیم شده است.
منابع کتاب
مصادر کتاب را بهلحاظ موضوعی، میتوان بهصورت زیر تقسیمبندی کرد:
- کتب فقه اللغوی؛ مانند: «الصاحبي في فقه اللغة» از ابن فارس و «خصائص» ابن جنی.
- فرهنگهای لغت موضوعی؛ مثل: «الغريب المصنف» ابوعبید القاسم بن سلام و «فقه اللغة» ثعالبی و یا فرهنگهای مرتب بر اساس مخارج حروف مثل «العين» خلیل بن احمد، «مختصر العين» ابوبکر زبیدی، «تهذيب اللغة» ازهری، «المحكم و المحيط الأعظم» ابن سیده و «استدراك الغلط الواقع في كتاب العين» زبیدی و یا معاجم هجایی و ریشهای مثل «صحاح» جوهری، «القاموس المحيط» فیروزآبادی، «العباب» صاغانی، «جمهرة اللغة» ابن درید، «ديوان الأدب» فارابی و «المجمل» ابن فارس.
- معاجم تکموضوعی؛ مانند: «الأبدال» ابن سکیت، «الأيام و الليالي» فراء، «ما اتفق لفظه و معناه» از مبرد و...
- کتب نحو و صرف؛ مثل: «الكتاب» سیبویه، «أصول النحو» ابن سراج، «ارتشاف الضرب» ابوحیان و...
- کتب مربوط به لحن عامه؛ مثل: «إصلاح المنطق» ابن سکیت، «تهذيب المنطق» خطیب تبریزی، «أدب الكاتب» ابن قتیبه و شرح آن از جوالیقی و زجاجی و...
- کتب امالی؛ مثل «امالی» ثعلب معروف به «مجالس» ثعلب، «الأمالي» ابوعلی قالی، «امالی» زجاجی و...
- کتب نوادر: مثل تمامی کتبی که ابوزید انصاری، ابومحمد یزدی، ابن الاعرابی، یونس بن حبیب، ابوعمرو شیبانی و نجیرمی نوشتهاند.
- دواوین ادب و مجموعههای شعری؛ مثل: «يتيمة الدهر» ثعالبی، «اغانی» ابوالفرج اصفهانی، «الكامل» مبرد، «شرح المعلقات» ابوجعفر النحاس، «ربيع الأبرار» زمخشری و...
- مجموعههای امثال عرب؛ مانند: «الزاهر في معاني كلمات الناس» ابوبکر بن انباری و «جامع الأمثال» ابوعلی احمد بن اسماعیل قمی.
- کتب بلاغت و نقد قدیم؛ مانند: «الإيضاح» قزوینی، «سر الفصاحة» ابن سنان و...
- کتب اصول فقه، تفسیر، حدیث، تراجم و طبقات و کتب تاریخی[۲].
گزارش محتوا
در مقدمه، به معرفی و شرح حال مؤلف، پرداخته شده است[۳].
اشتقاق یکی از شاخههای اصلی دانش زبانشناسی بشمار میآید. این دانش به بررسی ساختار هر کلمه و اجزای تشکیلدهنده آن به دقت توجه دارد. از دیگر شاخههای مهم زبانشناسی، معناشناسی میباشد که شامل مباحثی چون: ترادف، اشتراک لفظی، اضداد، بحث حقیقت و مجاز و... است. دانشمندان کهن و معاصر به شکلی گسترده به این موضوعات توجه نشان دادهاند که سیوطی از جمله آنها میباشد که با نگارش اثر حاضر، به نقل دیدگاههای زبانشناسی دانشمندان کهن پرداخته است[۴].
وی در این کتاب، نام ۱۲ تن را که بهطور مستقل تحت عنوان «اشتقاق» یا «اشتقاق الأسماء» به پژوهش پرداختهاند، آورده است که عبارتند از:
- قطرب (متوفی ۲۰۶ق)؛
- اخفش اوسط (متوفی ۲۱۵ق)؛
- اصمعی (متوفی ۲۱۶ق)؛
- ابونصر باهلی (متوفی ۲۳۱ق)؛
- مبرد (متوفی ۲۸۵ق)؛
- مفضل بن سلمه (متوفی ۳۰۰ق)؛
- زجاج (متوفی ۳۱۱ق)، که کتاب او از منابع سیوطی در «المزهر» بوده است؛
- ابن سراج (متوفی ۳۱۶ق)، که اثر وی از منابع جوالیقی در «المعرب» و نیز سیوطی در «المزهر» بوده و در کتاب «الأصول في النحو» به چاپ رسیده است؛
- ابن درید (متوفی ۳۲۱ق) که کتاب الاشتقاق او به کوشش ووستنفلد (۱۸۵۴م) و نیز به کوشش عبدالسلام محمد هارون (قاهره، ۱۹۵۸م) چاپ شده است؛
- نحاس (متوفی ۳۳۸ق)؛
- ابن خالویه (متوفی ۳۷۰ق)؛
- رمانی (متوفی ۳۸۴ق)[۵].
ویژگیهای کتاب
از ویژگیهای برجسته کتاب آن است که برخی نظرات دانشمندان زبان در هر موضوع، همراه با نقد و تحلیل سیوطی در آن، یکجا آمده است؛ اما در برخی موضوعات نیز تنها یک ناقل صرف بوده و دیدگاه مستقلی از خود ارائه نکرده است. سیوطی از جمله دانشمندانی است که معتقد به کثرت وقوع اشتراک لفظی در زبان است. زبانشناسان معاصر به تفکیک دو پدیده اشتراک لفظی و چندمعنایی اشاره کردهاند؛ این در حالی است که سیوطی میان این دو پدیده تفاوت قائل نشده است. وی تمامی نمونههای اضداد را جزء اشتراک لفظی میداند؛ این در حالی است که برخی نمونههای اضداد زیرمجموعه چندمعنایی قرار میگیرند. در مبحث اشتقاق به رابطه معنایی میان صیغههای مشتق اشاره نکرده است و تقسیمبندی وی از اشتقاق متفاوت از دیگر دانشمندان میباشد[۶].
از دیگر ویژگیهای مهم کتاب، تعداد منابع انبوهی است که سیوطی در نگارش آن، استفاده کرده است؛ بهطوریکه تعداد مصادر وی، به دویست میرسد که قدیمیترین آن، به قرن دوم هجری برمیگردد، مانند کتاب «العين» خلیل بن احمد فراهیدی و جدیدین آنها به فیروزآبادی (متوفی 817ق) که حدود یک قرن قبل از سیوطی میزیسته است. سیوطی بسیاری از مطالب این کتابها را جمعآوری و در کتاب حاضر، نقل کرده است. وی از کتاب «الأبدال» ابن سکیت بسیار نقل کرده است؛ بهطوریکه خود میگوید: «این، عمده مطالب ابن سکیت بود که جزیی از آن را نقل نکردم تا در نوع سیوهفتم قرار دهم. آنچه به دنبال خواهد آمد کثیری از الفاظ است که بهصورت پراکنده در کتاب لغت موجود بوده است و ابن سکیت آنها را از قلم انداخته؛ از آن جمله ابدال بین سین و صاد است؛ مانند: سراط و صراط». آنچه از این متن برمیآید، آن است که سیوطی نسبت به مصادر کتابش، ناقل صرف نبوده است، بلکه روش و اسلوب کار او بسیار آگاهانه، موشکافانه و دقیق بوده است[۷].
نمونه مشابه آن، جایی است که سیوطی اسامی مختلف «عسل» را به نقل از فیروزآبادی در کتابش «ترقيق الأسل لتصفيق العسل» ذکر میکند و در پایان میگوید: «این اسامی را در جامعیت، کسی بهمانندش نیاورده؛ بااینحال، برخی از واژگان از قلم افتاده است». سپس این واژهها را با استفاده از امالی قالی و امالی زجاجی، تکمیل میکند[۸].
مورد مشابه آن، کتاب «المثنی و المبنی» ابن سکیت است که سیوطی پس از نقل ده صفحه کامل از آن، میگوید: «این تمام آن چیزی بود که ابن سکیت در این باب جمعآوری و نقل کرده است؛ اما باید گفت که برخی از الفاظ را جا انداخته» و سیوطی این موضوع را از «ديوان الأدب» و «الغريب المصنف» و «الجمهرة» و مانند آنها دریافته بود[۹].
گاهی نیز سیوطی فصولی کامل از یک کتاب را عینا نقل میکند؛ مانند نقل فصل چهارم و پنجم کتاب «لمع الأدلة» ابوالبرکات بن انباری و باب «ذكر ما جاء في فعالة» از کتاب «الغريب المصنف» ابن عبید که سیوطی در آخر آن گوید: «این همه مطالب کتاب «الغريب المصنف» در این باب بود». گاه نیز یک متن را بهطور فشرده تلخیص میکند؛ چنانکه کتاب «مراتب النحويين» ابوالطیب لغوی را در 20 صفحه تلخیص کرده و در پایان مینویسد: «کلام ابوطیب در کتاب «مراتب النحويين»، ملخصا پایان یافت».
چنانکه در عبارت قبل دیدیم، سیوطی همواره به تلخیص متون مصادرش اشارت دارد. در جایی دیگر هم مینویسد: «کلام ابن جنی - بهطور ملخص - پایان یافت»[۱۰].
سیوطی بسیاری از مطالب کتاب «الصاحبي» ابن فارس و «الخصائص» ابن جنی را در مزهر نقل کرده است. از اولی شش صفحه کامل، یکجا آورده و میگوید: «این همه کلام ابن فارس بود». بهعلاوه در دیباچه بسیاری از ابواب مزهر، از آرای ابن فارس بهره برده است و خود به این امر اذعان دارد: «یک نسخه از این کتاب را دیدم که بر مصنف خوانده شده بود و دستخط او در آن موجود بود، که معظم مطالب آن را در این کتاب آوردهام»[۱۱].
نسبت متون مفقود منقول در «المزهر»، 40 درصد از حجم کتاب میشود؛ لذا ارزش کتاب، ازاینروی که حافظ بسیاری از متون ازدسترفته قدیم است، روشن میگردد. از این جهت، «المزهر» در مباحث علمی، یک منبع اصیل بشمار میرود. برخورد سیوطی با مصادرش متفاوت است. گاهی از یک منبع، همه مطالب را حرفبهحرف نقل میکند؛ مثل آنچه در خصوص نقل فصول چهارم و پنجم از کتاب «لمع الأدلة» ابن انباری رخ داده و گاهی هم متون را مقدم یا مؤخر و با تغییر و تلخیص نقل میکند؛ چنانکه در مورد باب اضداد از کتاب «الغريب المنصف» ابوعبید قاسم بن سلام عمل کرده است[۱۲].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب هر جلد، در انتهای همان جلد و فهرست اعلام، قبایل و کتب مذکور در هر دو جلد، در انتهای جلد دوم آمده است.
در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع[۱۳] و اشاره به اختلاف نسخ[۱۴]، به توضیح برخی از کلمات و عبارات متن، پرداخته شده است[۱۵].
پانویس
- ↑ ر.ک: رمضان عبدالتواب، ص542
- ↑ ر.ک: همان، ص544
- ↑ ر.ک: مقدمه، ج1، ص7-19
- ↑ ر.ک: محمودی، طیبه
- ↑ ر.ک: فرزانه، بابک، ج9، ص11-12
- ↑ محمودی، طیبه
- ↑ ر.ک: رمضان عبدالتواب، ص542-543
- ↑ ر.ک: همان، ص543
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص545-546
- ↑ ر.ک: پاورقی، ج1، ص226
- ↑ ر.ک: همان، ص201
- ↑ ر.ک: همان، ص231
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- فرزانه، بابک، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1379ش.
- رمضان عبدالتواب، «مصادر و مآخذ سیوطی در کتاب «المزهر»»، ترجمه حسین علینقیان، آینه پژوهش، آذر و دی 1379، دوره 11، شماره 65.
- محمودی، طیبه، «نقد و تحلیل دیدگاههای زبانشناسی سیوطی در المزهر»، پایاننامه دفاعشده در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اراک، استاد راهنما محمود شهبازی و قاسم مختاری، 1392