ترجمه نفحات الهیه: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۷: خط ۲۷:
    }}
    }}


    ترجمه نفحات الهیه یا مکاشفات الهی، نوشته صوفی مشهور؛ صدرالدین قونوى (607- 673ق)، با برگردان آن به زبان فارسی از عرفان‌پژوه معاصر، محمد خواجوی (1313- 1391ش.)، شامل 51 فصل (نفحه) همراه با 12 نامه سیر و سلوکی است.
    ترجمه نفحات الهیه یا مکاشفات الهی، نوشته صوفی مشهور؛ [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|صدرالدین قونوى]] (607- 673ق)، با برگردان آن به زبان فارسی از عرفان‌پژوه معاصر، [[خواجوی، محمد|محمد خواجوی]] (1313- 1391ش.)، شامل 51 فصل (نفحه) همراه با 12 نامه سیر و سلوکی است.


    نفحات، به معنای نسیم‌های رحمت الهی است و از حدیثِ نبوی «انّ لربکم فی ایّام دهرکم نفحاتٌ من رحمة ألا فَتَعرَّضُوا لها.» (در روزگار شما نسیم‌هایی از رحمت پروردگارتان بر شما می‌وزد، بیدار و هوشیار باشید و از آن بهره‌مند شوید.) گرفته شده است. قونوی چیستی و چگونگی استفاده از این نسیم‌های رحمانی را با نگرشی عرفانی در این نفحه‌ها شرح داده است. منظور او از اصطلاح "تَعَرّض" که از آن فراوان استفاده می‌کند، بهره‌وری از نسیم‌های خدایی است.
    نفحات، به معنای نسیم‌های رحمت الهی است و از حدیثِ نبوی «انّ لربکم فی ایّام دهرکم نفحاتٌ من رحمة ألا فَتَعرَّضُوا لها.» (در روزگار شما نسیم‌هایی از رحمت پروردگارتان بر شما می‌وزد، بیدار و هوشیار باشید و از آن بهره‌مند شوید.) گرفته شده است. قونوی چیستی و چگونگی استفاده از این نسیم‌های رحمانی را با نگرشی عرفانی در این نفحه‌ها شرح داده است. منظور او از اصطلاح "تَعَرّض" که از آن فراوان استفاده می‌کند، بهره‌وری از نسیم‌های خدایی است.
    خط ۳۳: خط ۳۳:
    این توضیح و تصحیح لازم است که در متن اصلی، قونوی فقط 51 نفحه آورده و بعد از نفحه 43، تعداد 17 نامه که خود برای یارانش نوشته بر آن افزوده ولی خواجوی همان طور که در مقدمه‌اش نوشته، این نامه‌ها را هم به عنوان نفحه شماره‌گذاری کرده و البته 5 مکتوب را که جنبه عاطفیش غلبه داشته، نیز ترجمه نکرده<ref>مقدمه مترجم، ص نوزده پاورقی9</ref> ولی آن ترجمه‌نشده‌ها را نیز در شمارش به حساب آورده و در نتیجه تعداد نفحات در فهرست مطالب به ۶۸ مورد رسیده است<ref>فهرست مطالب، ص‌پنج- نه</ref>.
    این توضیح و تصحیح لازم است که در متن اصلی، قونوی فقط 51 نفحه آورده و بعد از نفحه 43، تعداد 17 نامه که خود برای یارانش نوشته بر آن افزوده ولی خواجوی همان طور که در مقدمه‌اش نوشته، این نامه‌ها را هم به عنوان نفحه شماره‌گذاری کرده و البته 5 مکتوب را که جنبه عاطفیش غلبه داشته، نیز ترجمه نکرده<ref>مقدمه مترجم، ص نوزده پاورقی9</ref> ولی آن ترجمه‌نشده‌ها را نیز در شمارش به حساب آورده و در نتیجه تعداد نفحات در فهرست مطالب به ۶۸ مورد رسیده است<ref>فهرست مطالب، ص‌پنج- نه</ref>.


    مترجم می‌گوید نفحات حاصل سی و اندی سال مکاشفات، واردات و مخاطبات غیبی قونوی است. او افزوده است در کتاب نفحات، گذشته از واردات و مکاشفات؛ به مطالبی شگفت و آرائی عجیب برخورد میکنیم. ...از آن جمله ختمیت است همان گونه که شیخ و استادش ابن عربی می‌گفت<ref>مقدمه مترجم، ص بیست</ref>. صدرالدین قونوی گفته است: پروردگارا! بارها خبردارم کردی که من آخِرم و نیز خبردارم کردی که این برایت بشارتی است و نشانم دادی که آخرین بندۀ اختصاصی‌ام و از آخر بودن خود بیش از این تعبیر نمی‌کنم -اگرچه گلویم بریده شود- و تو می‌دانی<ref>متن کتاب، ص43</ref>.
    مترجم می‌گوید نفحات حاصل سی و اندی سال مکاشفات، واردات و مخاطبات غیبی قونوی است. او افزوده است در کتاب نفحات، گذشته از واردات و مکاشفات؛ به مطالبی شگفت و آرائی عجیب برخورد میکنیم. ...از آن جمله ختمیت است همان گونه که شیخ و استادش [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] می‌گفت<ref>مقدمه مترجم، ص بیست</ref>. صدرالدین قونوی گفته است: پروردگارا! بارها خبردارم کردی که من آخِرم و نیز خبردارم کردی که این برایت بشارتی است و نشانم دادی که آخرین بندۀ اختصاصی‌ام و از آخر بودن خود بیش از این تعبیر نمی‌کنم -اگرچه گلویم بریده شود- و تو می‌دانی<ref>متن کتاب، ص43</ref>.
    خواجوی یادآور شده که برخی از اشعار و مطالب را ترجمه نکرده است مانند براعت استهلال و دیگر صنایع ادبی. او با تعبیر "بعدالعنوان..." به این حذفیات اشاره کرده است<ref>همان، ص202 پاورقی1</ref>.  مترجم، تصحیح و ترجمه این کتاب را در 21 اسفند 1371ش. به پایان رسانده است<ref>همان، ص252 پاورقی1</ref>.
     
    [[خواجوی، محمد|خواجوی]] یادآور شده که برخی از اشعار و مطالب را ترجمه نکرده است مانند براعت استهلال و دیگر صنایع ادبی. او با تعبیر "بعدالعنوان..." به این حذفیات اشاره کرده است<ref>همان، ص202 پاورقی1</ref>.  مترجم، تصحیح و ترجمه این کتاب را در 21 اسفند 1371ش. به پایان رسانده است<ref>همان، ص252 پاورقی1</ref>.


    فهرست محتوا در آغاز و فهرست اعلام و اصطلاحات در پایان کتاب درج شده است.
    فهرست محتوا در آغاز و فهرست اعلام و اصطلاحات در پایان کتاب درج شده است.

    نسخهٔ ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۱۳

    ترجمه نفحات الهیه
    ترجمه نفحات الهیه
    پدیدآورانصدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق (نويسنده) خواجوی، محمد (مترجم)
    عنوان‌های دیگرالنفحات الالهیه. فارسی ** مکاشفات الهی
    ناشرمولی
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشر1375ش - 1417ق
    چاپ1
    شابک964-5996-03-1
    موضوعخدا شناسی - متون قدیمی تا قرن 14 - کلام شیعه - قرن 7ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‎‏/‎‏ص‎‏4‎‏ ‎‏ن‎‏7041 210 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    ترجمه نفحات الهیه یا مکاشفات الهی، نوشته صوفی مشهور؛ صدرالدین قونوى (607- 673ق)، با برگردان آن به زبان فارسی از عرفان‌پژوه معاصر، محمد خواجوی (1313- 1391ش.)، شامل 51 فصل (نفحه) همراه با 12 نامه سیر و سلوکی است.

    نفحات، به معنای نسیم‌های رحمت الهی است و از حدیثِ نبوی «انّ لربکم فی ایّام دهرکم نفحاتٌ من رحمة ألا فَتَعرَّضُوا لها.» (در روزگار شما نسیم‌هایی از رحمت پروردگارتان بر شما می‌وزد، بیدار و هوشیار باشید و از آن بهره‌مند شوید.) گرفته شده است. قونوی چیستی و چگونگی استفاده از این نسیم‌های رحمانی را با نگرشی عرفانی در این نفحه‌ها شرح داده است. منظور او از اصطلاح "تَعَرّض" که از آن فراوان استفاده می‌کند، بهره‌وری از نسیم‌های خدایی است.

    این توضیح و تصحیح لازم است که در متن اصلی، قونوی فقط 51 نفحه آورده و بعد از نفحه 43، تعداد 17 نامه که خود برای یارانش نوشته بر آن افزوده ولی خواجوی همان طور که در مقدمه‌اش نوشته، این نامه‌ها را هم به عنوان نفحه شماره‌گذاری کرده و البته 5 مکتوب را که جنبه عاطفیش غلبه داشته، نیز ترجمه نکرده[۱] ولی آن ترجمه‌نشده‌ها را نیز در شمارش به حساب آورده و در نتیجه تعداد نفحات در فهرست مطالب به ۶۸ مورد رسیده است[۲].

    مترجم می‌گوید نفحات حاصل سی و اندی سال مکاشفات، واردات و مخاطبات غیبی قونوی است. او افزوده است در کتاب نفحات، گذشته از واردات و مکاشفات؛ به مطالبی شگفت و آرائی عجیب برخورد میکنیم. ...از آن جمله ختمیت است همان گونه که شیخ و استادش ابن عربی می‌گفت[۳]. صدرالدین قونوی گفته است: پروردگارا! بارها خبردارم کردی که من آخِرم و نیز خبردارم کردی که این برایت بشارتی است و نشانم دادی که آخرین بندۀ اختصاصی‌ام و از آخر بودن خود بیش از این تعبیر نمی‌کنم -اگرچه گلویم بریده شود- و تو می‌دانی[۴].

    خواجوی یادآور شده که برخی از اشعار و مطالب را ترجمه نکرده است مانند براعت استهلال و دیگر صنایع ادبی. او با تعبیر "بعدالعنوان..." به این حذفیات اشاره کرده است[۵]. مترجم، تصحیح و ترجمه این کتاب را در 21 اسفند 1371ش. به پایان رسانده است[۶].

    فهرست محتوا در آغاز و فهرست اعلام و اصطلاحات در پایان کتاب درج شده است.

    پانویس

    1. مقدمه مترجم، ص نوزده پاورقی9
    2. فهرست مطالب، ص‌پنج- نه
    3. مقدمه مترجم، ص بیست
    4. متن کتاب، ص43
    5. همان، ص202 پاورقی1
    6. همان، ص252 پاورقی1





    منابع مقاله

    مقدمه مترجم ومتن کتاب.

    وابسته‌ها