ابن فضل‌الله عمری، احمد بن یحیی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب'
جز (جایگزینی متن - 'ابن خلدون' به 'ابن خلدون')
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب')
خط ۴۳: خط ۴۳:
وى مقدمات علوم را ابتدا از شيخ كمال الدين ابن قاضى، سپس از شمس الدين ابن مسلم، فقه را از قاضى القضاة شهاب الدين ابن المجد عبدالله آموخت. احكام صغرى را از شيخ تقى الدين ابن تيميه، عروض و ادبيات را از علامه شهاب الدين صايغ و علاءالدين وداغى، معانى و بيان را از علامه شهاب الدين محمود فرا گرفت و شمارى از ديوان‌ها و كتب ادبى را نيز پيش او خواند و لغت و نحو را نزد شيخ اثير الدين آموخت.
وى مقدمات علوم را ابتدا از شيخ كمال الدين ابن قاضى، سپس از شمس الدين ابن مسلم، فقه را از قاضى القضاة شهاب الدين ابن المجد عبدالله آموخت. احكام صغرى را از شيخ تقى الدين ابن تيميه، عروض و ادبيات را از علامه شهاب الدين صايغ و علاءالدين وداغى، معانى و بيان را از علامه شهاب الدين محمود فرا گرفت و شمارى از ديوان‌ها و كتب ادبى را نيز پيش او خواند و لغت و نحو را نزد شيخ اثير الدين آموخت.


در 729ق پدرش محيى الدين يحيى كه در دمشق كاتب سرّ بود، از سوى سلطان وقت ملك ناصر، به مصر احضار شد و به قاهره رفت و منصب كتابت سرّ مصر را به عهده گرفت. او كه به همراه پدر به اين شهر رفته بود، وى را در اداره امور يارى مى‌كرد و معاون و نايب او به شمار مى‌رفت.
در 729ق پدرش محيى الدين يحيى كه در دمشق كاتب سرّ بود، از سوى سلطان وقت ملك ناصر، به مصر احضار شد و به قاهره رفت و منصب کتابت سرّ مصر را به عهده گرفت. او كه به همراه پدر به اين شهر رفته بود، وى را در اداره امور يارى مى‌كرد و معاون و نايب او به شمار مى‌رفت.


در واقع كتابت سرّ اسماً با پدر، ولى عملاً با او بود. وى بر اثر سرپيچى از دستور سلطان در مورد نوشتن القابى براى يكى از سران و به سبب خشونت در گفتار خود با سلطان، از چشم وى افتاد و از مقام خود بركنار گشت؛ پدرش نزد سلطان تقاضاى بخشش فرزند را كرد. سلطان نيز او را به شام فرستاد و در 738ق برادرش علاءالدين على را به جاى او به مباشرت محيى الدين برگزيد.
در واقع کتابت سرّ اسماً با پدر، ولى عملاً با او بود. وى بر اثر سرپيچى از دستور سلطان در مورد نوشتن القابى براى يكى از سران و به سبب خشونت در گفتار خود با سلطان، از چشم وى افتاد و از مقام خود بركنار گشت؛ پدرش نزد سلطان تقاضاى بخشش فرزند را كرد. سلطان نيز او را به شام فرستاد و در 738ق برادرش علاءالدين على را به جاى او به مباشرت محيى الدين برگزيد.


محيى الدين در رمضان /738 آوريل 1338 در قاهره وفات يافت. علاءالدين على مستقلاً به جانشينى پدر به رياست دارالانشاء قاهره منصوب شد. طولى نكشيد كه احمد بر اثر شكايات مكررى كه از وى مى‌شد، بار ديگر مورد خشم سلطان قرار گرفته و از دارالانشاء دمشق معزول گرديد و در 14 شعبان 739ق/ 25فوريه 1339م، به زندان افتاد.
محيى الدين در رمضان /738 آوريل 1338 در قاهره وفات يافت. علاءالدين على مستقلاً به جانشينى پدر به رياست دارالانشاء قاهره منصوب شد. طولى نكشيد كه احمد بر اثر شكايات مكررى كه از وى مى‌شد، بار ديگر مورد خشم سلطان قرار گرفته و از دارالانشاء دمشق معزول گرديد و در 14 شعبان 739ق/ 25فوريه 1339م، به زندان افتاد.
خط ۵۱: خط ۵۱:
در 740ق، بعد از 7 ماه و 18 روز از زندان قلعة الجبل آزاد شد و اندكى بعد، بار ديگر به رياست دارالانشاء دمشق منصوب گشت و تا 743ق در همين سمت باقى بود.
در 740ق، بعد از 7 ماه و 18 روز از زندان قلعة الجبل آزاد شد و اندكى بعد، بار ديگر به رياست دارالانشاء دمشق منصوب گشت و تا 743ق در همين سمت باقى بود.


در اين سال از سمت خود معزول شد و به جاى او برادرش بدرالدين محمد به كتابت سرّ دمشق منصوب گرديد. احمد به شفاعت علاء الدين على مورد عفو قرار گرفته، از مجازات مصون ماند و به دمشق بازگشت و تا هنگام مرگ از مشاغل ديوانى بركنار ماند. در اين مدت، به تأليف و تصنيف پرداخت و احتمالاً آثار عمده وى، ثمره اوقات فراغت سال‌هاى آخر عمرش بوده است.
در اين سال از سمت خود معزول شد و به جاى او برادرش بدرالدين محمد به کتابت سرّ دمشق منصوب گرديد. احمد به شفاعت علاء الدين على مورد عفو قرار گرفته، از مجازات مصون ماند و به دمشق بازگشت و تا هنگام مرگ از مشاغل ديوانى بركنار ماند. در اين مدت، به تأليف و تصنيف پرداخت و احتمالاً آثار عمده وى، ثمره اوقات فراغت سال‌هاى آخر عمرش بوده است.


وى در نويسندگى و مسائل مربوط به سياست و كشوردارى، از ديگر اعضاى خانواده خويش كه در مشاغل ديوانى حكومت مماليك، شهرت يافته بودند، برتر بود، ولى با همه اين برترى، نتوانست در حد پدر و برادرانش، در كار خود توفيق حاصل كند. چنين استنباط مى‌شود كه اين عدم موفقيت، به سبب سرسختى و شدت عمل و صراحت لهجه‌اش بود كه موجبات عدم رضايت سلطان و دشمنى كسانى را كه با وى در تماس بودند، فراهم مى‌ساخت.
وى در نويسندگى و مسائل مربوط به سياست و كشوردارى، از ديگر اعضاى خانواده خويش كه در مشاغل ديوانى حكومت مماليك، شهرت يافته بودند، برتر بود، ولى با همه اين برترى، نتوانست در حد پدر و برادرانش، در كار خود توفيق حاصل كند. چنين استنباط مى‌شود كه اين عدم موفقيت، به سبب سرسختى و شدت عمل و صراحت لهجه‌اش بود كه موجبات عدم رضايت سلطان و دشمنى كسانى را كه با وى در تماس بودند، فراهم مى‌ساخت.
خط ۵۷: خط ۵۷:
او در انشاء، ترسل، نظم و نثر برجسته بود، در سرودن شعر نيز يد طولايى داشت؛ اشعار تكلف‌آميز او را نويسندگان دوره مماليك بسيار مى‌ستودند، ولى نثرش برتر از نظمش بود و خطى زيبا داشت.
او در انشاء، ترسل، نظم و نثر برجسته بود، در سرودن شعر نيز يد طولايى داشت؛ اشعار تكلف‌آميز او را نويسندگان دوره مماليك بسيار مى‌ستودند، ولى نثرش برتر از نظمش بود و خطى زيبا داشت.


با وجود چنين عمر كوتاهى، او از سرآمد دانشمندان عصر خود بوده است و مهمترين اثر او با عنوان «مسالك الابصار فى ممالك الامصار»، از كثرت دانش وى حكايت مى‌كند. دراين‌باره، مى‌توان بدين نكته اشاره كرد كه [[ابن خلدون]] (808-732ق) در تأليف كتاب تاريخ خود به نام «العبر»، از اثر وى استفاده بسيار كرده است. وى در عصر مغول مى‌زيسته و در كتاب خود در چند موضع و با تفصيل، از خاندان چنگيزخان صحبت كرده است.
با وجود چنين عمر كوتاهى، او از سرآمد دانشمندان عصر خود بوده است و مهمترين اثر او با عنوان «مسالك الابصار فى ممالك الامصار»، از كثرت دانش وى حكايت مى‌كند. دراين‌باره، مى‌توان بدين نكته اشاره كرد كه [[ابن خلدون]] (808-732ق) در تأليف کتاب تاريخ خود به نام «العبر»، از اثر وى استفاده بسيار كرده است. وى در عصر مغول مى‌زيسته و در کتاب خود در چند موضع و با تفصيل، از خاندان چنگيزخان صحبت كرده است.




خط ۶۸: خط ۶۸:
# الشتويّات.
# الشتويّات.
# مختصر قلائد العقيان.
# مختصر قلائد العقيان.
# النبذة الكافية في معرفة الكتابة و القافية.
# النبذة الكافية في معرفة الکتابة و القافية.
# يقظة الساهر و وثبة الخاطر.
# يقظة الساهر و وثبة الخاطر.


خط ۸۱: خط ۸۱:
1- دايرة المعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، تهران، 1377،ج4، صص408-406، نوشته: ابوالحسن ديانت.
1- دايرة المعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، تهران، 1377،ج4، صص408-406، نوشته: ابوالحسن ديانت.


2- خيرانديش، عبدالرسول، «مسالك الابصار فى ممالك الامصار بزرگترين اثر جغرافياى تاريخى تأليف شده به وسيله مسلمانان»، مجله كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، آذر 1377، شماره 14، ص17-15.
2- خيرانديش، عبدالرسول، «مسالك الابصار فى ممالك الامصار بزرگترين اثر جغرافياى تاريخى تأليف شده به وسيله مسلمانان»، مجله کتاب ماه تاريخ و جغرافيا، آذر 1377، شماره 14، ص17-15.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش