۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ني ' به 'نی') |
جز (جایگزینی متن - 'نیفي' به 'ني في') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
حکم پاها در وضو از صدر اسلام، موضع بحث میان فقهای مسلمان بوده است. شیعه اثناعشری، به تبعیت از [[امام على(ع)|علی(ع)]] و سایر ائمه اهلبیت(ع) به وجوب مسح معتقد شده تا جایی که اعتقاد به آن شعار شیعه و رمز مذهب آنان شده است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص9</ref> دیگران از فرقههای مسلمان، در این مسئله اختلاف کردهاند؛ گروهی مانند شیعه قائل به مسح شده و گروه دیگری قائل به جمع میان این دو (مسح و شستن) و گروه دیگری قائل به تخییر میان این دو و گروهی نیز قائل به تعیین غسل (شستن) شدهاند و.... این اختلاف همواره میان این گروهها رواج داشته تا اینکه مشهور از میان اهل سنت، قائل به قول به غسل شدند؛ این اتفاقنظر مشهور اهل سنت، در قرن چهارم یعنی بعد از [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|ابوجعفر محمد بن جریر طبری]] (متوفی 310ق) اتفاق افتاده و شاید پژوهشگر، به قول کسی که قائل به غسل نشده از میان علمای اهل تسنن در همین دوران نیز دست یابد بهویژه در تابعان طبری (چراکه او مذهب خاصی داشت و بسیاری از علما و دیگر مردمان، از وی تبعیت کردهاند). مثلاً در ترجمه حافظ ابوبکر محمد بن عمر بغدادی جعابی، قاضی موصل (متوفی 355ق) که دویست هزار حدیث را از حفظ داشته، ذکر شده که به خاطر مذهبش در وضوء به او نسبت تشیع داده شده است.<ref>ر.ک: همان، ص9-10</ref> | حکم پاها در وضو از صدر اسلام، موضع بحث میان فقهای مسلمان بوده است. شیعه اثناعشری، به تبعیت از [[امام على(ع)|علی(ع)]] و سایر ائمه اهلبیت(ع) به وجوب مسح معتقد شده تا جایی که اعتقاد به آن شعار شیعه و رمز مذهب آنان شده است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص9</ref> دیگران از فرقههای مسلمان، در این مسئله اختلاف کردهاند؛ گروهی مانند شیعه قائل به مسح شده و گروه دیگری قائل به جمع میان این دو (مسح و شستن) و گروه دیگری قائل به تخییر میان این دو و گروهی نیز قائل به تعیین غسل (شستن) شدهاند و.... این اختلاف همواره میان این گروهها رواج داشته تا اینکه مشهور از میان اهل سنت، قائل به قول به غسل شدند؛ این اتفاقنظر مشهور اهل سنت، در قرن چهارم یعنی بعد از [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|ابوجعفر محمد بن جریر طبری]] (متوفی 310ق) اتفاق افتاده و شاید پژوهشگر، به قول کسی که قائل به غسل نشده از میان علمای اهل تسنن در همین دوران نیز دست یابد بهویژه در تابعان طبری (چراکه او مذهب خاصی داشت و بسیاری از علما و دیگر مردمان، از وی تبعیت کردهاند). مثلاً در ترجمه حافظ ابوبکر محمد بن عمر بغدادی جعابی، قاضی موصل (متوفی 355ق) که دویست هزار حدیث را از حفظ داشته، ذکر شده که به خاطر مذهبش در وضوء به او نسبت تشیع داده شده است.<ref>ر.ک: همان، ص9-10</ref> | ||
سبب اختلاف میان فرق اسلامی، در این مسئله، احادیث مرویه نزدشان است... حتی اخبار مربوط به غَسل (لزوم شستن پا در وضو) نیز چنین حالتی را میانشان دارد. حتی با مراجعه به کتابهایشان، مشاهده میشود که این اختلاف میان صحابه هم وجود داشته است.<ref>ر.ک: همان، ص10</ref> مثلاً در روایتی از مسلم آمده که روزی عثمان وضو گرفت و گفت: مردم احادیثی از رسول خدا(ص) نقل میکنند که من نمیدانم یعنی چه؟ یا در خبری دیگر از ابوداود هست که او وضو گرفت و سپس گفت: کسانی که درباره وضو سؤال داشتید! رسول خدا اینگونه وضو میگرفت. یا روایات دیگری درباره عثمان و زمان عثمان و اختلاف مردم درباره نحوه وضو گرفتن.<ref>ر.ک: همان، ص10-11</ref> همچنین در روایات دیگری که مثلاً از ابن عباس نقل شده که [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] با وضو گرفتنشان، نحوه وضوی پیامبر(ص) را بیان کردهاند.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref> و اساساً برای همین امر است که در المنار گفته شده: «ان القول بکل من الغسل و المسح مروی عن السلف من الصحابه و التابعین و لکن العمل بالغسل اعم و اکثر و هو الذی غلب و استمر.» یعنی قول به غسل و مسح از صحابه و سلف و تابعین روایت شده ولی در عمل، غسل (شستن پا) غلبه یافته است.<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref> بااینحال، بسیاری از علمای اهل سنت، سعی در پوشاندن و انکار قول به مسح میان خودشان داشتهاند و قول به مسح را بدعت و ضلالت شمردهاند؛ از این افراد میتوان [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن کثیر]] در [[تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)|تفسیر القرآن العظیم]]، شهاب خفاجی در حاشیهاش بر بیضاوی، [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسی]] در [[روح | سبب اختلاف میان فرق اسلامی، در این مسئله، احادیث مرویه نزدشان است... حتی اخبار مربوط به غَسل (لزوم شستن پا در وضو) نیز چنین حالتی را میانشان دارد. حتی با مراجعه به کتابهایشان، مشاهده میشود که این اختلاف میان صحابه هم وجود داشته است.<ref>ر.ک: همان، ص10</ref> مثلاً در روایتی از مسلم آمده که روزی عثمان وضو گرفت و گفت: مردم احادیثی از رسول خدا(ص) نقل میکنند که من نمیدانم یعنی چه؟ یا در خبری دیگر از ابوداود هست که او وضو گرفت و سپس گفت: کسانی که درباره وضو سؤال داشتید! رسول خدا اینگونه وضو میگرفت. یا روایات دیگری درباره عثمان و زمان عثمان و اختلاف مردم درباره نحوه وضو گرفتن.<ref>ر.ک: همان، ص10-11</ref> همچنین در روایات دیگری که مثلاً از ابن عباس نقل شده که [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] با وضو گرفتنشان، نحوه وضوی پیامبر(ص) را بیان کردهاند.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref> و اساساً برای همین امر است که در المنار گفته شده: «ان القول بکل من الغسل و المسح مروی عن السلف من الصحابه و التابعین و لکن العمل بالغسل اعم و اکثر و هو الذی غلب و استمر.» یعنی قول به غسل و مسح از صحابه و سلف و تابعین روایت شده ولی در عمل، غسل (شستن پا) غلبه یافته است.<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref> بااینحال، بسیاری از علمای اهل سنت، سعی در پوشاندن و انکار قول به مسح میان خودشان داشتهاند و قول به مسح را بدعت و ضلالت شمردهاند؛ از این افراد میتوان [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن کثیر]] در [[تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)|تفسیر القرآن العظیم]]، شهاب خفاجی در حاشیهاش بر بیضاوی، [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسی]] در [[روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني|روح المعانی]] و... را نام برد. در میان عبارات این فقهای اهل سنت، تعبیراتی مانند ضلالت، بدعت و شتم شیعه را به خاطر قول به مسح در پاها، شاهدیم. در این راستا شخصی مانند آلوسی جانب افراط را پیش گرفته تا جایی که متأخرین از او، مانند صاحب منار بر وی انتقاد کردهاند. [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسی]] همچنین بر بزرگان طایفهاش تاخته، چراکه تصریح بر اعتقاد بزرگان صحابه مانند [[امام على(ع)|امیرمؤمنان علی(ع)]] و ابن عباس و مشاهیر تابعین مانند عکرمه و قتاده و شعبی و حسن بصری و...، بر دلالت کتاب بر مسح دارند. وی بهطورخاص در میان این افراد (بزرگان طایفهاش) امام فخر رازی را ذکر میکند.<ref>ر.ک: همان، ص12-14</ref> | ||
درباره اعتقاد طبری در این زمینه، میان کلمات اهل سنت اختلاف وجود دارد؛ مثلاً ابوحیان او را از علمای اهل سنت خارج و داخل در علمای امامیه دانسته است. ولی سلیمانی در عین اینکه وی را داخل در اهل سنت دانسته، گفته «کان یضع للروافض» و یا مثلاً ذهبی درباره او گفته که قول به مسح، اتهامی است که به طبری زدهاند و او منزه از آن است. رازی و جماعت دیگری نسبت تخییر میان مسح و غسل در رجلین در وضو، به طبری دادهاند و جماعت دیگری، نسبت جمع میان این دو. زین عراقی و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانی]] هم به خاطر حکم او در مسح، به وی نسبت رافضی دادهاند.<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref> | درباره اعتقاد طبری در این زمینه، میان کلمات اهل سنت اختلاف وجود دارد؛ مثلاً ابوحیان او را از علمای اهل سنت خارج و داخل در علمای امامیه دانسته است. ولی سلیمانی در عین اینکه وی را داخل در اهل سنت دانسته، گفته «کان یضع للروافض» و یا مثلاً ذهبی درباره او گفته که قول به مسح، اتهامی است که به طبری زدهاند و او منزه از آن است. رازی و جماعت دیگری نسبت تخییر میان مسح و غسل در رجلین در وضو، به طبری دادهاند و جماعت دیگری، نسبت جمع میان این دو. زین عراقی و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانی]] هم به خاطر حکم او در مسح، به وی نسبت رافضی دادهاند.<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref> |
ویرایش