امام علی علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:


== جنگ جمل==
== جنگ جمل==
[[پرونده:NUR02617J1.jpg|150px|بندانگشتی|[[نبرد جمل (ترجمه وقعة الجمل)]]]]


طلحه و زبير كه هر دو طمع در خلافت داشتند از بيعت با امام علی(ع) ناراضى بودند و به بهانه عمره به مكه رفتند. عايشه كه از مخالفان سرسخت امام علی(ع) بود در مكه بود و با آنكه در حيات عثمان حمايتى از او نكرده بود چون خبر خلافت امام علی(ع) را شنيد سخت ناراحت شد و فرياد برآورد كه عثمان مظلوم كشته شده است. طلحه و زبير در مكه محيط مناسبى براى خود يافتند و مخالفت عايشه را كه نفوذ زيادى در ميان مسلمانان داشت مغتنم شمردند و خواستند در پناه او مخالفت با امام علی(ع) را علنى سازند و خون عثمان را دستاويز كنند و پس از چيره شدن بر امام علی(ع) امر خلافت را ميان خود فيصله دهند. آنها پس از مشورت تصميم گرفتند كه به بصره روند و با تصرف بيت‌المال آنجا كه محل جمع و ذخيره قسمت مهمى از درآمد ایران بود و با تحريك و اغواى قبايل و اشراف عرب مقيم آنجا، نيروى عظيمى گرد آورند و امام علی(ع) را از ميان بردارند. پس عايشه را بر هودجى نشانده سوار شترى كردند و با عده‌اى از مدينه راه افتاده به بصره رفتند. در بصره عثمان بن حنيف كه نماينده امام علی(ع) بود مانع ايشان شد و بعد آشتى‌گونه‌اى ميان ايشان حاصل گرديد. اما شبى بر سر او ريختند و او را اسير كردند و موى ريشش را كندند و مى‌خواستند او را بكشند، اما چون برادرش سهل بن حنيف در مدينه بود ترسيدند كه او با يارى ديگر انصار به خونخواهى عثمان بن حنيف برخیزد و خويشان ايشان را در مدينه بكشد. پس او را رها كردند و به سراغ بيت‌المال رفتند و هفتاد تن از خازنان و موكلان بيت المال را كشتند و اموال آن را تصرف كردند. پس از آن طلحه و زبير بر سر امامت در نماز به نزاع برخاستند و سرانجام قرار بر آن شد كه يك روز پسر زبير و يك روز پسر طلحه امامت كنند. امام علی(ع) با شنيدن اين اخبار روى به بصره نهاد و چون به شهر رسيد ‎نخست كس فرستاد و ايشان را به صلح دعوت فرمود، ولى طلحه و زبير نپذيرفتند. پس از آن شخصى را با قرآن بسوى ايشان فرستاد و به راه حق و پيروى از حكم الهى خواند، ولى اين فرستاده را با تير زدند و كشتند. پس به ياران خود فرمود كه آغاز به جنگ نكنند مگر آنكه آنان ابتدا حمله كنند. چون حمله از جانب طلحه و زبير آغاز شد حضرت به ناچار دستور قتال صادر فرمود. در اين جنگ طلحه به تيرى كه از كمين گشاده شده بود كشته شد و زبير از ميدان جنگ بيرون رفت اما به دست شخصى به نام عمرو بن جرموز كشته شد. پس از جنگى كه در گرفت شكست بر سپاه بصره افتاد، اما عده‌اى دور شتر عايشه را گرفتند و به سختى جنگيدند تا آنكه شتر از پاى درآمد و مدافعان آن پراكنده شدند و حضرت فرمود تا عايشه را با احترام در خانه‌اى جاى دادند و مقدمات سفر او را به مدينه آماده كردند. امام علی(ع) بازماندگان سپاه بصره را امان داد كه از جمله عبداللّه بن زبير و مروان بن حكم و فرزندان عثمان و ديگر بنى اميه بودند و فرمود كه به اموال ايشان دست نزنند و فقط سلاحشان را بگيرند.  
طلحه و زبير كه هر دو طمع در خلافت داشتند از بيعت با امام علی(ع) ناراضى بودند و به بهانه عمره به مكه رفتند. عايشه كه از مخالفان سرسخت امام علی(ع) بود در مكه بود و با آنكه در حيات عثمان حمايتى از او نكرده بود چون خبر خلافت امام علی(ع) را شنيد سخت ناراحت شد و فرياد برآورد كه عثمان مظلوم كشته شده است. طلحه و زبير در مكه محيط مناسبى براى خود يافتند و مخالفت عايشه را كه نفوذ زيادى در ميان مسلمانان داشت مغتنم شمردند و خواستند در پناه او مخالفت با امام علی(ع) را علنى سازند و خون عثمان را دستاويز كنند و پس از چيره شدن بر امام علی(ع) امر خلافت را ميان خود فيصله دهند. آنها پس از مشورت تصميم گرفتند كه به بصره روند و با تصرف بيت‌المال آنجا كه محل جمع و ذخيره قسمت مهمى از درآمد ایران بود و با تحريك و اغواى قبايل و اشراف عرب مقيم آنجا، نيروى عظيمى گرد آورند و امام علی(ع) را از ميان بردارند. پس عايشه را بر هودجى نشانده سوار شترى كردند و با عده‌اى از مدينه راه افتاده به بصره رفتند. در بصره عثمان بن حنيف كه نماينده امام علی(ع) بود مانع ايشان شد و بعد آشتى‌گونه‌اى ميان ايشان حاصل گرديد. اما شبى بر سر او ريختند و او را اسير كردند و موى ريشش را كندند و مى‌خواستند او را بكشند، اما چون برادرش سهل بن حنيف در مدينه بود ترسيدند كه او با يارى ديگر انصار به خونخواهى عثمان بن حنيف برخیزد و خويشان ايشان را در مدينه بكشد. پس او را رها كردند و به سراغ بيت‌المال رفتند و هفتاد تن از خازنان و موكلان بيت المال را كشتند و اموال آن را تصرف كردند. پس از آن طلحه و زبير بر سر امامت در نماز به نزاع برخاستند و سرانجام قرار بر آن شد كه يك روز پسر زبير و يك روز پسر طلحه امامت كنند. امام علی(ع) با شنيدن اين اخبار روى به بصره نهاد و چون به شهر رسيد ‎نخست كس فرستاد و ايشان را به صلح دعوت فرمود، ولى طلحه و زبير نپذيرفتند. پس از آن شخصى را با قرآن بسوى ايشان فرستاد و به راه حق و پيروى از حكم الهى خواند، ولى اين فرستاده را با تير زدند و كشتند. پس به ياران خود فرمود كه آغاز به جنگ نكنند مگر آنكه آنان ابتدا حمله كنند. چون حمله از جانب طلحه و زبير آغاز شد حضرت به ناچار دستور قتال صادر فرمود. در اين جنگ طلحه به تيرى كه از كمين گشاده شده بود كشته شد و زبير از ميدان جنگ بيرون رفت اما به دست شخصى به نام عمرو بن جرموز كشته شد. پس از جنگى كه در گرفت شكست بر سپاه بصره افتاد، اما عده‌اى دور شتر عايشه را گرفتند و به سختى جنگيدند تا آنكه شتر از پاى درآمد و مدافعان آن پراكنده شدند و حضرت فرمود تا عايشه را با احترام در خانه‌اى جاى دادند و مقدمات سفر او را به مدينه آماده كردند. امام علی(ع) بازماندگان سپاه بصره را امان داد كه از جمله عبداللّه بن زبير و مروان بن حكم و فرزندان عثمان و ديگر بنى اميه بودند و فرمود كه به اموال ايشان دست نزنند و فقط سلاحشان را بگيرند.


== جنگ صفين==
== جنگ صفين==