|
|
خط ۲۷: |
خط ۲۷: |
| }} | | }} |
| | | |
| '''زهر الأکم فی الأمثال والحکم''' اثر حسن یوسی، کتابی است پیرامون حکمتها و ضربالمثلها در زبان عرب، که با تحقیق محمد حجی و محمد اخضر، به چاپ رسیده است. | | '''زهر الأكم في الأمثال و الحكم،''' اثر حسن یوسی، کتابی است پیرامون حکمتها و ضربالمثلها در زبان عرب، که با تحقیق محمد حجی و محمد اخضر، به چاپ رسیده است. |
|
| |
|
| ==ساختار==
| | به دنبال پیشگامانی همچون اصمعی و... که در دوران عباسی اول، جنبش جمعآوری و تدوین امثله را پدید آوردند، لغویون در قرن دوم هجری، به تألیف اختصاصی امثال پرداختند که آثاری همچون کتاب «معجم الأمثال» ابوالفضل احمد بن محمد نیشابوری میدانی (متوفی 518ق/ 1124م)، از معروفترین آنها میباشد<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ج1، ص5</ref>. |
| کتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز شده و مطالب در یک سمط، چهار فصل و یک خاتمه، در سه جلد، ارائه شده است.
| |
|
| |
|
| ==گزارش محتوا==
| | شاید بتوان گفت که وجه تمایز یوسی در تألیف، ورود او به موضوعات نو و تازهای است که پیوندی با شروح و حواشیای که در میان نویسندگان عصر انحطاط رایج و حاکم بود، ندارد و نیز تلاش او برای بازگشت به منابع فرهنگ اسلامی در نخستین دورههای شکوفایی آن میباشد. وی با تلاشهای شخصی خود از آن سرچشمهها، زلال معرفت برگرفته و مایههایی از اندیشه و زحمات خویش را بر آن افزوده، بهطوریکه باعث غنای تراث اسلامی عربی گردیده و آن را تجدید نموده و محبوب دلها کرده است، که از جمله این تلاشهای ارزشمند، همین کتاب حاضر است<ref>ر.ک: همان</ref>. |
|
| |
|
| طبق آنچه محققین در مقدمه بدان اشاره کردهاند، زمان اشتغال مسلمانان به امثله و امثال، به دوران عباسی اول، با بزرگان و علمایی همچون اصمعی، خلف الحمر، عمرو بن علاء و... باز میگردد که از پیشگامان جنبش جمعآوری و تدوین این امثله در خلال ذکر ایام عرب، اشعار، اخبار جنگجویان و سوارکاران و اسبها، اقوال و اعمال آنها و ظالمان و ظلمهایشان بودند. به دنبال این پیشگامان، لغویون در قرن دوم هجری، به تألیف اختصاصی امثال پرداختند که آثاری همچون کتاب «معجم الأمثال» ابوالفضل احمد بن محمد نیشابوری میدانی (متوفی 518ق/ 1124م)، از معروفترین آنها میباشد. میدانی در مقدمه کتاب خود، به دشواریهای موجود در آن زمان، در تألیف چنین آثاری، از جمله رجوع وی به بیش از پنجاه کتاب از آثار لغویین پیش از خود، اشاره نموده است<ref>همان، ص5</ref>.
| | بنای مؤلف بر آن بود تا کتاب خود را در شصتوشش باب که به دو قسمت یا «سمط» تقسیم میشود، تنظیم کند، اما متأسفانه اجل به وی مهلت نداد و فقط موفق به نگارش مقدمه، خاتمه و چهارده باب از سمط اول شد<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref>. |
|
| |
|
| شاید بتوان گفت که وجه تمایز یوسی در نوشتههایش در این کتاب، ورود او به موضوعات و امثله خندهداری است که بینیاز از توضیحات و پاورقیهای حاکم بر آثار نویسندگان عصر انحطاط و تلاش او برای بازگشت به منابع فرهنگ اسلامی در نخستین دورههای پر رونق آن باشد که از تلاشهای شخصی وی، ناشی میشده است. وی در این کتاب، از اندیشههای خوش به میراث اسلامی عربی افزوده و با دمیدن روح و جان به آن، غنای آن را تجدید نموده است<ref>همان</ref>.
| | بهمنظور آشنایی بیشتر با کتاب، به مقایسه پارهای از مطالب آن با برخی از مطالب کتاب «معجم الأمثال» میدانی، پرداخته میشود: |
|
| |
|
| یوسی در دورانی اقدام به تألیف چنین کتابی نمود که شرارهها و شعلههای مطالعات و تحقیقات زبانشناسی، مخصوصا در بلاد غربی اسلام، رو به خاموشی و افول نهاده و زمانی طولانی از این حالت، گذشته بود و به جرأت میتوان گفت که کتاب او در صورت تکمیل و اتمام، برتر از کتاب میدانی و متقدمین او بود<ref>همان، ص5- 6</ref>.
| | «أنا جذيلها المحكك و عذيقها المرجب»: هر دو مؤلف، این مثل را به حباب بن منذر خطیب انصاری در روز سقیقه نسبت دادهاند؛ با این تفاوت که یوسی، به تبیین چهارچوب تاریخی این مثل با بیان خلاصه ماجرای سقیفه و اختلاف میان مهاجرین و انصار، پرداخته است. وی برخلاف میدانی، به لفظ مثل اکتفا نکرده، بلکه کلام حباب را بهصورت کامل آورده است: «أنا جذيلها المحكك و عذيقها المرجب؛ منا أمير و منكم أمير»، تا وجه افتخار و ادعا روشن شود. |
|
| |
|
| بنای مؤلف بر آن بود تا کتاب خود را در شصت و شش باب تنظیم کند که به دو قسمت یا «سمط» تقسیم میشود. سمط نخست، مشتمل است بر امثال و ملحقات آن، در یک مقدمه و خاتمه در سی و چهار باب، بیست و نه باب در امثال که بر اساس حروف الفبا تنظیم شده است، ابواب پنجگانه در امثال ترکیبی، اعیان، امثال قرآنی، حدیثی و تشبیهات شعری. سمط دوم نیز دربردارنده حکمتها و آنچه که متعلق به آن میباشد است در سی و دو باب، بیست و نه باب در حکم که بر اساس حروف الفبا مرتب گردیده و در ابواب سهگانه آخر، بخشی از حکم مجموعه، نوادر و اولیات، گردآوری شده است. اما متأسفانه اجل به وی مهلت نداد و فقط موفق به نگارش مقدمه، خاتمه و چهارده باب از سمط اول شد. اما با مطالعه همین مقدمه نیز به خوبی میتوان به تخصص لغوی و قدرت و وسعت فکری او پی برد<ref>همان</ref>.
| | یوسی، معانی متعددی را برای واژه «جذل» - که میدانی یک معنا برای آن ذکر نموده – آورده است و جمعهای آن را با استشهاد به بیت امرؤالقیس و قول راجز و داستان اصمعی با اعرابی را ذکر کرده است. |
|
| |
|
| به منظور آشنایی بیشتر با کتاب، به مقایسه آن با کتاب «معجم الأمثال» میدانی و بیان ویژگیهای آن در خلال این مقایسه، پرداخته میشود:
| | یوسی، هنگام ذکر ماده «رجب»، درحالیکه به دو جملهای که اصمعی از عامری روایت کرده، استشهاد نموده، به تبیین معانی اصل و فرعی آن، پرداخته است. |
| # هر دو مؤلف، امثال را به حباب بن منذر خطیب انصاری در روز سقیقه نسبت دادهاند، با این تفاوت که یوسی، به تبیین چهارچوب تاریخی مثلها به واسطه تلخیص حادثه سقیفه و اختلاف میان مهاجرین و انصار، پرداخته است. وی بر خلاف میدانی، به لفظ مثل اکتفا نکرده، بلکه کلام حباب را کاملا آورده است، به عنوان مثال: «أنا جذیلها المحکم، وعذیقها المرجب، منا أمیر ومنکم أمیر».
| |
| # یوسی هنگام ذکر ماده «رجب»، در حالی که به دو جملهای که اصمعی از عامری روایت کرده، استشهاد نموده، به تبیین معانی اصل و فرعی آن، پرداخته است. این دو جمله عبارتند از: «واد مرجب» و «کأن فضول الرقم... عذوف». وی همچنین به تبیین اختلاف معانی کلمه «العذق»، به واسطه اختلاف در فتحه و کسره حرف اول، پرداخته، در حالی که میدانی، در هر دو واژه، به معانی اجمالی اکتفا نموده است.
| |
|
| |
|
| سمط اول، به امثال و ملحقات آن اختصاص یافته و دربردارنده چهار فصل به شرح ذیل است:
| | وی همچنین به تبیین اختلاف معانی کلمه «العذق»، بهواسطه اختلاف در فتحه و کسره حرف اول، پرداخته؛ درحالیکه میدانی، در هر دو واژه، به معانی اجمالی اکتفا نموده است<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref>. |
| در فصل اول، در دو امر، به بررسی معنای «المثل» (به فتح میم و ثاء) و «الحکمة» پرداخته شده است.
| |
| در امر نخست، معنای «المثل» مورد بحث قرار گرفته است. این واژه در سه معنای زیر به کار رفته است:
| |
| # تشبیه؛ مانند: «هذا مثل ذلک» یعنی این شبیه آن است.
| |
| # به عنوان صفت؛ مانند آیه 15 سوره مبارکه محمد: «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ» (وصف بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده است) و آیه «لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ ۖ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ» (برای آنها که به سرای آخرت ایمان ندارند، صفات زشت است؛ و برای خدا، صفات عالی است).
| |
| # به عنوان ضربالمثل؛ مانند آیه 43 سوره مبارکه عنکبوت: «وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ» (اینها مثالهایی است که ما برای مردم میزنیم)<ref>متن کتاب، ص19- 20</ref>.
| |
|
| |
|
| در این رابطه، قول لغتشناسانی مانند راغب، مرزوقی و صاحب کشاف نیز درباره معانی «المثل»، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است<ref>همان، ص20- 25</ref>. | | امثال عربی، در این کتاب، بهترتیب حروف الفبا ذکر شده است؛ به این صورت که اولین کلمه هر مثل در نظر گرفته شده و اولین حرف اصلی آن بهعنوان باب برگزیده شده و در هر باب نیز ترتیب الفبایی در امثال متعدد رعایت گردیده است و در ذیل هر مثل توضیحات مربوطه ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، همان، ص58</ref>. |
| | | ==پانویس== |
| امر دوم، به بررسی معنای «الحکمة» اختصاص یافته است. «الحکمة» بر وزن «الفعلة» (به کسر فاء و فتح لام)، از «الحکم» (به فتح حاء) و «الاحکام» (فتح الف) گرفته شده است. «الحکم» در دو معنا استعمال شده است: به معنای قضاء مانند: «حکم القاضی أو الشارع بکذا حکما» و به معنای علم مانند: «حکم، حکما وحکمة». «الاحکام» نیز دارای دو معناست: معنای «الاتقان» مانند: «احکم فلان کذا إحکاما إذا أتقنه» و معنای «المنع» مانند: «أحکمت السفیه وحکمته أیضا أی منعته وأخدت علی یده». درباره معانی «الحکمة»، نظر جریر، ابن عطیه و نابغه نیز مورد بررسی قرار گرفته است<ref>همان، ص25- 30</ref>.
| |
| | |
| در فصل دوم، از فایده مثل و حکمت سخن به میان آمده است<ref>همان، ص31- 43</ref> و در فصل سوم، از فضیلت شعر و شاعری<ref>همان، ص43- </ref>.
| |
| | |
| نویسنده در فصل چهارم، به امثال شعری پرداخته و برای آن، مثالهایی آورده است که از جمله آنها، عبارت است از اشعاری که حضرت فاطمه(س) در روز وفات پیامبر(ص)، در فقدان پدر بزرگوار خویش، قرائت نمود:
| |
| '''قد کنت لی جبلا الوذ بظله/ فترکتنی أضحی بأجرد ضاح
| |
| | |
| قد کنت ذات حمیة ما عشت لی/ أمشی البراز و کنت أنت جناحی
| |
| | |
| فالیوم أخضع للذلیل وأتقی/ منه وأدفع ظالمی بالراح
| |
| | |
| وإذا دعت قمریة شجنا لها/ یوما علی فنن دعوت صباح
| |
| | |
| وأغض من بصری وأعلم أنه/ قد بان حد فوارسی ورماحی'''
| |
| | |
| و یا شعری که حضرت علی(ع) بر فراز منبر، پس از انتخاب ابوموسی اشعری برای حکمیت، قرائت نمود:
| |
| | |
| '''أمرتهم أمری بمنعرج اللوی/ فلم یستبینوا الرشد إلا ضحی الغد'''<ref>همان، ص50- 51</ref>.
| |
| | |
| در خاتمه این سمط، برخی از اصطلاحات امثال، به ترتیب حروف الفبا ذکر و مفردات و معانی آنها، مورد بحث و بررسی دقیق قرار گرفته است. از جمله این امثال، میتوان به موارد زیر، اشاره نمود: «أبی الحقین العذرة»، «أتی الأبد، علی لبد»، «أتتک بحائن رجلاه»، «أتیته صکة عمی»، «أتتهم فألیة الأفاعی»، «یأتیک کل غد بما فیه»، «إحدی حظیات لقمان»، «الأخذ سلجان، والقضاء لیان»، «الأخذ سریط، والقضاء ضریط»، «اتخذ فلان حمارا للحاجات»، «اتخذ اللیل جملا»، «أخذهم ما قدم وما حدث»، «خد من جذع ما أعطاک»، «خذ من الرضفة ما علیها»، «خذه ولو بقرطی ماریة»، «آخر البز علی القلوص»، «آخرها أقلها شربا»، «أخوک أم الذئب؟»، «أخوک البکری ولا تأمنه» و...<ref>همان، ص58</ref>. | |
| | |
| ==وضعیت کتاب==
| |
| فهرست موضوعات هرسه جلد، در پایان تمام جلدها و فهارس عامه، شامل فهرست امثال نثری؛ امثال نثری عامه، قوافی، اعلام، اماکن، قبایل و امم؛ کتابهای مذکور در متن؛ مصادر و منابع مقدمه و تحقیق و فهرست مستدرکات، در انتهای جلد سوم آمده است.
| |
| | |
| در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع<ref>همان</ref> و اشاره به اختلاف نسخ<ref>ر.ک: همان، ص334</ref>، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص328</ref>.
| |
| | |
| ==پانویس == | |
| <references /> | | <references /> |
|
| |
|
زهر الأکم فی الأمثال و الحکم |
---|
|
پدیدآوران | یوسی، حسن بن مسعود (نویسنده) |
---|
ناشر | الشرکة الجدیدة
شرق |
---|
مکان نشر | مغرب - دار البیضاء |
---|
سال نشر | 1401ق. = 1981م. |
---|
چاپ | چاپ یکم |
---|
زبان | عربی |
---|
تعداد جلد | 3 |
---|
کد کنگره | /ی9ز9 / 2522 PJA |
---|
|
زهر الأكم في الأمثال و الحكم، اثر حسن یوسی، کتابی است پیرامون حکمتها و ضربالمثلها در زبان عرب، که با تحقیق محمد حجی و محمد اخضر، به چاپ رسیده است.
به دنبال پیشگامانی همچون اصمعی و... که در دوران عباسی اول، جنبش جمعآوری و تدوین امثله را پدید آوردند، لغویون در قرن دوم هجری، به تألیف اختصاصی امثال پرداختند که آثاری همچون کتاب «معجم الأمثال» ابوالفضل احمد بن محمد نیشابوری میدانی (متوفی 518ق/ 1124م)، از معروفترین آنها میباشد[۱].
شاید بتوان گفت که وجه تمایز یوسی در تألیف، ورود او به موضوعات نو و تازهای است که پیوندی با شروح و حواشیای که در میان نویسندگان عصر انحطاط رایج و حاکم بود، ندارد و نیز تلاش او برای بازگشت به منابع فرهنگ اسلامی در نخستین دورههای شکوفایی آن میباشد. وی با تلاشهای شخصی خود از آن سرچشمهها، زلال معرفت برگرفته و مایههایی از اندیشه و زحمات خویش را بر آن افزوده، بهطوریکه باعث غنای تراث اسلامی عربی گردیده و آن را تجدید نموده و محبوب دلها کرده است، که از جمله این تلاشهای ارزشمند، همین کتاب حاضر است[۲].
بنای مؤلف بر آن بود تا کتاب خود را در شصتوشش باب که به دو قسمت یا «سمط» تقسیم میشود، تنظیم کند، اما متأسفانه اجل به وی مهلت نداد و فقط موفق به نگارش مقدمه، خاتمه و چهارده باب از سمط اول شد[۳].
بهمنظور آشنایی بیشتر با کتاب، به مقایسه پارهای از مطالب آن با برخی از مطالب کتاب «معجم الأمثال» میدانی، پرداخته میشود:
«أنا جذيلها المحكك و عذيقها المرجب»: هر دو مؤلف، این مثل را به حباب بن منذر خطیب انصاری در روز سقیقه نسبت دادهاند؛ با این تفاوت که یوسی، به تبیین چهارچوب تاریخی این مثل با بیان خلاصه ماجرای سقیفه و اختلاف میان مهاجرین و انصار، پرداخته است. وی برخلاف میدانی، به لفظ مثل اکتفا نکرده، بلکه کلام حباب را بهصورت کامل آورده است: «أنا جذيلها المحكك و عذيقها المرجب؛ منا أمير و منكم أمير»، تا وجه افتخار و ادعا روشن شود.
یوسی، معانی متعددی را برای واژه «جذل» - که میدانی یک معنا برای آن ذکر نموده – آورده است و جمعهای آن را با استشهاد به بیت امرؤالقیس و قول راجز و داستان اصمعی با اعرابی را ذکر کرده است.
یوسی، هنگام ذکر ماده «رجب»، درحالیکه به دو جملهای که اصمعی از عامری روایت کرده، استشهاد نموده، به تبیین معانی اصل و فرعی آن، پرداخته است.
وی همچنین به تبیین اختلاف معانی کلمه «العذق»، بهواسطه اختلاف در فتحه و کسره حرف اول، پرداخته؛ درحالیکه میدانی، در هر دو واژه، به معانی اجمالی اکتفا نموده است[۴].
امثال عربی، در این کتاب، بهترتیب حروف الفبا ذکر شده است؛ به این صورت که اولین کلمه هر مثل در نظر گرفته شده و اولین حرف اصلی آن بهعنوان باب برگزیده شده و در هر باب نیز ترتیب الفبایی در امثال متعدد رعایت گردیده است و در ذیل هر مثل توضیحات مربوطه ذکر شده است[۵].
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه محققان، ج1، ص5
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص5-6
- ↑ ر.ک: همان، ص6-7
- ↑ ر.ک: متن کتاب، همان، ص58
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.
وابستهها