تفسير نورالثقلين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'امام صادق' به 'امام صادق'
جز (جایگزینی متن - 'سيد هاشم رسولى محلاتى' به 'سيد هاشم رسولى محلاتى')
جز (جایگزینی متن - 'امام صادق' به 'امام صادق')
خط ۸۸: خط ۸۸:
فى اصول الكافى:عن ابى عبد اللّه«عليه السلام»قال:الانفال،ما لم يوجف عليه بخيل و لا ركاب او قوم صالحوا او قوم اعطوا بايديهم و كل ارض خربة و بطون الاودية فهو لرسول اللّه (ص)و هو للامام من بعده يضعه حيث يشاء.«ج دوم صفحۀ 118 ذيل آيه 1 سورۀ انفال.»
فى اصول الكافى:عن ابى عبد اللّه«عليه السلام»قال:الانفال،ما لم يوجف عليه بخيل و لا ركاب او قوم صالحوا او قوم اعطوا بايديهم و كل ارض خربة و بطون الاودية فهو لرسول اللّه (ص)و هو للامام من بعده يضعه حيث يشاء.«ج دوم صفحۀ 118 ذيل آيه 1 سورۀ انفال.»


در اينجا امام صادق«عليه السلام»موارد انفال را بيان مى‌كند،اين بيانات ممكن است در جلسۀ درس ايشان در مقام بيان فقهى مسئله مطرح شده باشد،امّا الآن مى‌توان بهره‌بردارى تفسيرى از آن نمود.
در اينجا [[امام صادق]]«عليه السلام»موارد انفال را بيان مى‌كند،اين بيانات ممكن است در جلسۀ درس ايشان در مقام بيان فقهى مسئله مطرح شده باشد،امّا الآن مى‌توان بهره‌بردارى تفسيرى از آن نمود.


2-اصول كافى از امام صادق عليه السّلام:فى الرجل يموت و لا وارث له و لا مولى؟قال:هو اهل هذه الآية'''يسئلونك عن الانفال'''.جلد دوم صفحۀ 118 حضرت در صدد تفسير و تبيين موضوع آيه نبودند بلكه فقط مصداقى را مشخص نمودند،امّا اين مى‌تواند در كشف معنا و مراد آيه ما را كمك نمايد.
2-اصول كافى از [[امام صادق]] عليه السّلام:فى الرجل يموت و لا وارث له و لا مولى؟قال:هو اهل هذه الآية'''يسئلونك عن الانفال'''.جلد دوم صفحۀ 118 حضرت در صدد تفسير و تبيين موضوع آيه نبودند بلكه فقط مصداقى را مشخص نمودند،امّا اين مى‌تواند در كشف معنا و مراد آيه ما را كمك نمايد.


3-در خصال از امام باقر عليه السلام:ان اللّه تعالى خلق الشهور اثنى عشر شهرا و هى ثلثمأة و ستون يوما فحجر ستة ايام،خلق فيها السموات و الارض فمن ثم تقاصرت الشهور.
3-در خصال از امام باقر عليه السلام:ان اللّه تعالى خلق الشهور اثنى عشر شهرا و هى ثلثمأة و ستون يوما فحجر ستة ايام،خلق فيها السموات و الارض فمن ثم تقاصرت الشهور.
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
1-جلد 1 صفحۀ 310 ذيل آيه 4 سورۀ آل عمران حديث 5 در علت نامگذارى قرآن به«فرقان»از علل الشرايع از پيامبر اكرم«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»فقال:لم سمى الفرقان،فرقانا؟قال،لانه متفرق‌الآيات و السور انزلت فى غير الالواح و غير المصحف و التوراة و الانجيل و الزبورانزلت كلها جملة فى الالواح و الورق و الحديث طويل اخذنا منه موضع الحاجة. مشابه همين حديث را در جلد 4 صفحۀ 2 ذيل آيه 1 سورۀ فرقان عينا تكرار مى‌نمايد و علت آن بكار بردن كلمۀ فرقان در آيه است.
1-جلد 1 صفحۀ 310 ذيل آيه 4 سورۀ آل عمران حديث 5 در علت نامگذارى قرآن به«فرقان»از علل الشرايع از پيامبر اكرم«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»فقال:لم سمى الفرقان،فرقانا؟قال،لانه متفرق‌الآيات و السور انزلت فى غير الالواح و غير المصحف و التوراة و الانجيل و الزبورانزلت كلها جملة فى الالواح و الورق و الحديث طويل اخذنا منه موضع الحاجة. مشابه همين حديث را در جلد 4 صفحۀ 2 ذيل آيه 1 سورۀ فرقان عينا تكرار مى‌نمايد و علت آن بكار بردن كلمۀ فرقان در آيه است.


2-ذيل آيه 59 سورۀ فرقان جلد 4 صفحۀ 25 حديث 83 به مناسبت فراز'''«الذى خلق السموات و الارض و ما بينهما فى ستة ايام»'''حديثى از روضۀ كافى به نقل از امام صادق عليه السلام روايت كرده است كه همان حديث را در سورۀ هود 7 ذيل فراز'''«هو الذى خلق السموات و الارض فى ستة ايام»'''در جلد دوم صفحۀ 337 ح 14 از روضۀ كافى نقل كرده بود.
2-ذيل آيه 59 سورۀ فرقان جلد 4 صفحۀ 25 حديث 83 به مناسبت فراز'''«الذى خلق السموات و الارض و ما بينهما فى ستة ايام»'''حديثى از روضۀ كافى به نقل از [[امام صادق]] عليه السلام روايت كرده است كه همان حديث را در سورۀ هود 7 ذيل فراز'''«هو الذى خلق السموات و الارض فى ستة ايام»'''در جلد دوم صفحۀ 337 ح 14 از روضۀ كافى نقل كرده بود.


ب)تكرار روايت به سبب اينكه روايت چند آيه را متذكر شده است.به عنوان نمونه:1-در تفسير آيه 190 سورۀ بقره ج 1 ص 178،متعرض آيۀ 77 سورۀ نساء نيز شده است به همين جهت همين حديث را در جلد 1 ص 518 ج 410،تكرار كرده است.
ب)تكرار روايت به سبب اينكه روايت چند آيه را متذكر شده است.به عنوان نمونه:1-در تفسير آيه 190 سورۀ بقره ج 1 ص 178،متعرض آيۀ 77 سورۀ نساء نيز شده است به همين جهت همين حديث را در جلد 1 ص 518 ج 410،تكرار كرده است.
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
ه‍)تكرار روايت به سبب اينكه همان روايت از مصدر ديگر نقل شده است.به عنوان مثال:
ه‍)تكرار روايت به سبب اينكه همان روايت از مصدر ديگر نقل شده است.به عنوان مثال:


1-در جلد 1 صفحۀ 223 حديث 861 حديثى از امام صادق عليه السلام به نقل از تهذيب الاحكام آورده است كه همان حديث را در ج 1 صفحۀ 441 حديث 45 از قول كافى نموده است.
1-در جلد 1 صفحۀ 223 حديث 861 حديثى از [[امام صادق]] عليه السلام به نقل از تهذيب الاحكام آورده است كه همان حديث را در ج 1 صفحۀ 441 حديث 45 از قول كافى نموده است.


2-در جلد 1 صفحۀ 243 حديث 965 حديثى از امام صادق عليه السلام از معانى الاخبار نقل نموده كه همان حديث در جلد 1 صفحۀ 784 حديث 367 از طريق مجمع البيان نقل شده است. گاهى اوقات اين تكرارها به چند بار خواهد رسيد.
2-در جلد 1 صفحۀ 243 حديث 965 حديثى از [[امام صادق]] عليه السلام از معانى الاخبار نقل نموده كه همان حديث در جلد 1 صفحۀ 784 حديث 367 از طريق مجمع البيان نقل شده است. گاهى اوقات اين تكرارها به چند بار خواهد رسيد.


البته مصنف خود بر اين تكرار واقف بوده و موارد متعددى از آن جلوگيرى كرده است. بعنوان نمونه:
البته مصنف خود بر اين تكرار واقف بوده و موارد متعددى از آن جلوگيرى كرده است. بعنوان نمونه:
خط ۱۸۱: خط ۱۸۱:
در تفسير نور الثقلين ج 1 صفحۀ 107 تا 114 ضمن احاديث 294 تا 306،13 روايت نقل شده است،10 روايت به آموزش سحر توسط دو ملك الهى،هاروت و ماروت و قصۀ آنها مربوط مى‌شود.
در تفسير نور الثقلين ج 1 صفحۀ 107 تا 114 ضمن احاديث 294 تا 306،13 روايت نقل شده است،10 روايت به آموزش سحر توسط دو ملك الهى،هاروت و ماروت و قصۀ آنها مربوط مى‌شود.


در ضمن حديث شمارۀ 294 از عيون الاخبار از امام صادق عليه السلام سؤال مى‌شود كه: '''«فان قوما عندنا يزعمون ان هاروت و ماروت ملكان اختارتهما الملائكة....''' عده‌اى گمان مى‌كنند كه هاروت و ماروت دو ملك الهى هستند كه وقتى،عصيان بنى آدم در زمين زياد شد،ملائكه آنها را بعنوان نمايندۀ خود انتخاب كرده خداوند آن دو را به همراه ملك سومى به زمين فرستاد،اين دو ملك بوسيلۀ زنى به نام زهره،آزمايش شدند و در نهايت،خمر نوشيده،قتل مرتكب شده و قصد زنا با آن زن را داشتند.خداوند آنها را در بابل عذاب كرد.ساحران از آنها،سحر مى‌آموزند.آن زن نيز بشكل ستارۀ زهره مسخ گرديد.امام صادق عليه السلام مى‌فرمايد:معاذ اللّه من ذلك،ساحت خداوند از اين افكار دور است،ملائكه موجودات معصوم الهى هستند كه جز امر الهى را،انجام نمى‌دهند،لحظه‌اى از عبادت الهى،دور گردان نيستند و از قبايح و كفر و عصيان بدورند.»
در ضمن حديث شمارۀ 294 از عيون الاخبار از [[امام صادق]] عليه السلام سؤال مى‌شود كه: '''«فان قوما عندنا يزعمون ان هاروت و ماروت ملكان اختارتهما الملائكة....''' عده‌اى گمان مى‌كنند كه هاروت و ماروت دو ملك الهى هستند كه وقتى،عصيان بنى آدم در زمين زياد شد،ملائكه آنها را بعنوان نمايندۀ خود انتخاب كرده خداوند آن دو را به همراه ملك سومى به زمين فرستاد،اين دو ملك بوسيلۀ زنى به نام زهره،آزمايش شدند و در نهايت،خمر نوشيده،قتل مرتكب شده و قصد زنا با آن زن را داشتند.خداوند آنها را در بابل عذاب كرد.ساحران از آنها،سحر مى‌آموزند.آن زن نيز بشكل ستارۀ زهره مسخ گرديد.[[امام صادق]] عليه السلام مى‌فرمايد:معاذ اللّه من ذلك،ساحت خداوند از اين افكار دور است،ملائكه موجودات معصوم الهى هستند كه جز امر الهى را،انجام نمى‌دهند،لحظه‌اى از عبادت الهى،دور گردان نيستند و از قبايح و كفر و عصيان بدورند.»


در حديث 296 از عيون الاخبار نيز نقل مى‌شود كه:«سمعت المأمون يسأل الرضا«عليه السلام» عما يرويه الناس من أمر الزهرة و انها كانت امرأة فتن بها هاروت و ماروت ...در اين روايت نيز از امام رضا عليه السلام،مأمون راجع به زهره و هاروت و ماروت و سهيل سؤال مى‌كند.امام رضا عليه السلام مى‌فرمايد:كذبوا فى قولهم،مردم درست نمى‌گويند،ايندو(زهرة و سهيل)ستاره نبودند بلكه دو حيوان دريايى بودند، خداوند دشمنان خود را به شكل اشياء نورانى مسخ نمى‌كند.»
در حديث 296 از عيون الاخبار نيز نقل مى‌شود كه:«سمعت المأمون يسأل الرضا«عليه السلام» عما يرويه الناس من أمر الزهرة و انها كانت امرأة فتن بها هاروت و ماروت ...در اين روايت نيز از امام رضا عليه السلام،مأمون راجع به زهره و هاروت و ماروت و سهيل سؤال مى‌كند.امام رضا عليه السلام مى‌فرمايد:كذبوا فى قولهم،مردم درست نمى‌گويند،ايندو(زهرة و سهيل)ستاره نبودند بلكه دو حيوان دريايى بودند، خداوند دشمنان خود را به شكل اشياء نورانى مسخ نمى‌كند.»
خط ۱۸۷: خط ۱۸۷:
در اين دو حديث،دو امام معصوم«عليهما السلام»اعتقاد مردم در مورد مسخ زهره و ارتباط نامشروع آنها با هاروت و ماروت را نفى مى‌نمايند.
در اين دو حديث،دو امام معصوم«عليهما السلام»اعتقاد مردم در مورد مسخ زهره و ارتباط نامشروع آنها با هاروت و ماروت را نفى مى‌نمايند.


اما در روايت 298 به نقل از كتاب خصال از امام صادق عليه السلام از جد بزرگوارشان نقل مى‌شود كه:ان المسوخ من بنى آدم ثلثة عشر الى ان قال:و اما الزهرة فكانت امرأة فتنت هاروت و ماروت فمسخها اللّه كوكبا.
اما در روايت 298 به نقل از كتاب خصال از [[امام صادق]] عليه السلام از جد بزرگوارشان نقل مى‌شود كه:ان المسوخ من بنى آدم ثلثة عشر الى ان قال:و اما الزهرة فكانت امرأة فتنت هاروت و ماروت فمسخها اللّه كوكبا.


مى‌فرمايد:انسانهاى مسخ شده،سيزده تن مى‌باشد و در مقام شمارش،زهره را نيز جزء آنها محسوب مى‌نمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مى‌شود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف امام صادق و امام رضا «عليهما السلام»در دو حديث اوّل نفى شده بود،توسط اين احاديث تأييد مى‌گردد.
مى‌فرمايد:انسانهاى مسخ شده،سيزده تن مى‌باشد و در مقام شمارش،زهره را نيز جزء آنها محسوب مى‌نمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مى‌شود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف [[امام صادق]] و امام رضا «عليهما السلام»در دو حديث اوّل نفى شده بود،توسط اين احاديث تأييد مى‌گردد.


در حديث 304 كه از تفسير قمى از امام باقر«عليه السّلام»نقل مى‌كند آمده است:«مسأله عطار و نحن بمكه،عن هاروت و ماروت فقال ابو جعفر«عليه السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان(انس و جن)از گناهان آنها به تنگ آمده،به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نماينده‌اى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم،آنان،هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند،انتخاب كردند،خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم،به زمين برويد اما شرك نورزيد،قتل ننمائيد،خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى،فرود آمدند، با زنى زيبارو،زينت آراسته،و خوشبو مواجه شدند،دل به او دادند،تقاضاى كام نمودند.
در حديث 304 كه از تفسير قمى از امام باقر«عليه السّلام»نقل مى‌كند آمده است:«مسأله عطار و نحن بمكه،عن هاروت و ماروت فقال ابو جعفر«عليه السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان(انس و جن)از گناهان آنها به تنگ آمده،به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نماينده‌اى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم،آنان،هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند،انتخاب كردند،خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم،به زمين برويد اما شرك نورزيد،قتل ننمائيد،خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى،فرود آمدند، با زنى زيبارو،زينت آراسته،و خوشبو مواجه شدند،دل به او دادند،تقاضاى كام نمودند.
خط ۲۸۹: خط ۲۸۹:
از مجموع رواياتى كه در معانى حروف مقطعه نقل مى‌كند،هفت قول را مى‌توان استنباط كرد:
از مجموع رواياتى كه در معانى حروف مقطعه نقل مى‌كند،هفت قول را مى‌توان استنباط كرد:


1-رمز بودن:براى نمونه،در معناى«الم»ج 1 صفحۀ 26 حديث 4 معانى الاخبار از امام صادق عليه السلام «الم»فى اول البقرة:فمعناه انا اللّه الملك.
1-رمز بودن:براى نمونه،در معناى«الم»ج 1 صفحۀ 26 حديث 4 معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليه السلام «الم»فى اول البقرة:فمعناه انا اللّه الملك.


2-اسم اعظم الهى:در معناى«الم»ج 1 صفحۀ 26 حديث 5 معانى الاخبار از امام صادق «عليه السّلام»قال:«الم»هو حرف من حروف اسم اللّه الاعظم المقطّع فى القرآن.الذى يؤلّفه النبى«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»،فاذا دعى به اجيب.
2-اسم اعظم الهى:در معناى«الم»ج 1 صفحۀ 26 حديث 5 معانى الاخبار از [[امام صادق]] «عليه السّلام»قال:«الم»هو حرف من حروف اسم اللّه الاعظم المقطّع فى القرآن.الذى يؤلّفه النبى«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»،فاذا دعى به اجيب.


از امام صادق«عليه السّلام»نقل مى‌شود كه:«الم»حرفى است از حروف مقطع اسم اعظم خداوند در قرآن مى‌باشد كه پيامبر(ص)با آن آشناست،و اگر با آن دعا شود،به استجابت خواهد رسيد.
از [[امام صادق]]«عليه السّلام»نقل مى‌شود كه:«الم»حرفى است از حروف مقطع اسم اعظم خداوند در قرآن مى‌باشد كه پيامبر(ص)با آن آشناست،و اگر با آن دعا شود،به استجابت خواهد رسيد.


3-اشاره به بقاء امتها و عمر اقوام(با استفاده از حساب ابجد):مانند ج 1 صفحۀ 26 به نقل از معانى الاخبار از امام باقر عليه السلام حديث 6
3-اشاره به بقاء امتها و عمر اقوام(با استفاده از حساب ابجد):مانند ج 1 صفحۀ 26 به نقل از معانى الاخبار از امام باقر عليه السلام حديث 6
خط ۳۰۵: خط ۳۰۵:
6-از خبرهاى غيب:جلد 3 ص 319 حديث 3 از كمال الدين و تمام النعمة از امام عصر «عج»قال:هذه الحروف من انباء الغيب اطلع اللّه عبده زكريا عليها ثم قصها على محمد(ص) اين حروف از خبرهاى غيبى است كه خداوند(در مورد كهيعص)به حضرت زكريا(ع)آموخت سپس براى پيامبر اسلام(ص)قصۀ آن را برگفت.
6-از خبرهاى غيب:جلد 3 ص 319 حديث 3 از كمال الدين و تمام النعمة از امام عصر «عج»قال:هذه الحروف من انباء الغيب اطلع اللّه عبده زكريا عليها ثم قصها على محمد(ص) اين حروف از خبرهاى غيبى است كه خداوند(در مورد كهيعص)به حضرت زكريا(ع)آموخت سپس براى پيامبر اسلام(ص)قصۀ آن را برگفت.


7-اسم خاص در معناى«طه»:جلد سوم صفحۀ 367 حديث 8 از معانى الاخبار از امام صادق«عليه السّلام» و امّا«طه»فاسم من اسماء النبى(ص)و معناه يا طالب الحق الهادي اليه.
7-اسم خاص در معناى«طه»:جلد سوم صفحۀ 367 حديث 8 از معانى الاخبار از [[امام صادق]]«عليه السّلام» و امّا«طه»فاسم من اسماء النبى(ص)و معناه يا طالب الحق الهادي اليه.


در معناى«ق»:جلد 5 صفحۀ 104 حديث 3 از معانى الاخبار از امام صادق عليه السلام: و امّا«ق»فهو الجبل المحيط بالارض.
در معناى«ق»:جلد 5 صفحۀ 104 حديث 3 از معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليه السلام: و امّا«ق»فهو الجبل المحيط بالارض.


در معناى«ن»جلد 5 ص 387 حديث 4 از خصال به نقل از امام باقر عليه السلام:ان «يس»لرسول اللّه(ص)عشرة اسماء،خمسة فى القرآن و خمسة ليست فى القرآن،فامّا التى فى القرآن،محمد،احمد،عبد اللّه،يس و ن.
در معناى«ن»جلد 5 ص 387 حديث 4 از خصال به نقل از امام باقر عليه السلام:ان «يس»لرسول اللّه(ص)عشرة اسماء،خمسة فى القرآن و خمسة ليست فى القرآن،فامّا التى فى القرآن،محمد،احمد،عبد اللّه،يس و ن.


و جلد 5 صفحۀ 387 حديث 5 از علل الشرايع از امام صادق عليه السلام:...و امّا«ان» فكان نهرا فى الجنة».
و جلد 5 صفحۀ 387 حديث 5 از علل الشرايع از [[امام صادق]] عليه السلام:...و امّا«ان» فكان نهرا فى الجنة».


البته مفسرين معانى بيشمارى را براى حروف مقطعه ذكر كرده‌اند،اقوال فوق،معانى استفاده شده از روايات منقول در تفسير نور الثقلين مى‌باشد.
البته مفسرين معانى بيشمارى را براى حروف مقطعه ذكر كرده‌اند،اقوال فوق،معانى استفاده شده از روايات منقول در تفسير نور الثقلين مى‌باشد.
خط ۳۲۸: خط ۳۲۸:
ان القرآن واحد نزل من عند واحد و لكن الاختلاف يجيئ من قبل الرواة.
ان القرآن واحد نزل من عند واحد و لكن الاختلاف يجيئ من قبل الرواة.


ج-سبك قرآن:ج 1 صفحۀ 168 حديث 574 از امام صادق عليه السلام:نزل القرآن باياك اعنى و اسمعى يا جاره.
ج-سبك قرآن:ج 1 صفحۀ 168 حديث 574 از [[امام صادق]] عليه السلام:نزل القرآن باياك اعنى و اسمعى يا جاره.


د)نامگذارى بخشهاى از سوره‌ها:جلد 1 صفحۀ 573 حديث 671 از پيامبر اكرم«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»:اعطيت السور الطوال مكان التوراة...
د)نامگذارى بخشهاى از سوره‌ها:جلد 1 صفحۀ 573 حديث 671 از پيامبر اكرم«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»:اعطيت السور الطوال مكان التوراة...
خط ۳۴۰: خط ۳۴۰:
ح)نسخ:بيان مصاديق و موارد نسخ آيات و احيانا رد برخى آنها كه بطور پراكنده در روايات وجود دارد.
ح)نسخ:بيان مصاديق و موارد نسخ آيات و احيانا رد برخى آنها كه بطور پراكنده در روايات وجود دارد.


ط)بحث جرى و تطبيق دار بودن قرآن:جلد دوم صفحۀ 484 حديث 26 و 27 از عياشى از امام صادق«عليه السّلام»:ان القرآن لم يمت و انه يجرى كما يجرى الليل و النهار و كما يجرى الشمس و القمر،يجرى على آخرنا كما يجرى على اولنا.
ط)بحث جرى و تطبيق دار بودن قرآن:جلد دوم صفحۀ 484 حديث 26 و 27 از عياشى از [[امام صادق]]«عليه السّلام»:ان القرآن لم يمت و انه يجرى كما يجرى الليل و النهار و كما يجرى الشمس و القمر،يجرى على آخرنا كما يجرى على اولنا.


از امام صادق عليه السلام:ان القرآن حىّ لا يموت و الآية حية لا تموت.
از [[امام صادق]] عليه السلام:ان القرآن حىّ لا يموت و الآية حية لا تموت.


==منابع نور الثقلين==
==منابع نور الثقلين==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش