كشف المراد شرح فارسی تجريد الاعتقاد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
يك جلد و در قطع وزيرى توسط كتاب فروشى اسلامىّه در تهران و در سال 1372 براى اولين بار به چاپ رسيده است. اين كتاب داراى يك فهرست مطالب كه در اول كتاب آمده است، مىباشد. | يك جلد و در قطع وزيرى توسط كتاب فروشى اسلامىّه در تهران و در سال 1372 براى اولين بار به چاپ رسيده است. اين كتاب داراى يك فهرست مطالب كه در اول كتاب آمده است، مىباشد. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
نسخهٔ ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۳۵
کشف المراد شرح فارسی تجرید الاعتقاد | |
---|---|
پدیدآوران | نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد (نویسنده)
علامه حلی، حسن بن یوسف (شارح) شعرانی، ابوالحسن (مترجم و شارح) |
عنوانهای دیگر | تجرید الکلام فی تحریر العقاید الاسلام. شرح
ترجمه و شرح فارسی کشف المراد شرح تجرید الاعتقاد کشف المراد فی تجرید الاعتقاد. شرح |
ناشر | کتابفروشی اسلامىه |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1372 ش |
چاپ | 7 |
موضوع | علامه حلی، حسن بن یوسف، 648 - 726ق. کشف المراد فی تجرید الاعتقاد - نقد و تفسیر
نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، 597 - 672ق. تجرید الکلام فی تحریر العقاید الاسلام - نقد و تفسیر کلام شیعه امامیه - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 210 /ن6 ت30265 1376 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
كشف المراد شرح فارسی تجريد الاعتقاد، علامۀ ابوالحسن شعرانى، در واقع شرحى است كه مرحوم علامه شعرانى بر كتاب تجريد خواجه نصيرالدين طوسى در سال 1492ق نوشته است.
مؤلف خود در مقدمه مىگويد ما در شرح خود بر كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد و علامه حلّى عنايت تمام داشتيم، حتى شارح نام كتاب را شرح تجريد الاعتقاد مىگذارد، چون مرحوم علاّمۀ حلّى اين چنين آورده است و الاّ خود خواجه نصير در متن دارد؛ سميّته تجريد العقائد. البته ناگفته نماند در مورد اين كتاب غالباً نام تجريد الكلام يا تجريد به كار رفته است. لكن اين اثرپذيرى شارح از علاّمه حلى را نمايان مىسازد كه همان نامى را به كار مىبرد كه ايشان به كار بردهاند.
ولى تمام اينها باعث نمىشوند كه ما كتاب حاضر را ترجمۀ كشف المراد بدانيم زيرا خود مؤلف چنين حرفى نمىزند و در جاى ديگرى مىگويد، شايد بيش از ثلث محتويات كتاب از كشف المراد باشد. او كتاب خود را شرح مستقلى بر تجريد الاعتقاد خواجه نصيرالدين مىداند و اصلا اين شرح را در رديف شروح تجريد و در عرض كشف المراد ذكر مىكند.
علاّمه شعرانى انگيزۀ خود را از تأليف اين كتاب نياز مبرم اهل زمانه به اصول دين مىداند و علم اصول دين را علمى منسوخ شده مىشمارد و مىفرمايد امروزه مردم دنبال علومى هستند كه به دنياى آنان سود بيشترى داشته باشد ايشان اضافه مىكنند مسلمان بايد اصول دين را از روى دليل بداند؛ ولى دانستن دلائل فروعات فقهى بر كسى لازم نمىباشد وى علت عمل نكردن كامل به فقه را نيز اسلام ظاهرى مردم مىداند و مىفرمايد ايمان به غيب با علم به اصول دين حاصل مىشود كه نتيجهاش مىشود، عمل كردن كامل به فروعات دين. مرحوم شعرانى پايه و اساس اصول دين را عقل مىداند و مىگويد براى اثبات نبوت بايد اول وجود خدا ثابت شود و اثبات امامت بستگى به اثبات نبوت دارد همين طور اثبات معاد. پس در واقع همۀ اصول به اثبات توحيد برمىگردد و وجود خدا با چيزى غير از عقل ثابت نمىگردد، به همين دليل است كه ايشان آشنايى با علوم عقلى را بر طلاب علوم دينى براى مواجهه با بىدينان از اوجب واجبات مىشمارد و كتاب تجريد را كتابى منحصر به فرد مىداند كه آموختن آن بر هاديان طريق امامت واجب عينى مىباشد.
ساختار و گزارش محتوا
مقصد اول
شرح تجريد مشتمل بر شش مقصد مىباشد كه مقصد اول در امور عامّه است. خود مرحوم علامّۀ شعرانى مراد از امور عامّه را مسائلى كه در تمام علوم به كار مىروند، مىداند؛ مثل علت و معلول كه در طب و فلسفه و علوم دين و... تماما جايگاه ويژهاى دارند.
ايشان در فصل اول امور عامّه از مسائلى چون وجود ذهنى، حادث و قديم، معنى نفس الامر، اصالت وجود، مختار بودن خداوند و...سخن مىگويد و در فصل دومش از ماهيّت و لوازم آن سخن گفته، سوّمين فصل مقصد اول را به علت و معلول اختصاص مىدهد و با علل چهارگانه بطلان تسلسل، مقدمات فعل اختيارى و ديگر مسائل در اين زمينه پرداخت مىنمايد.
مقصد دوم
مقصد دوم در جوهر و عرض است كه داراى پنج فصل مىباشد. فصل اول تعريف جوهر و عرض و اقسام جوهر. فصل دوم در اقسام جنس فصل سوم در محال بودن بعد غير متناهى، فصل چهارم جوهرهاى مجرّد و فصل پنجم در اعراض.
مقصد سوم
مقصد سوم را به اثبات واجب اختصاص دادهاند كه به ترتيب از وجود و صفات و احوال بارى تعالى بحث شده است. مباحث حسن و قبح عقلى، جبر و اختيار، قضا و قدر، تكليف، لطف و عوض و احكام آن، در فصل سوم كه به افعال الهى تعلق دارد، آمدهاند.
مقصد چهارم
مقصد چهارم كتاب طبق آنچه خواجه نصيرالدين طوسى مرتّب نموده است، مربوط به نبوت است در اين مقصد فوائد بعثت انبياء و دلائل لزوم انبيا و ردّ قول براهمه كه قائلند احتياجى به پيغمبر نيست، مورد بحث قرار گرفتهاند. ايشان لزوم بعثت انبيا را طبق بيان خواجه از راه لطف ثابت كردهاند و در مسئلۀ عصمت انبيا قول معتزله را كه قائلند گناه كبيره از پيغمبران جائز نيست؛ ولى گناه صغيره به سهو يا تأويل از آنها ممكن است و همين طور قول اشاعره كه قائلند فقط كفر و دروغ است كه از انبيا سر نمىزند و بقيۀ كبائر را ممكن است، انبياء مرتكب بشوند؛ ولى فخر رازى صدور كبائر را جائز ندانسته است و از قول فخر نقل مىكند كه اشاعره سمعا جايز ندانستهاند نه عقلا، زيرا آنان به حسن و قبح عقلى قائل نيستند. نبوت پيغمبر اكرم(ص) و معجزات آن حضرت نيز به مناسبت در اين جا مورد بحث واقع گرديده است. مباحثى كه براى اثبات معجزات نبى گرامى اسلام آمده است، بعضا براى پاسخ به تشكيكات فخر رازى است كه در كتاب محصول خود عنوان كرده است كه علامّۀ شعرانى معتقد است، عدهاى از شبهات مطرح شدۀ امام رازى، متمسك يهود و نصارى در ايجاد تشكيك براى نبوّت پيغمبر اسلام قرار گرفتهاند.
ايشان نمونهاى از معجزات پيغمبر(ص) را يادآورى مىكند كه از آن جملهاند:
- جوشيدن آب از ميان انگشتان حضرت؛
- جوشاندن آب از چاه حديبيّه كه آبش خشك شده بود؛
- بركت پيدا كردن غذايى كه انذار عشيرۀ اقربين آماده شده بود؛
- درمان چشم درد حضرت على بن ابىطالب عليهالسلام توسط آب دهان پيغمبر(ص)؛
- شق القمر؛
- حركت درخت و آمدنش پيش پيغمبر اكرم(ص) و بازگشتن به سر جاى اولش؛
- نالۀ ستون حنّانه از فراق پيغمبر رحمت صلىاللهعليهوآله؛
- خبرهاى مختلف از غيب مثل شهادت سيدالشهدا عليهالسلام. همين طور از معجزات قرآن نيز موارد ذكر شده است و اين مقصد با طرح اين مسله كه انبيا از ملائكه افضلاند، پايان پذيرفته است.
مقصد پنجم
پنجمين مقصد كتاب راجع به امامت است و اولين بحث در اين مقصد اثبات امامت از اين قاعدۀ لطف است. بعد در سدد اثبات عصمت امام برآمده و ادلهاى بر آن ذكر مىكند كه ما به دو دليل اشاره مىكنيم:
1- اگر امام مرتكب معصيت شود، امام ديگرى لازم مىآيد كه او را از اين عمل نهى كند و اگر او هم گناه كرد، امام ديگرى براى نهى او تا آخر به كسى برسد كه خود مرتكب گناه و خطا نشود تا تسلسل پيش نيايد كه آن امام خواهد بود. 2-اگر امام گناه انجام دهد، مقامش از مقام ساير گناهكاران پستتر مىشود و چون علم و معرفتش از آنها بيشتر است، پس گناهش عظيمتر است.
لزوم اثبات امام به نص و ادلۀ امامت علی عليهالسلام پس از پيغمبر اكرم(ص) و عدم عصمت غير على(ع) تا مشتمل امامت شوند، فضائل علی عليهالسلام و امامت ائمۀ دوازدهگانه ديگر مباحث در اين مقصدند.
مقصد ششم
آخرين مقصد كتاب راجع به معاد است كه در آن معنى فناء مطرح شده و معاد جسمانى اثبات گرديده است. شبهاتى راجع به معاد را نيز آورده و به ردّ آنها پرداخته است.بطلان احباط را ثابت نمود، راجع به عفو و شفاعت و توبه و عذاب قبر و معنى ايمان و كفر و اين كه در عقائد ظن و تقليد جايز نيست، مطالب با ارزشى را به رشتۀ تحرير درآورده است و با طرح اين مسله كه امر به معروف و نهى از منكر با ادلۀ نقلى ثابت است، نه با عقل كه اگر با عقل ثابت شود، بر خداوند لازم مىآمد، نهى از منكر كند و نهى از منكر باعث مىشد كه هيچ گناهكارى در عالم پيدا نشود، كتاب را به پايان مىرساند.
نسخۀ حاضر
يك جلد و در قطع وزيرى توسط كتاب فروشى اسلامىّه در تهران و در سال 1372 براى اولين بار به چاپ رسيده است. اين كتاب داراى يك فهرست مطالب كه در اول كتاب آمده است، مىباشد.