المعجم المفصل في الجموع: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR13250J1.jpg | عنوان = | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان...» ایجاد کرد)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۸: خط ۲۸:
    }}
    }}
       
       
    '''المعجم المفصل فی الجموع''' گردآوری امیل بدیع یعقوب، فرهنگ واژگان جمع در زبان عربی است که در یک مجلد منتشر شده است.  
    '''المعجم المفصل في الجموع،''' گردآوری امیل بدیع یعقوب، فرهنگ واژگان جمع در زبان عربی است که در یک مجلد منتشر شده است.  


    جمع در اصطلاح نحویون بر بیش از دو نفر یا شیء دلالت می‌کند؛ اما در اصطلاح لغویون بر دو نفر یا شیء یا بیشتر دلالت می‌کند.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref>‏. در این اثر بنای بر استقصاء اسامی عربی و یا معانی آنها نیست؛ بلکه بر گردآوری جموع بسنده شده است. جموع در عربی از جهت فصاحت به چهار گونه تقسیم می‌شود:  
    جمع در اصطلاح نحویون واژه‌ای است که بر بیش از دو چیز  دلالت می‌کند و در اصطلاح لغویون کلمه‌ای است که بر دو چیز یا بیشتر دلالت می‌نماید<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9، پاورقی 1</ref>‏. در این اثر بنای بر استقصای  اسامی عربی و یا معانی آنها نیست، بلکه به گردآوری جموع بسنده شده است. جموع در عربی از جهت فصاحت به چهار گونه تقسیم می‌شود:  
    # گونه‌ای که قیاسی و سماعی است و بیشترین فصاحت را داراست.  
    # گونه‌ای که قیاسی و سماعی است و بیشترین فصاحت را داراست.  
    # گونه سماعی غیر قیاسی؛ که فصیح است اما فصاحت آن از گونه اول کمتر است.  
    # گونه سماعی غیر قیاسی؛ که فصیح است اما فصاحت آن از گونه اول کمتر است.  
    #. گونه قیاسی غیر سماعی؛ که فصیح است اما فصاحتش از دو نوع دیگر کمتر است.  
    #. گونه قیاسی غیر سماعی؛ که فصیح است، اما فصاحتش از دو نوع دیگر کمتر است.  
    # گونه غیر قیاسی و غیر سماعی؛ به کار بردن این گونه جایز نیست و به‌کار گرفتن آن اشتباه است.  
    # گونه غیر قیاسی و غیر سماعی؛ به‌کار بردن این‌گونه جایز نیست و به‌کار گرفتن آن اشتباه است.  
    نویسنده از ذکر بسیاری از جموع قیاسی که در قسم اول این معجم آمده خودداری کرده است و لذا اگر جمعی در این قاموس ذکر نشده بود، باید از قیاسی بودنش تحقیق نمود.<ref>ر.ک: مقدمه، ص6-5</ref>‏.   
    کتاب در دو بخش تدوین شده است: بخش اول، مشتمل بر جموع و احکام آنهاست. در بخش دوم، قاموس جموع به‌ترتیب حروف الفبا ارائه شده است. شیوه ارائه واژگان بدین‌ترتیب است که گاه کلمه جمع ذکر شده و پس از معنای آن،  مفردش آورده شده و گاه به‌عکس مفرد ذکر شده و پس از معنا، به جموع کلمه اشاره شده است؛ به‌عنوان مثال: الآء: ثمر شجر. واحدته: آءة.   


    کتاب در دو بخش تدوین شده است: بخش اول مشتمل بر جموع و احکام آنهاست. در بخش دوم نیز قاموس جموع به ترتیب حروف الفبا ارائه شده است. شیوه ارائه واژگان بدین‌ترتیب است که گاه کلمه جمع ذکر شده و پس از معنای آن مفردش آورده شده و گاه به عکس مفرد ذکر شده و پس از معنا به جموع کلمه اشاره شده است؛ به عنوان مثال: الآء: واحدته: آءة؛ الأب: ج: آباء، اُبوء و اُبوة.  
    الأبّ: العشب. ج: أوب نمود<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>‏.  
     
    ==وضعیت کتاب==


    ==پانویس ==
    ==پانویس ==
    <references/>
    <references />
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    مقدمه و متن کتاب.  
    متن کتاب.  





    نسخهٔ ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۱۵

    المعجم المفصل في الجموع
    المعجم المفصل في الجموع
    پدیدآوران[[]] (نویسنده)

    [[]] (محقق)

    [[]] (مترجم)
    کد کنگره

    المعجم المفصل في الجموع، گردآوری امیل بدیع یعقوب، فرهنگ واژگان جمع در زبان عربی است که در یک مجلد منتشر شده است.

    جمع در اصطلاح نحویون واژه‌ای است که بر بیش از دو چیز دلالت می‌کند و در اصطلاح لغویون کلمه‌ای است که بر دو چیز یا بیشتر دلالت می‌نماید[۱]‏. در این اثر بنای بر استقصای اسامی عربی و یا معانی آنها نیست، بلکه به گردآوری جموع بسنده شده است. جموع در عربی از جهت فصاحت به چهار گونه تقسیم می‌شود:

    1. گونه‌ای که قیاسی و سماعی است و بیشترین فصاحت را داراست.
    2. گونه سماعی غیر قیاسی؛ که فصیح است اما فصاحت آن از گونه اول کمتر است.
    3. . گونه قیاسی غیر سماعی؛ که فصیح است، اما فصاحتش از دو نوع دیگر کمتر است.
    4. گونه غیر قیاسی و غیر سماعی؛ به‌کار بردن این‌گونه جایز نیست و به‌کار گرفتن آن اشتباه است.

    کتاب در دو بخش تدوین شده است: بخش اول، مشتمل بر جموع و احکام آنهاست. در بخش دوم، قاموس جموع به‌ترتیب حروف الفبا ارائه شده است. شیوه ارائه واژگان بدین‌ترتیب است که گاه کلمه جمع ذکر شده و پس از معنای آن، مفردش آورده شده و گاه به‌عکس مفرد ذکر شده و پس از معنا، به جموع کلمه اشاره شده است؛ به‌عنوان مثال: الآء: ثمر شجر. واحدته: آءة.

    الأبّ: العشب. ج: أوب نمود[۲]‏.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص9، پاورقی 1
    2. ر.ک: همان، ص41

    منابع مقاله

    متن کتاب.


    وابسته‌ها