۱۹٬۵۳۸
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
| خط ۸: | خط ۸: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = عربی | | زبان = عربی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره = | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
'''اصول النحو (2)''' کتابی آموزشی تألیف جامعة المدنیة العالمیة، عبارت از بررسی مباحث ادله نحو، اصل سماع، قیاس، اجماع و استصحاب است و از آنها با عنوان اصول نحو یاد شده است. این کتاب در 21 درس و هر درس در قالب چند عنصر تبیین شده است. | '''اصول النحو (2)''' کتابی آموزشی تألیف جامعة المدنیة العالمیة، عبارت از بررسی مباحث ادله نحو، اصل سماع، قیاس، اجماع و استصحاب است و از آنها با عنوان اصول نحو یاد شده است. این کتاب در 21 درس و هر درس در قالب چند عنصر تبیین شده است. | ||
کتاب با توضیح مفهوم علت نحوی آغاز شده است. روات و مورخین بر این اجماع دارند که علت نحوی ملازم تأسیس نحو بوده و با ولادتش متولد شده است. به همین دلیل میبینیم که بین این دو جدایی نمیاندازند و آن دو را شروع و جنبش واحدی میدانند. مهمترین شاهد بر این موضوع کتاب سیبویه است که اولین کتابی است که به دست ما رسیده است. این کتاب علمای قدیم و جدید را مشغول و فریفته خود کرده. غرائب و مشکلات و مسائل را شرح و توضیح دادهاند.<ref>ر.ک: | کتاب با توضیح مفهوم علت نحوی آغاز شده است. روات و مورخین بر این اجماع دارند که علت نحوی ملازم تأسیس نحو بوده و با ولادتش متولد شده است. به همین دلیل میبینیم که بین این دو جدایی نمیاندازند و آن دو را شروع و جنبش واحدی میدانند. مهمترین شاهد بر این موضوع کتاب سیبویه است که اولین کتابی است که به دست ما رسیده است. این کتاب علمای قدیم و جدید را مشغول و فریفته خود کرده. غرائب و مشکلات و مسائل را شرح و توضیح دادهاند.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص10</ref> | ||
پس از طرح این موضوع، چهار مثال از «[[كتاب سيبويه و يليه تحصيل عين الذهب من معدن جوهر الأدب في علم مجازات العرب|الکتاب]]» [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سیبویه]] در رابطه با علت نحوی مطرح شده است. همچنین تأثیر علومی چون منطق و کلام در علت نحوی بررسی شده است.<ref>ر.ک: همان، ص 25-30 و 36</ref> | پس از طرح این موضوع، چهار مثال از «[[كتاب سيبويه و يليه تحصيل عين الذهب من معدن جوهر الأدب في علم مجازات العرب|الکتاب]]» [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سیبویه]] در رابطه با علت نحوی مطرح شده است. همچنین تأثیر علومی چون منطق و کلام در علت نحوی بررسی شده است.<ref>ر.ک: همان، ص 25-30 و 36</ref> | ||
جوانب مختلف علل نحوی با بررسی آثاری چون «الاقتراح» [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]]<ref>ر.ک: همان، ص123</ref> و نیز قوادح و عیوبی که به علت نحوی عارض میشود.<ref>ر.ک: همان، ص135</ref> | جوانب مختلف علل نحوی با بررسی آثاری چون «الاقتراح» [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]]<ref>ر.ک: همان، ص123</ref> و نیز قوادح و عیوبی که به علت نحوی عارض میشود.<ref>ر.ک: همان، ص135</ref> | ||
ادله نحو که علمای این علم در تقعید قواعد بر آن اعتماد کردهاند، فراوان و از حد حصر خارج است؛ لکن کاربرد چهار مورد سماع، قیاس، اجماع و استصحاب حال بیشتر است. عجیب آن است که اصطلاح استصحاب حال در علم اصول نحو ظهوری ندارد و تنها از طریق ابن برکات انباری نقل شده است؛ با وجود اینکه [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سیبویه]] در جاهای زیادی از «[[كتاب سيبويه و يليه تحصيل عين الذهب من معدن جوهر الأدب في علم مجازات العرب|الکتاب]]» به آن استدلال کرده است. حقیقت آن است که انباری، مصطلح استصحاب حال را از اصول فقه به اصول نحو انتقال داده است و این به دلیل علاقه شدید دو علم اصول فقه و اصول نحو است.<ref>ر.ک: همان، ص169</ref> | ادله نحو که علمای این علم در تقعید قواعد بر آن اعتماد کردهاند، فراوان و از حد حصر خارج است؛ لکن کاربرد چهار مورد سماع، قیاس، اجماع و استصحاب حال بیشتر است. عجیب آن است که اصطلاح استصحاب حال در علم اصول نحو ظهوری ندارد و تنها از طریق ابن برکات انباری نقل شده است؛ با وجود اینکه [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سیبویه]] در جاهای زیادی از «[[كتاب سيبويه و يليه تحصيل عين الذهب من معدن جوهر الأدب في علم مجازات العرب|الکتاب]]» به آن استدلال کرده است. حقیقت آن است که انباری، مصطلح استصحاب حال را از اصول فقه به اصول نحو انتقال داده است و این به دلیل علاقه شدید دو علم اصول فقه و اصول نحو است.<ref>ر.ک: همان، ص169</ref> | ||
[[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنی]] در کتاب «[[الخصائص]]» بابی با این عنوان نوشته است: «اختلاف لغات عرب و همه آنها حجت هستند». مراد از لغات در اینجا لهجههاست؛ همانگونه که منظور [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] از «لغت قریش» لهجه قریش است که متعلق به لغت عرب است. پس لهجه اخص از لغت و لغت اعم از آن است؛ لذا علاقه بین لغت و لهجه علاقه عام و خاص است.<ref>ر.ک: همان، ص305</ref> | [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنی]] در کتاب «[[الخصائص]]» بابی با این عنوان نوشته است: «اختلاف لغات عرب و همه آنها حجت هستند». مراد از لغات در اینجا لهجههاست؛ همانگونه که منظور [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] از «لغت قریش» لهجه قریش است که متعلق به لغت عرب است. پس لهجه اخص از لغت و لغت اعم از آن است؛ لذا علاقه بین لغت و لهجه علاقه عام و خاص است.<ref>ر.ک: همان، ص305</ref> | ||
فهرست محتوا در آغاز و کتابنامه در پایان کتاب آمده است. | فهرست محتوا در آغاز و کتابنامه در پایان کتاب آمده است. | ||
ویرایش