آداب و مراحل سلوک الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'گونه ای' به 'گونه‌ای')
    خط ۵۲: خط ۵۲:
    باری موضوعی انی دفتر صفات و افعال خداوند در آفاق و انفس است، از این رهگذر نخست از کلام خدا و تجلی فعلی و صفات خداوند در کلامش می‌گوید. آنگاه به دیرینگی و پیوستگی تجلی در هستی می‌پردازد، سپس به اسم و مسمی اشاره می‌کند و یادآور می‌شود که هستی چون اسم خداست که بدان دلالت دارد بی آنکه با آن یکی باشد. پس از این صفات هفتگانه و صفات امهات خداوند را نام می‌برد و از قبض و بسط دل عارف می‌گوید.
    باری موضوعی انی دفتر صفات و افعال خداوند در آفاق و انفس است، از این رهگذر نخست از کلام خدا و تجلی فعلی و صفات خداوند در کلامش می‌گوید. آنگاه به دیرینگی و پیوستگی تجلی در هستی می‌پردازد، سپس به اسم و مسمی اشاره می‌کند و یادآور می‌شود که هستی چون اسم خداست که بدان دلالت دارد بی آنکه با آن یکی باشد. پس از این صفات هفتگانه و صفات امهات خداوند را نام می‌برد و از قبض و بسط دل عارف می‌گوید.


    سپس از تجلی آفاقی یاد می‌کند و اشاره می‌کند که همه چیز روی به سوی  خدا دارد، هر موجودی به گونه ای جان دارد و گویاست و تسبیح خدا می‌کند آنگاه علم بشر را مکاشفه عالم وجود می‌خواند و به چگونگی نزول اسماء، مرکز عالم وجود و اینکه ملک به ملکوت و ملکوت به جبروت و جبروت به خداوند قائم است می‌پردازد. پس از آن اشاره می‌کند که عالم خلق مظهر صفات خواوند است و عالم شهود را اصالتی نیست و آنچه هست جلوه و نمودی از عالم امر و غیب است.
    سپس از تجلی آفاقی یاد می‌کند و اشاره می‌کند که همه چیز روی به سوی  خدا دارد، هر موجودی به گونه‌ای جان دارد و گویاست و تسبیح خدا می‌کند آنگاه علم بشر را مکاشفه عالم وجود می‌خواند و به چگونگی نزول اسماء، مرکز عالم وجود و اینکه ملک به ملکوت و ملکوت به جبروت و جبروت به خداوند قائم است می‌پردازد. پس از آن اشاره می‌کند که عالم خلق مظهر صفات خواوند است و عالم شهود را اصالتی نیست و آنچه هست جلوه و نمودی از عالم امر و غیب است.


    چون به اینجا می‌رسد از سیر آفاقی می‌گوید و به تجلی برخی صفات خداوند در طبیعت می‌پردازد مانند: قائم، عالم، احمد و قادر، سپس به مزیت آدمی در معرفت اسماءالله اشاره می‌کند و از بیشماری اسماء خدا می‌گوید.
    چون به اینجا می‌رسد از سیر آفاقی می‌گوید و به تجلی برخی صفات خداوند در طبیعت می‌پردازد مانند: قائم، عالم، احمد و قادر، سپس به مزیت آدمی در معرفت اسماءالله اشاره می‌کند و از بیشماری اسماء خدا می‌گوید.

    نسخهٔ ‏۲۴ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۵۱

    آداب و مراحل سلوک الهی
    آداب و مراحل سلوک الهی
    پدیدآورانحقیقی، کریم محمود
    ناشرفلاح
    مکان نشرایران - شیراز
    سال نشر1374ش
    چاپسوم
    زبانفارسی
    تعداد جلد4

    آداب و مراحل سلوک الهی، یا آداب سلوک قرآنی، اثر کریم محمود حقیقی، مجموعه‌ای است از چهار دفتر که یک دوره اخلاق عملی را به زبان ساده و غیرفنی که از قرآن و حدیث ریشه گرفته است به مخاطب ارائه می‌دهد.

    سه دفتر اول اخلاق و یا حداکثر اخلاق عرفانی است و نه عرفان، و دفتر چهارم به عرفان نظری اختصاص یافته است.

    ساختار

    نگارنده معمولا هر بخش را با قرآن سر می‌گیرد و با حدیث و اشعار فارسی پیش می‌برد. وی بر آن است که نوشته اش تفسیر موضوعی قرآن استم. نثر کتاب آهنگین و مسجع است اما غیراستادانه افتاده است و گاه برخی کاربردهای زبانی متروک در آن دیده می‌شود. نویسنده جز قرآن به منبع دیگری اشاره نمی کند مگر یکی دو بار. نکته دیگر اینکه این کتاب درخور توده مردم است.

    گزارش محتوا

    مطالب در چهار دفتر جداگانه تنظیم شده است: دفتر اول: «تخلی» (آداب و منازل توبه)؛ دفتر دوم: «تزکی» (در تزکیه نفس از صفات ذمیمه)؛ دفتر سوم: «تحلی» (در آراستن دل به صفات حمیده)؛ دفتر چهارم «تجلی» (در جلوه‌گر شدن انوار الهی).

    دفتر اول

    نویسنده در نیمه نخست کتاب پس از فراخوان به تفکر در خود و جهان و بیان هدف آفرینش با لحنی به کمال خطابی و با بهره‌گیری از امثال و برخی داستانهای توبه‌کنندگان، می‌کوشد در خواننده زمینه روانی برای آهنگ توبه آفریند از این رو به توبه نصوح، توبه بهلول نباش، توبه فضیل عیاض، توبه بشر حافی، توبه ابراهیم ادهم، توبه موسی و آدم(ع) اشاره می‌کند و از عشق خدا به توبه کننده می‌گوید. سپس منازل ده‌گانه توبه را شرح و شماره می‌کند و از بیداری و به خودآمدن، قیام و حرکت برای توبه، اعتراف به تقصیر، استغفار، پشیمانی راستین از گذشته، ادای حق الناس، ادای فرایض، استفامت در توبه و پرهیز از توبه‌شکنی، سوز و گداز، غنیمت وقت و جبران گذشته و سرانجم مراقبه و محاسبه، به کوتاهی می‌گوید. پس از این آداب و مراقبت‌های پس از طی مراحل توبه را یاد می‌کند و به پرهیز از مجالس گناه می‌خواند و بر فوری بودن توبه اشاره می‌کند سپس به آثار متعدد گناه می‌پردازد.

    دفتر دوم

    در این دفتر نخست به مذمت دنیا و دنیاپرستی می‌پردازد و با آوردن آیات و احادیث و امثال و داستانهایی می‌کوشد مخاطب را به ناپسندی دنیاپرستی آگاه کند. آنگاه به تذکرات نه‌گانه ای در معالجت حب دنیا می‌پردازد. پس از آن از دنیای ستوده یاد می‌کند و وجه پسند و ناپسند آن را می‌آورد.

    نویسنده در ادامه، گناهان زیر را شرح و شماره می‌کند: شرک به خدا، تقل نفس، نافرمانی پدر و مادر، ربا، اتهام ناروا به زن پارسا، گریز از جبهه جهاد، خود بزرگ‌بینی، حسد، آرزوی دراز، کینه ورزی، دروغ، غیبت، سخن چینی، نفاق و دو زبانی، سرزنش، مدح بی جا، نجوا، شوخی و تمسخر، پرگویی و بیهوده گویی. سپس به معاشرت و لغزشهای ناشی از آن، مجلس گنه، مجالست با دل مردگان، مجالست با ثرومندان، مجادله، لزوم حفظ صله رحم حتی با نزدیگان ناسازگار و موارد کناره گزینی از مردم می‌پردازد.

    دفتر سوم

    نویسنده در این دفتر از صفات بایسته و آنچه باید بدان آراسته بود می‌گوید و از این رهگذر به نکات زیر می‌پردازد: زهد، دوری از معاشرت بی جا، سکوت، قدرشناسی، نعمت، قناعت، رضایت، توکل، جمع توکل و تلاش، تواضع، صبر بر درد، صبر بر عبادت، صبر بر مصیبت، صبر بر معصیت، صبر بر ازار مردم، صبر بر فقر، صبر بر لقای پروردگار، صبر توفیق الهی است، نتیجه صبر، تفکر و ژرف اندیشی، یقین، ریاضت، استقامت، خوف و رجا، حسن ظن به خدا، وفای به عهد، امر به معروف و نهی از منکر، شرایط آن، خدمت به خلق خدا، حلم و فرونشاندن خشم، آزرم و صیانت چشم، صله رحم، خوش خلقی و سازگاری، معاضرت خوب در غیر معصیت، استغنا و بی نیازی از مردم و مراقبه و محاسبه.

    دفتر چهارم

    چنانکه گذشت، نویسنده در سه دفتر پیشین به اخلاق عملی پرداخت. در این دفتر از عرفان نظری می‌گوید این است که دفتر کنونی به کار عوام نمی آید و گویی مخاطب نویسنده عوض می‌شود. این از شگفتی های این مجمخوعه است.

    باری موضوعی انی دفتر صفات و افعال خداوند در آفاق و انفس است، از این رهگذر نخست از کلام خدا و تجلی فعلی و صفات خداوند در کلامش می‌گوید. آنگاه به دیرینگی و پیوستگی تجلی در هستی می‌پردازد، سپس به اسم و مسمی اشاره می‌کند و یادآور می‌شود که هستی چون اسم خداست که بدان دلالت دارد بی آنکه با آن یکی باشد. پس از این صفات هفتگانه و صفات امهات خداوند را نام می‌برد و از قبض و بسط دل عارف می‌گوید.

    سپس از تجلی آفاقی یاد می‌کند و اشاره می‌کند که همه چیز روی به سوی خدا دارد، هر موجودی به گونه‌ای جان دارد و گویاست و تسبیح خدا می‌کند آنگاه علم بشر را مکاشفه عالم وجود می‌خواند و به چگونگی نزول اسماء، مرکز عالم وجود و اینکه ملک به ملکوت و ملکوت به جبروت و جبروت به خداوند قائم است می‌پردازد. پس از آن اشاره می‌کند که عالم خلق مظهر صفات خواوند است و عالم شهود را اصالتی نیست و آنچه هست جلوه و نمودی از عالم امر و غیب است.

    چون به اینجا می‌رسد از سیر آفاقی می‌گوید و به تجلی برخی صفات خداوند در طبیعت می‌پردازد مانند: قائم، عالم، احمد و قادر، سپس به مزیت آدمی در معرفت اسماءالله اشاره می‌کند و از بیشماری اسماء خدا می‌گوید.

    وحد اسماء، عینیت صفات و ذات، اولین تجلی در هستی یعنی نور محمدی، نکاتی راجع به اسماء، معنای حمد، مراحل حمد، اسمایی که با تمام موجودات عالم تجلی دارند یعنی رحمن، رب، شهید، ظاهر و محیط و اینکه کمالات موجودات عین کمال حق تعالی است، نکات دیگر این دفتر است[۱].

    پانویس

    1. رفیعی، بهروز، ص3-7

    منابع مقاله

    رفیعی، بهروز؛ اخلاق، عرفان و تصوف اسلامی: کتابشناسی توصیفی و موضوعی، تهران، انتشارات بین‌المللی هدی، چاپ یکم، 1377ش.

    وابسته‌ها