۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'شهيد ثانى ' به 'شهيد ثانى ') |
||
| خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
كتاب، مشتمل بر مقدمات محقق و مؤلف و متن اثر است. در مقدمه محقق، شرح حال و آثار مؤلف و شيوه تحقيقى كتاب ذكر شده است. مقدمه مؤلف، مشتمل بر سه فصل است. وى كه از شاگردان شهيد ثانى بوده، اين كتاب را در علم درايه مرتب بر «اصل» و «فصل»هاى متعددى نگاشته و بخش ابتدايى كتاب را به بحث در باره وجوب تبعيت از ائمه معصومين(ع) اختصاص داده است. | كتاب، مشتمل بر مقدمات محقق و مؤلف و متن اثر است. در مقدمه محقق، شرح حال و آثار مؤلف و شيوه تحقيقى كتاب ذكر شده است. مقدمه مؤلف، مشتمل بر سه فصل است. وى كه از شاگردان [[شهيد ثانى]] بوده، اين كتاب را در علم درايه مرتب بر «اصل» و «فصل»هاى متعددى نگاشته و بخش ابتدايى كتاب را به بحث در باره وجوب تبعيت از ائمه معصومين(ع) اختصاص داده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
| خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
حارثى اندكى پس از رسيدن به ايران، كتاب مورد بحث را در نقد حديث تكميل كرده است. در مقدمه، حارثى از فرار خود از قلمرو عثمانى و بهسلامت رسيدن خود به ايران تحت قلمرو صفويه سخن گفته است؛ همچنين تصريح كرده كه هنگام نگارش كتاب، در مشهد بوده است. تاريخهاى مختلفى براى زمان تأليف كتاب «وصول الأخيار» ذكر شده كه كهنترين آنها 960ق و آخرين آنها 969ق، است. اين حقيقت كه در مقدمه وصول الأخيار حارثى از فرارش از قلمرو عثمانى سخن مى گويد، متضمن آن است كه وى آن را پس از رسيدن به ايران نوشته باشد. همانگونهكه طباجه احتمال داده، حارثى احتمالاً كتاب را زمانى بين 961ق و آمدنش به دربار در سال 963 يا 964ق، نگاشته است. با توجه به تقديم كتاب به شاه طهماسب، كتاب حارثى در حقيقت در حكم معرفىنامهاى براى شخص تازهبهدرباررسيده بوده كه متناسب با آن، سمتى به او دادهاند <ref>استوارت، دون، ص 53</ref>. | حارثى اندكى پس از رسيدن به ايران، كتاب مورد بحث را در نقد حديث تكميل كرده است. در مقدمه، حارثى از فرار خود از قلمرو عثمانى و بهسلامت رسيدن خود به ايران تحت قلمرو صفويه سخن گفته است؛ همچنين تصريح كرده كه هنگام نگارش كتاب، در مشهد بوده است. تاريخهاى مختلفى براى زمان تأليف كتاب «وصول الأخيار» ذكر شده كه كهنترين آنها 960ق و آخرين آنها 969ق، است. اين حقيقت كه در مقدمه وصول الأخيار حارثى از فرارش از قلمرو عثمانى سخن مى گويد، متضمن آن است كه وى آن را پس از رسيدن به ايران نوشته باشد. همانگونهكه طباجه احتمال داده، حارثى احتمالاً كتاب را زمانى بين 961ق و آمدنش به دربار در سال 963 يا 964ق، نگاشته است. با توجه به تقديم كتاب به شاه طهماسب، كتاب حارثى در حقيقت در حكم معرفىنامهاى براى شخص تازهبهدرباررسيده بوده كه متناسب با آن، سمتى به او دادهاند <ref>استوارت، دون، ص 53</ref>. | ||
سيد عبداللطيف كوهكمرى در مقدمه خود اين ديدگاه را مطرح مىكند كه شهيد ثانى اولين كسى است كه علم درايه را از كتب اهل سنت به كتب شيعه منتقل نمود و رساله مشهورى (الرعاية في دراية الحديث) را در اين علم تأليف نمود. پس از آن شاگردش شيخ حسين بن عبدالصمد حارثى و سپس فرزندش شيخ بهائى و ديگران دست به تأليف كتاب در اين موضوع زدند <ref>معرفى كتاب، ص 7</ref>. | سيد عبداللطيف كوهكمرى در مقدمه خود اين ديدگاه را مطرح مىكند كه [[شهيد ثانى]] اولين كسى است كه علم درايه را از كتب اهل سنت به كتب شيعه منتقل نمود و رساله مشهورى (الرعاية في دراية الحديث) را در اين علم تأليف نمود. پس از آن شاگردش شيخ حسين بن عبدالصمد حارثى و سپس فرزندش شيخ بهائى و ديگران دست به تأليف كتاب در اين موضوع زدند <ref>معرفى كتاب، ص 7</ref>. | ||
محقق، سپس به آراء ديگر صاحبنظران چون سيد صدر اشاره كرده و چنين نتيجهگيرى مىكند كه اولين عالم شيعى كه در علم درايه دست به تأليف زده شهيد ثانى نبوده كه عبدالصمد عاملى دومين مؤلف باشد، بلكه سيد بن طاووس اولين عالم شيعى بوده كه در علم درايه دست به تأليف زده، سپس سيد على بن عبدالحميد نجفى نيلى با «شرح أصول دراية الحديث» و ديگران به اين كار همت نهادهاند. تا اينكه عبدالصمد عاملى كتاب حاضر را به نيكوترين شيوه تأليف نمود. وى در اين كتاب بهترين مسائل علم درايه را جمع نمود و مباحث عالى را بهويژه در ابتداى كتاب مطرح كرد؛ آنجا كه از مسئله امامت بحث كرده و وجوب تبعيت از ائمه معصومين(ع) و اخبار و احاديث ايشان را به ادله اربعه اثبات كرده است <ref>همان، ص 8 - 9</ref>. | محقق، سپس به آراء ديگر صاحبنظران چون سيد صدر اشاره كرده و چنين نتيجهگيرى مىكند كه اولين عالم شيعى كه در علم درايه دست به تأليف زده [[شهيد ثانى]] نبوده كه عبدالصمد عاملى دومين مؤلف باشد، بلكه سيد بن طاووس اولين عالم شيعى بوده كه در علم درايه دست به تأليف زده، سپس سيد على بن عبدالحميد نجفى نيلى با «شرح أصول دراية الحديث» و ديگران به اين كار همت نهادهاند. تا اينكه عبدالصمد عاملى كتاب حاضر را به نيكوترين شيوه تأليف نمود. وى در اين كتاب بهترين مسائل علم درايه را جمع نمود و مباحث عالى را بهويژه در ابتداى كتاب مطرح كرد؛ آنجا كه از مسئله امامت بحث كرده و وجوب تبعيت از ائمه معصومين(ع) و اخبار و احاديث ايشان را به ادله اربعه اثبات كرده است <ref>همان، ص 8 - 9</ref>. | ||
بنابراين علامه حلى (متوفى 726ق) و استادش احمد بن طاووس حلى (متوفى 673ق) از پيشگامان تأليف در علم درايه بودهاند، ولى متأسفانه اين تأليفات به دست ما نرسيده است؛ لذا شهيد ثانى (متوفى 965ق) با تأليف سه كتاب در اين زمينه و بهكارگيرى آن مباحث در كتابهاى فقهى، گوى سبقت را از همه ربوده است <ref>ربانى، محمدحسن</ref>. | بنابراين علامه حلى (متوفى 726ق) و استادش احمد بن طاووس حلى (متوفى 673ق) از پيشگامان تأليف در علم درايه بودهاند، ولى متأسفانه اين تأليفات به دست ما نرسيده است؛ لذا [[شهيد ثانى]] (متوفى 965ق) با تأليف سه كتاب در اين زمينه و بهكارگيرى آن مباحث در كتابهاى فقهى، گوى سبقت را از همه ربوده است <ref>ربانى، محمدحسن</ref>. | ||
كوهكمرى همچنين علم دراية الحديث را اشرف علوم دانسته؛ چراكه اين علم براى شناخت احاديث شريف از جهت صحت، وثوق، حسن و ضعف و مانند آن وضع شده است. علما در هر عصر و زمان به تعليم و تعلّم اين علم شريف در ضمن تصانيف خود پرداختهاند و برخى نيز كتاب مستقلى در اين علم تأليف نمودهاند. | كوهكمرى همچنين علم دراية الحديث را اشرف علوم دانسته؛ چراكه اين علم براى شناخت احاديث شريف از جهت صحت، وثوق، حسن و ضعف و مانند آن وضع شده است. علما در هر عصر و زمان به تعليم و تعلّم اين علم شريف در ضمن تصانيف خود پرداختهاند و برخى نيز كتاب مستقلى در اين علم تأليف نمودهاند. | ||
ویرایش