ابن غانم، عبدالسلام بن احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'صفدى' به 'صفدى')
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class='wikiInfo'>
    [[پرونده:NUR09960.jpg|بندانگشتی|ابن غانم، عبدالسلام بن احمد]]
    [[پرونده:NUR09960.jpg|بندانگشتی|ابن غانم، عبدالسلام بن احمد]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|ابن غانم، عبدالسلام بن احمد
    ! نام!! data-type='authorName'|ابن غانم، عبدالسلام بن احمد
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام های دیگر  

    نسخهٔ ‏۵ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۰۱

    ابن غانم، عبدالسلام بن احمد
    نام ابن غانم، عبدالسلام بن احمد
    نام های دیگر اب‍ن‌ غ‍ان‍م‌ ال‍م‍ق‍دس‍ی‌، ع‍زال‍دی‍ن‌

    ع‍ب‍دال‍س‍لام‌ ال‍م‍ق‍دس‍ی‌، ع‍ب‍دال‍س‍لام‌ ب‍ن‌ اح‍م‍د

    م‍ق‍دس‍ی‌، ع‍زال‍دی‍ن‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍س‍لام‌

    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت 678 هـ.ق
    اساتید
    برخی آثار
    کد مولف AUTHORCODE9960AUTHORCODE


    «ابومحمد عبدالسلام بن احمد بن غانم» در بيت‌المقدس زاده شد. از آنجا كه وفات او را قبل از 50 سالگى گزارش كرده‌اند، بى‌شك ولادتش را بايد پس از 628ق دانست. وى در آغاز جوانى به آموختن قرآن روى آورد و سپس علوم متداول زمان خود را فراگرفت و آنگاه به آثار و انديشه‌هاى صوفيانه جدش غانم بن على كه از مشايخ خانقاه صلاحيه و از صوفيان بنام بود، انس و الفت گرفت. گرايش به تصوف، وى را براى ورود به ميدان وعظ و خطابه آماده ساخت. نخستين مجالس وعظ او به درخواست پسرعمّش و در خلوت انجام گرفت. از آن پس مجالس وى با حضور برخى از خواص ادامه يافت تا اينكه كم‌كم آوازه‌اش بالا گرفت و به‌رغم ميل خود، مردم براى شنيدن سخنان او شتافتند. پس از مدتى بيت‌المقدس را به قصد مصر ترك كرد و در قاهره رحل اقامت افكند. در آنجا نيز مجالسى ترتيب داد و سخنانش چنان موردپسند مردم قرار گرفت كه در قاهره براى وى زاويه‌اى برپا كردند و از هيچ لطف و محبتى به او دريغ نورزيدند و او زندگى را تا پايان در آنجا سپرى كرد، اما اقامت در قاهره را به سبب دورى از پدر و خويشانش خوش نداشت و پيوسته به قدس و دمشق سفر مى‌كرد. وى در اثناى اين سفرها، در جامع اموى دمشق مجالس وعظ تشكيل مى‌داد كه جمعى از عالمان و زاهدان در آن شركت مى‌جستند. در سخنورى چنان مهارت داشت كه خطبه‌هاى مراسم عيد را فى البداهه ايراد مى‌كرد. ابن كثير و ابن تغرى بردى سبك وى را در سخنورى همچون عبدالرحمان ابن جوزى و امثال او دانسته‌اند.

    ابن غانم در آثار خود همواره در تبيين مبانى تصوف كوشيده و به بررسى شرح حال سرآمدان اين مسلك پرداخته است. شايد بتوان او را از صوفيانى دانست كه شيوه اعتدال برگزيدند. وى سعى داشت با تأويلات بجا ميان شريعت و طريقت كه از ديدگاه او ظاهر و باطن دين است، سازش برقرار كند. به همين جهت بر حلاج خرده مى‌گرفت كه چرا راز نگه نداشت و جان بر سر آن نهاد.

    وى انديشه‌هاى صوفيانه خود را نزديك به فهم مردم عادى بيان مى‌كرد و مجالس خود را به دور از جاه و جلال كاخهاى سلاطين و حتى مساجد و مدارس تشكيل مى‌داد و از همين‌رو پيوسته مورد توجه عموم قرار مى‌گرفت. چارچوب كلى اشعار وى نيز همان سبك و قالب سنتى قصيده است و مدايحش كه همانند اشعار ديگر شعراى صوفى اساساً به مضمون عشق تعلق دارد، همه آكنده از اشارات و تعبيرات صوفيانه و باورها و معتقدات مذهبى است و در عين حال روان، ساده و دلنشين است و از ظرافت‌هاى صنايع بديعى و آرايه‌هاى لفظى چون جناس، تضمين و اقتباس از آيات قرآن و روايات نبوى بهره فراوان دارد. وى علاوه بر قصيده، مخمّسات و موشّحاتى نيز دارد كه در لابه‌لاى نوشته‌هاى او پراكنده است. صفدى با نقل مديحه و موشحى از او شعرش را متوسط ارزيابى كرده است. نثر ابن غانم آهنگين، مسجع و پرتصنع است و گاه اشارات و رموز عرفانى در قالب تمثيل عرضه شده است.

    ابن غانم در پى سقوط از پرتگاهى در سال 678ق جان سپرد و در مقبره باب النصر در قاهره به خاك سپرده شد.

    آثار

    1- القول النفيس فى تفليس ابليس؛

    2- حل الرموز و مفاتيح الكنوز؛

    3- كشف الاسرار عن حِكم الطيور و الازهار؛

    4- الاجوبة القاطعة لحجج الخصوم الواقعة فى كل العلوم؛

    5- اصطلاحات الصوفية؛

    6- اِفراد الاحد عن اَفراد العدد؛

    7- ديوان شعر؛

    8- خُطَب؛

    9- ذكر اهل الحقية و مشايخ الطريقة؛

    10- رساله تشبيه (جسم) الانسان بمملكة كاملة البنيان؛

    11- رساله فى شرح حديث السبعة الذين يظهرهم الله فى ظهوره؛

    12- رساله فى القضاء و القدر و الارادة؛

    13- شجرة الايمان؛

    14- شرح حال الاولياء و مناقب الاتقياء؛

    منبع مقاله

    دايرة المعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، تهران، 1377، ج4، صص 354-355.


    وابسته‌ها