دیوان عبد علیشاه کاشانی مولانا حاج محمدحسن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
دیوان اشعار وی، حدود 4000 بیت دارد که شامل قصیده، غزل، مسمط، ترجیعبند و رباعی است. | دیوان اشعار وی، حدود 4000 بیت دارد که شامل قصیده، غزل، مسمط، ترجیعبند و رباعی است. | ||
قصاید [[عبدالعلی نطنزی کاشانی، محمدحسن بن احمد|عبدعلیشاه]] اخلاقی و عرفانی و در سبک خراسانی و به شیوه سنایی غزنوی است و با توجهی که به کلام استاد خود، غزنوی داشته، یازده قصیده از سیوهفت قصیده خود را در استقبال از او ساخته است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه | قصاید [[عبدالعلی نطنزی کاشانی، محمدحسن بن احمد|عبدعلیشاه]] اخلاقی و عرفانی و در سبک خراسانی و به شیوه سنایی غزنوی است و با توجهی که به کلام استاد خود، غزنوی داشته، یازده قصیده از سیوهفت قصیده خود را در استقبال از او ساخته است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه شصتوسه</ref>. | ||
توجه عبدعلیشاه در غزل، معطوف به شیوه غزلیات [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]]، [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] و [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] است و گاهگاهی در استقبال بعضی از غزلیات آنان، طبعآزمایی کرده است، ولی در این راه، موفق نیست. بهطور کلی، سخن وی عارفانه و روان و دور از تعقید و تکلف است. اما این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که گاهی در سخنش از واژههایی بهره میگیرد که برای دانستن آنها باید به فرهنگها مراجعه کرد؛ لغاتی تازی و مشکل و احتمالا مهجور که تنها در لغتنامهها ضبط است و این بهخاطر آن است که وی شخصی عالم و فقیه و حکیم بوده و در زبان و ادب عربی، تسلط داشته و از این قبیل واژهها را در قصاید خود بهکار برده است؛ لغاتی چون: افاک: دروغگو، انحساس: برکنده شدن، ساکب: ریختهشده، شرک: دام صیاد و... در غزلیات نیز گاهی چنین لغاتی آمده است، مانند: تنین: اژدها، رغیف: گرده نان، سغراق: کاسه و کوزه لولهدار و... برخلاف این لغات خشن و | توجه عبدعلیشاه در غزل، معطوف به شیوه غزلیات [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]]، [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] و [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] است و گاهگاهی در استقبال بعضی از غزلیات آنان، طبعآزمایی کرده است، ولی در این راه، موفق نیست. بهطور کلی، سخن وی عارفانه و روان و دور از تعقید و تکلف است. اما این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که گاهی در سخنش از واژههایی بهره میگیرد که برای دانستن آنها باید به فرهنگها مراجعه کرد؛ لغاتی تازی و مشکل و احتمالا مهجور که تنها در لغتنامهها ضبط است و این بهخاطر آن است که وی شخصی عالم و فقیه و حکیم بوده و در زبان و ادب عربی، تسلط داشته و از این قبیل واژهها را در قصاید خود بهکار برده است؛ لغاتی چون: افاک: دروغگو، انحساس: برکنده شدن، ساکب: ریختهشده، شرک: دام صیاد و... در غزلیات نیز گاهی چنین لغاتی آمده است، مانند: تنین: اژدها، رغیف: گرده نان، سغراق: کاسه و کوزه لولهدار و... برخلاف این لغات خشن و ناخوشایند که بدانها اشاره شد، واژههایی گوشنواز و ترکیباتی لطیف نیز در بیانش دیده میشود که گاه ساخته و پرداخته طبع اوست و گاه با حسن انتخاب از آثار ذوقی گذشتگان برگزیده است، مانند: بوستانپیرا: باغبان، بهاور: باارزش، پرآور: پرنده، کجنهاد: شوربخت، نوآیین: بدعت گذارنده در دین و...<ref>ر.ک: همان، صفحه شصتوپنج - شصتوهفت</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه | مقدمه. | ||
نسخهٔ ۷ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۱۷
دیوان عبد علیشاه کاشانی مولانا حاج محمدحسن | |
---|---|
پدیدآوران | عبدالعلی نطنزی کاشانی، محمدحسن بن احمد (نویسنده)
عاطفی، حسن (مصحح) عاطفی، افشین (مقدمه نویس) |
ناشر | مرسل |
مکان نشر | ایران- کاشان |
سال نشر | 1378ش |
چاپ | یکم |
موضوع | شعر فارسي - قرن 13ق. عبد العلي نطنزي کاشاني، محمد حسن بن احمد، 1232- 1302ق. - نقد و تفسير |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /د9 / 7227 PIR |
دیوان عبدعلیشاه کاشانی، مجموعه اشعار حاج ملا محمدحسن نطنزی کاشانی، ملقب به عبدعلیشاه کاشانی (1302-1232ق) است که به تصحیح حسن عاطفی و مقدمه افشین عاطفی، به چاپ رسیده است.
دیوان اشعار وی، حدود 4000 بیت دارد که شامل قصیده، غزل، مسمط، ترجیعبند و رباعی است.
قصاید عبدعلیشاه اخلاقی و عرفانی و در سبک خراسانی و به شیوه سنایی غزنوی است و با توجهی که به کلام استاد خود، غزنوی داشته، یازده قصیده از سیوهفت قصیده خود را در استقبال از او ساخته است[۱].
توجه عبدعلیشاه در غزل، معطوف به شیوه غزلیات سنایی، عطار، مولوی، سعدی و حافظ است و گاهگاهی در استقبال بعضی از غزلیات آنان، طبعآزمایی کرده است، ولی در این راه، موفق نیست. بهطور کلی، سخن وی عارفانه و روان و دور از تعقید و تکلف است. اما این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که گاهی در سخنش از واژههایی بهره میگیرد که برای دانستن آنها باید به فرهنگها مراجعه کرد؛ لغاتی تازی و مشکل و احتمالا مهجور که تنها در لغتنامهها ضبط است و این بهخاطر آن است که وی شخصی عالم و فقیه و حکیم بوده و در زبان و ادب عربی، تسلط داشته و از این قبیل واژهها را در قصاید خود بهکار برده است؛ لغاتی چون: افاک: دروغگو، انحساس: برکنده شدن، ساکب: ریختهشده، شرک: دام صیاد و... در غزلیات نیز گاهی چنین لغاتی آمده است، مانند: تنین: اژدها، رغیف: گرده نان، سغراق: کاسه و کوزه لولهدار و... برخلاف این لغات خشن و ناخوشایند که بدانها اشاره شد، واژههایی گوشنواز و ترکیباتی لطیف نیز در بیانش دیده میشود که گاه ساخته و پرداخته طبع اوست و گاه با حسن انتخاب از آثار ذوقی گذشتگان برگزیده است، مانند: بوستانپیرا: باغبان، بهاور: باارزش، پرآور: پرنده، کجنهاد: شوربخت، نوآیین: بدعت گذارنده در دین و...[۲].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه.